«شماره صفر» آخرین رمان اومبرتو اکو (۱۹۲۲-۲۰۱۶)، نویسنده و نشانهشناس بزرگ ایتالیایی است که یک سال پیش از مرگش بر اثر سرطان، در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و به سرعت در لیست پرفروشها قرارگرفت. اکو در این رمان که برخلاف رمانهای دیگر او، بسیار کوتاه است. دو داستان را پیش میبرد. داستان یک روزنامهنگار حقهباز به نام کولونا در سال ۱۹۹۲ و دیگری داستان تیراندازی به موسولینی و معشوقهاش در سال ۱۹۴۵ در دریاچه کومو. داستان دوم از دل داستان اول بیرون میآید.
کولونا مردی تقریبا ۵۰ ساله است که در پی یافتن کاری، به راه انداختن یک روزنامه جدید را تقبل میکند. روزنامهای به نام «دومانی» یا «فردا»؛ اما این روزنامه با خیلی از روزنامههای دیگر متفاوت است. این روزنامه که ازطرف یک نجیبزاده و یک غول رسانهای تامین مالی میشود، برای منتشرشدن نوشته نمیشود بلکه ابزاری است برای باج سبیل گرفتن از قدرتمندان. اخبار درج شده نه برای «بازتاب واقعیت» که با هدف «ساختن واقعیت» است بنابراین روزنامه و خبرنگارش، خبر نمیدهند؛ بلکه خبر را میسازند و تازه اگر خبری هم باشد، خوانندگان چنان به شنیدن دروغ عادت کردهاند که دیگر هر چیزی را باور میکنند و به زندگی خود ادامه میدهند؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. در این میان سردبیر روزنامه که فردی دچار پارانویا (بدگمانی) است از یک توطئه سخن میگوید. او عقیده دارد موسولینی، رهبر ایتالیای فاشیست که در سال ۱۹۴۵ کشته شده درحقیقت بدلی از او بوده و ماجرای این قتل بخشی از نقشه بزرگتر فاشیستها بوده است. این خبری داغ برای روزنامه است و کولونا مصمم میشود مدارکی دال بر صحت این موضوع جمعآوری کند.
«شماره صفر» با استعارهها، کنایهها و طنزی که دارد، رمانی است که دغدغههای سیاسی اجتماعی اِکو را بازتاب میدهد. او از منتقدان سرسخت برلوسکونی، نخستوزیر سابق ایتالیا، بود و بارها از او انتقاد کرده بود. در «شماره صفر» اکو با خلق شخصیت کولونا که نویسنده روزنامههای زرد ایتالیایی است، از جامعهای صحبت میکند که بازیچه شیادان رسانهای و نیروهای در کار اخاذی و فساد است.
&#۳۴;توی این کشور دیگه هیچچیز نمیتونه آدم رو تحتِ تأثیر قرار بده: پاکسازیِ یهودیها، فریب و فریباییِ رم، قتلعامِ سنگالیا، ۶۰۰ هزار مرگ در جنگِ جهانی و جهنمِ جنگِ دوم … ما همیشه ملتی سرنیزه و جامِ زهر به کف بودهایم! حالا دیگه در این موارد واکسینه شدهایم. هر داستانِ وحشتناکی که برای ما حکایت کنن، میگیم بدتر از اینا رو هم دیدهایم … مهمترین موضوع برای شهروندِ نمونه اینه که چطور از شرِ مالیات خلاص بشه.&#۳۴;
وقتی قدرت و رسانه همپیمان میشن نتیجه میشه اینکه هیچوقت نمیتونی به صحت و سقم اخبار اعتماد کنی
از طرفی هجمه وسیعی از اخبار باعث میشه قدرت استدلالتو از دست بدی
بعد تو می مونی و یک مغز پریشون و پارانوئید که هیچوقت نمیفهمی حقیقت چیه...
این اولین تجربه بود و دوست دارم باقی آثار اکو رو هم بخونم
5
هم کتاب و هم راوی عالی هستن.
داستان از شخصیت پردازی خیلی قوی ای برخورداره و خیلی دوست داشتنی و ملایم پیش میره. از نظر فرم، داستان خوش ساختیه و به نظر من هیچ قسمت زائد و یا کمبودی نداره.
راوی خیلی خوب با داستان ارتباط برقرار کرده و به زیبایی حس اثر رو انتقال میده. تنها مشکل راوی اینه که دیالوگ ها با تن یکنواخت اجرا کرده که بهتر بود برای هر شخصیت از تن مخصوص استفاده کند.
از پدیدآورندگان این اثر تشکر میکنم.
1
من اصلا دوست نداشتم چندین قسمتهای اول داستان رو هم بخاطر صدا و گویندگی خوش آقای رضوانی شنیدم ولی نتونستم تا اخر کتاب بشنوم اصلا گیرا نبود
3
به غیر گویندگی راوی چیزی در این کتاب جالب برام نبود