کتاب صوتی «طاعون» توسط نویسنده و فیلسوف خود یعنی، «آلبرکامو» در سال ۱۹۴۷ به رشته تحریر درآمد. این کتاب در زمان خود چندین بار به چاپ مجدد رسید و جزء به نام ترین آثار کامو در کنار دیگر کتاب معروف او (بیگانه)، بهحساب میآید.
کتاب صوتی طاعون روایتگر شهری است، که درگیر این بیماری میشود و در خلال این ماجرا، همدلی و نفرتهایی پدید میآید که نمایانگر عکسالعملهای انسانها در شرایط متفاوت است.
- خلاصهای از کتاب صوتی طاعون:
کتاب صوتی طاعون، متشکل از ۵ فصل است که کامو در فصل اول به شرح اوضاع شهری با نام اوران میپردازد.
شهر اوران در الجزایر واقعشده است. شیوه توصیف نویسنده از شهر و مردم شهر به کتاب صوتی رنگ خاکستری میبخشد و از همان ابتدا به مخاطب، نشانههایی را به سبب وقوع حادثه ای هولناک میدهد.
رویدادهای عجیبی که موضوع این گزارش را تشکیل میدهند، در سال ۱۹۴۸ در شهر اوران، ازاینقرار بود؛ به نظر عموم مردم، شهر به شکل همیشگیاش نیست. کمی از وضع عادی خارجشده، آنطور که در نگاه اول یک شهر معمولی به نظر میرسد، اما نه به شکلی که پیش از دورهی حاکمنشین فرانسوی ساحل الجزایر بود.
باید گفت که ظاهر شهر، ظاهری زشت است.
ظاهر آرام دارد و همین آرامش، درک متمایز بودن این شهر با شهرهای تجاری دیگر را مشکل میکند.
اول از همه آبوهوا
برای مثال: این شهر، شهری است بدون کبوتر، جایی است که در آن، ما نه پرواز پرندهها را میبینیم و نه ریزش برگهای درختان را. میتوان گفت که این شهر، شهری بدون جاذبه است. تغییر فصلها را در این شهر، در ابری بودن یا صاف بودن آسمان نمیبینی.
فقط سبدهای گل را در دست گلفروشان کم سن و سال و دورهگرد خیابان میبینی.
اهالی اوران سوءظنها و بدگمانیهای زیادی هم دارند، اما نه آن اندازه که نتوانند اموراتشان را بگذرانند.
داستان کتاب صوتی طاعون از زمانی شروع میشود که تعداد موشها در شهر بهیکباره زیاد شده و پس از مدتی آنها بطور دستهجمعی میمیرند. درواقع همین زمان است که بیماری طاعون شهر را در بر میگیرد.
- شیوه نگارش کتاب طاعون:
آلبرکامو را پیرو عقاید کافکا میدانند. او همنسل با سارتر بوده و بر کتاب تهوع سارتر نقدهای زیادی وارد کرده است.کامو قلمی شیوا و بیپروا داشته و هیچگاه از گفتن عقاید خود پرهیز ننموده است. تمامی کتابهای کامو ریشه در فلسفه دارد و نشاندهنده ذهن پویای او است.
آلبرکامو در کتاب طاعون، روایتگر یک حادثه همهگیر است. او سعی دارد مخاطب را درگیر اتفاقات پیدرپی کند و در همان زمان فحوای سخن خود را در کلمات، پیاده میسازد و مخاطب را مجاب به همراهی میکند.
کامو یک پوچگرا نیست بلکه کاملا در مقابل مفهوم این لغت قرار میگیرد. در تمامی آثار او بخوبی میتوان رد پرسشی از انسان را دریافت که علت آفرینش او چیست؟
کامو در کتاب صوتی طاعون سعی دارد مرگ را هرچه بیشتر به تمامی افراد جامعه نزدیک بداند، تا سبب تغییر شیوه زندگی در آنان شود.
نقد غیرادبی زیادی بر این کتاب شده است اما از آنجایی که خود او یک فیلسوف معروف در زمان خود بحساب میآید تمامی نقدها را خنثی میکند.
