ابن سینا، مانند غزّالی مفسّر نبود و به تعبیر استاد مرتضی مطهری فنّش تفسیر نبودهاست. اما دربارۀ برخی از آیات عمیقاً اندیشیده و نظراتش را با زبان فلسفی گفتهاست. شجاعی در این اثر سعی کرده نظرات او را از لابه لای آثارش گرد آورد و به عنوان یک تفسیر فلسفی عرفانی بر حسب تسلسل آیات و سورهها ارائه دهد.
سورهی طه (۱۳۵ آیه)
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
۸. اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی.
کردگار عزّوجل نه تعریف به حد است و نه تعریف به رسم، زیرا وی را نه جنس است و نه فصل و نه ذات او را ترکیبی است و نه عوارضی بدو پیوندد. لیکن قولی که به شرح اسمش پردازد؛ این است که او موجودی است که وجودش واجب و کسی است که امکان ندارد که وجودش از غیر خود او باشد؛ و وجود ماسوای او فرع فیضان وجود اوست. و اینگونه تعریف شرح اسمی است از او و در پی این شرح اسم میتوان گفت که او آنچنان موجودی است که تکثّر عددی و مقداری ندارد و او را جزء تشکیل دهنده و اجزاء حد و اجزاء اضافه نیست و نه در ذات و نه در لواحق ذات یعنی صفات و اضافه و آنچه به اضافه پیوندد و دستخوش هیچگونه تغییر نگردد.