آنچه در اتحاد جماهیر شوروی، در سالهای نزدیک و پس از انقلاب رخ داد__ یعنی بعد از شکست منشویکها و پیروزی بلشویکها به رهبری لنین در سال ۱۹۱۷__ از یک سو، بهخاطر ابعاد گسترده و وسعتش به لحاظ سیاسی بسیار اهمیت داشت و از سوی دیگر، این اولین انقلاب و تجربۀ تشکیل دولتی سوسیالیستی بود که حول محورهای تئوریهای اقتصاد سیاسی و بنیادهای نظریۀ مارکسیستی شکل گرفتهبود و به همین جهت، توجه بسیاری از روشنفکران، سوسیالیستها، سیاستمداران و مردم جهان را به خود معطوف کردهبود.
بعد از شکست روسیه در جنگ جهانی اول، موج بزرگی از نارضایتی بین دهقانان، کارگران و سربازان شکل گرفت که بلشویکها در آن نقش چندانی نداشتند اما با شکلگیری گروههای معترض کارگری و دهقانی در طول انقلاب فوریه، بلشویکها توانستند در این گروهها نفوذ کنند و رهبری این جریانهای معترض را به عهده بگیرند. دامنۀ این اعتراضها فراتر از مرزهای روسیۀ امروزی بود؛ پانزده کشور کنونی، در آن دوره، جامعهای را به نام اتحاد جماهیر شوروی تشکیل دادند که تا سال ۱۹۹۱و پس از فروپاشی شوروی، پهناورترین کشور جهان را میساخت. ظهور یک انقلاب و دولتی سوسیالیستی با این وسعت و بزرگی، تجربۀ تاریخی مهم و بیسابقهای تلقی میشد که جهان را متحیر خود کردهبود.