در کتاب صوتی طاعون، مخاطب درگیر داستانی واقعی است که راوی آنیک دکتر است. همدلی، از دست دادن معشوق و در آخر مرگ و رسیدن به پیروزی در اثر همکاری، بنمایه کتاب را میسازد. کامو سعی دارد با مخاطب خود از جانب احترام وارد بحث شود به همین سبب داستان از زبان یک دکتر نقل میگردد. که در آخر مخاطب متوجه میشود راوی درواقع همان دکتری است که در تمام طول داستان با او همراه بوده است.
کتاب صوتی طاعون پر شخصیت است و هر شخصیت تاثیر خود را بر روال داستان میگذارد. نکته حائز اهمیت در مورد کتاب صوتی طاعون این است که هیچگاه شخصیتها و داستانهای حول هر شخصیت، سبب نمیشوند تا کتاب از مسیر اصلی خود خارج شود بلکه تمامی عناصر به کار گرفته شدهاند تا شرایط غیرعادی، خفقان و هر آنچه نویسنده مدنظر دارد را به خوبی مطرح کنند.
مخاطب میشنود که ابتدا ترس و دلهره، نشانگر شخصیت اصلی افراد میشود و بعد از گذشت زمان و رویارویی با مشکلات تازه افراد به ارزشهای وجودی خود پی میبرند و شروع به همکاری و حل مشکل میکنند. در کتاب صوتی طاعون نویسنده با پردازش شخصیت کشیش سعی دارد عقاید انسانی را به تصویر بکشد که بدون هیچ تلاشی تسلیم مشکلات میگردد.
در قسمتی از کتاب صوتی طاعون مخاطب میشنود که کشیش از مردم میخواهد که دست از تلاش برای مبارزه با بیماری بکشند و این بیماری را بلایی از جانب خدا میداند به سبب گناهانی که مردم این شهر مرتکب شدهاند. آلبرکامو برای کتابهای خود شخصیتهایی با عقاید فلسفی انتخاب میکند تا با شیوه نگارش خود بتواند مردم را با هر آنچه از وجود انسان نشات میگیرد بیش از پیش آشنا نماید.
- درباره آلبرکامو:
آلبرکامو در ۷ نوامبر سال ۱۹۱۳ در الجزایر چشم به جهان گشود. کامو نویسنده، روزنامهنگار وفیلسوف به نام فرانسوی بود. آلبرکامو در سال ۱۹۵۷ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. آلبرکامو در ۴ ژانویه سال ۱۹۶۰ درگذشت و همین مرگ زودهنگام او، وی را به جوان ترین فردی که جایزه نوبل را دریافت کرده بود تبدیل نمود.
کامو همواره در تمامی مصاحبههای خود آشکارا اذعان نمود که پیرو مکتب اگزیستانسیالیسم نیست. وی در دوران کودکی در خانوادهای فقیر زندگی میکرد تا اینکه با کمک معلم خود توانست در مدرسهای که تمامی هزینههای تحصیل به عهده دولت است، ثبتنام کند.
به گفته آلبرکامو: آزادی در اندیشه خود را در هیچ مکتبی ازجمله مارکس نیاموخت، بلکه در طول دوران مشقتبار زندگی خود به آن دست یافته بود.
آلبرکامو توانست باافتخار در سال ۱۹۳۵ لیسانس خود را در رشته فلسفه اخذ کند، در واقع شروع درخشش کامو از همین سال بوده است. ورزش موردعلاقه کامو فوتبال بود، هرچند وی خیلی زود مجبور به کنار گذاشتن آن شد، چراکه به سبب بیماری سل توانایی دویدن در زمین فوتبال را نداشت. کامو به علت بیماری سل همچنین از حضور در جنگ نیز معاف گردید.
* معرفی دیگر آثار کامو:
- بیگانه
- سقوط
- مرگ خوش
- آدم اول
- کالیگولا
- افسانه سیزیف
- انسان طاغی
- افسانه قرون و تحلیلی از افکار کافکا
- وقایعنامه الجزایر
- دادگستری
- سوءتفاهم
- مرثیهای برای راهبه
کامو در زمان مرگ خود مشغول به نگارش رمان جدیدی با نام آدم اول بوده است که در خودرو به همراه ناشر این کتاب در سن ۴۷ سالگی در یک تصادف درگذشت.