ادبیات کلاسیک پر از قصههای جذاب خواندنی است که حال و هوای بسیار جذابی دارند. کتاب قصر آبی اثر لوسی ماد مونتگومری خالق آن شرلی یکی از این قصههای جذاب است. این داستان در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. در این داستان جذاب که در شهری خیالی به نام دیروود اتفاق میافتد این بار نویسنده داستان دختر جوان و مجردی به نام والنسی استرلینگ را روایت میکند. داستان روایتی پر از جزئیات دارد و با لحنی ساده و گیرا نوشته شده است. توصیفات لوسیماد مونتگومری شما را به جزیرهی خیالی او میبرد و میتواند والنسی، مادرش، همسایهها و دوستانش را تصور کنید.
کتاب قصر آبی بیشترین شهرتش را در سالهای آخر قرن بیستم به دست آورد. این کتاب الهامبخش آثار مختلفی از جمله بانوان عمارت میسالونگی اثر کالین مک کالو بوده است و از روی آن نمایشنامههای زیادی هم نوشته شده است.
این کتاب به زبانهای مختلفی برگردانده شده است و چند ترجمهی فارسی هم دارد. یکی از این ترجمهها ترجمهی محمد حسام برجیسیان است و انتشارات قدیانی بهعنوان یکی از برترین ناشران کشور آن را چاپ کرده است. نسخه الکترونیک این کتاب در دستهبندی داستان و رمان فیدیبو موجود است.
والنسی دختر جوانی است که زیبایی چندانی ندارد و تحتنظر مادرش و در یک خانوادهی کسلکننده و اعصاب خردکن بزرگ شده است. اعضای خانواده او را یک پیر دختر در نظر میگیرند و با او رفتار کودکانهای دارند. بهطورکلی از کودکی با والنسی ناعادلانه برخورد شده است. تنها سرگرمی او که مادرش هم با آن مخالف است خوانند نوشتههای نویسندهای به نام جان فاستر است. او با قلم جذاب جان فاستر غرق رویا میشود و قصر آبی خود را تصور میکند. او به تمام افرادی که زندگی شادی دارند حسودی میکنند. همه چیز همینقدر کسلکننده است تا روزی که والنسی متوجه میشود به یک بیماری قلبی لاعلاج مبتلا شده است و اینجاست که تصمیم بگیرد عصیان کند. او شروع میکند که افکار خود را به زبان آورد و در نتیجه استرلینگها فکر میکنند دخترک دیوانه شده است. سرانجام والنسی خانه را ترک میکند تا در خانه یکی از همسایهها خانهداری کند و پول خودش را داشته باشد. او همچنین شروع بهوقت گذراندن با مرد بدنامی به نام بارنی اسنیث میکند ...
لوسی ماد مونتگومری (lucy maud motgomery) که بیشتر به نام ال. ام. مونتگومری شناخته میشود یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم است. او متولد سال ۱۸۷۴ در جزیره پرنس ادوارد همان جایی که بیشتر داستانهایش را در آن محیط نوشته است بود و بهخاطر رمانها، جستارها و داستانهای کوتاهی که نوشته است شناخته میشود. او در کودکی نسبتاً تنها بود و همین باعث شده بود قوهی تخیلش بهخوبی کار کند و دوستان خیالی زیادی داشت. او در سیزده سالگی فکر میکرد که روزی مشهور خواهد شد. او بعدها به کالج رفت تا معلوم شود و سپس در نواشسکا ادبیات خواند. او در دوران جنگ جهانی اول در پشت جبهه فعالیت زیادی داشت و قوهی تخیل بینظیر او بود که باعث خلق شخصیتهایی مانند امیلی برد استر و آنه شرلی شد و شهرت زیادی را برایش به ارمغان آورد. او اولین داستانش را در سال ۱۹۰۸ منتشر کرد و در طی سالهای بعد داستانهای زیادی عرضه کرد. او در سال ۱۹۴۲ در گذشت. علت مرگ او چندان مشخص نیست.
قصر آبی یک اثر کلاسیک قدرتمند است. این کتاب با ادبیاتی قابلتوجه نوشته شده است و یکی از نمونههای ارزشمند ادبیات کانادا در قرن بیستم بهحساب میآید. این اثر خواندنی فرازوفرودهای زیادی دارد و پر از توصیفات جزئی و فضاسازیهای قدرتمندی است که در کار هر نویسندهای دیده نمیشود. داستان کتاب هم جذاب و گیراست و خیلی زود به سرنوشت شخصیت اصلی داستان علاقهمند خواهید شد. خواندن کتاب قصر آبی به تمام کسانی که میخواهند یک داستان عاشقانه و آرام را بخوانند و ساعتها در جهان دیگری سرگرم باشند توصیه میشود.
ملاقات با دکتر ترنت آنقدر هم ترسناک نبود. دکتر ترنت مثل همیشه بداخلاق و رک بود؛ اما به او نگفت که بیماریاش خیالی است. بعد از اینکه به توضیحاتش گوش کرد و چند سؤال پرسید و یک بررسی کوتاه کرد، یکلحظه نشست و کاملاً بادقت به او خیره شد. ب نظر ولنسی قیافهاش جوری بود که انگار برای او متأسف است. یکلحظه نفسش را حبس کرد. مشکلش جدی بود. نه، قطعاً نه. واقعاً اینقدر هم اذیتش نکرده بود، فقط این اواخر یک کم بدتر شده بود.
دکتر ترنت دهانش را باز کرد، اما قبل از اینکه بتواند صحبت کند، صدای زنگ تیز تلفن کنار آرنجش بلند شد. گوش را برداشت. ولنسی که به او نگاه میکرد، تغییر ناگهانی صورتش را حین مکالمه دید «سلام ... بله ... بله ... چی؟ ... بله ... بله» یک وقفهی کوتاه «خدای من!»
دکتر ترنت گوشی را انداخت و بدون اینکه حتی یک نگاه به ولنسی بیندازد، بهسرعت از اتاق بیرون دوید و از پلهها بالا رفت. صدایش را شنید که در طبقه بالا دیوانهوار اینطرف و آن طرف میرفت و چند بار فریادزنان، با کسی، احتمالاً خدمتکارش صحبت کرد.
قصر آبی کتابی خواندنی و جذاب از دستهی ادبیات کلاسیک در کانادا است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 336 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۱۲:۰۰ |
نویسنده | ال ام مونتگمری |
مترجم | محمدحسام برجیسیان |
مترجم دوم | محمد حسام برجیسیان |
ناشر | انتشارات قدیانی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Blue Castle |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۶/۰۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 75,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یکی نوشته بود که خواستن از جین استین تقلید کنن اول اینکه هر دو نویسنده از یک قرن هستن و مطمعنا عقاید مردم اون دوره همین طور بوده اما اگه دقت کرده باشین میبینین که این نویسنده در هر دو کتابش که همین قصر ابی انشرلی دو د ختر داستان چقدر بلند پرواز بودند و... اما جین استین در کتاب عقل و احساس و خیلی از کتاباش تنها دختران داستان به فکر ازدواج بودن
خیلی عالی بود یه شبه تمومش کردم و بعد مدتها از خوندن یه کتاب تا طلوع صبح لذت بردم کتابی که نذاشت چشمانم بسته بشه!! و پیامش این بود که خیلی وقتها ما ترس اینده ای که قرار نیست رخ بده یا از ترس حرف مردم کاره ایی که دوست داریمو انجام نمیدیم یا زندگی نمیکنیم. پس ترسو کنار بزن و زندگی کن
کتابِ مورد علاقه من🪄🎀:> این کتاب باعث شد تا من از طرفداران و اهالی ادبیات کلاسیک بشم.😊 تلفیقی از عشق و آرامش "قصرِ آبی" رو ساخته . قلم نویسنده جذاب هست و شما رو علاقه مند به پرداختن ادامه کتاب می کنه✨️کتاب با جزئیات دقیق تشریح شده و همین باعث میشه شما آروم آروم وارد فضای داستان بشید و با تک تک شخصیت ها زندگی کنید🫶🏻 والنسیِ عزیز🌸🌬همیشه در مخیله من تو دختری موقر و جسوری💜
واقعا از خوندنش لذت بردم مخصوصا نیمه ی اول کتاب خیلی رئال و جذاب بود. پایان بندی داستان، کلیشه ای و مثل کارتونهای والت دیزنی بود متاسفانه. البته با توجه به اینکه کتاب سال ۱۹۲۶ منتشر شده قابل درکه. در کل کتاب خوبیه و به همه توصیه میکنم. ترجمه هم عالی بود.
کتاب کمتر از حد انتظارم بود ولی یه کتاب ساده و مهربون بود با یه داستان معمولی و قابل پیشبینی. آخرش مسخره شد و یکم توصیفات از حال والنسی تکراری بود و همه چی دیگه خیلی گل و بلبل بود. مثل قصه های شاه پریون بود و برای اینکه حالتون با خوندنش خوب شه مناسبه.
دختر مجرد ۲۹ ساله فقیر، می فهمد دچار بیماری کشنده ای است. او که هیچ روز خوشی را تجربه نکرده، تصمیم می گیرد از فرصت کوتاهی که دارد، حداکثر استفاده را ببرد.
نویسنده سعی کرده سبک جین استین رو اجرا کنه ولی موفق نبوده. ۷۰درصد کتاب به توصیف های غیر ضروری گذشته. فقط چون سر لج افتادم تا آخر خوندم. این همه مقدمه چینی طولانی برای یه غافلگیری ۳۰درصدی قابل پیش بینی!
خیلی زیبا بود، فضای داستان لطیف و شاعرانه بود، شخصیتها ملموس و بسیار واقعی بودند، محتوا هم در سبک داستانهای انگلیسی کلاسیک و خیلی دوستداشتنی بود، ترجمه هم خوب و روان بود. ممنون از فیدیبو
واقعا لذت بردم گویی انسان بدنبال هر رویایی باشد و همواره خالصانه و عاشقانه با زندگی برخورد کند رویایش واقعیت می یابد به امید رسیدن به همه آرزوها برای همه انسانها
من کلا کتاب های با پایان خوش رو دوست دارم خیلی از این کتاب خوشم اومد داستانش برای من گیراست حقیقت امر از خوندن کتاب هایی که افراد توش سعی میکنن زندگی رو زندگی کنن لذت میبرم