شهر در ایران امروز، به زیستگاه اصلی همه ما تبدیل شده است. نه تنها میزان شهرنشینی نزدیک به هشتاد درصد میرسد، بلکه در آن بیست درصد باقیمانده نیز، ما با ورود گسترده عناصر شهری در روستاها روبرو هستیم که در طیفی از دسترسیهای نزدیک و ارزان قیمت به شهرهای اطراف گرفته تا ورود تمام ابزارهای فناورانه رفاه شهری به آنها، همراه بوده است. در این حال پرسش اساسی این است: آیا واقعا میتوان یک روستا را که دارای تمام خدماتی چون برق، آب لوله کشی، گاز، فاضلاب، تلفن، اینترنت و... بوده و مردمش دائم با شهر در تماس هستند و بسیاری شان حتی دیگر کار کشاورزی نمیکنند، باز هم یک روستا دانست؟ این پرسشی است که به زحمت میتوان به آن پاسخ مثبت داد. اما شهرنشینی به معنی سکونت در شهر، هم با شهروندی (citizenship) در معنای سیاسی و اقتصادی آن؛ یعنی برخورداری از محیطی با مدیریت برون آمده از شرایط دموکراتیک و عقلانی متفاوت است و هم به خصوص با شهرمندی (civism)؛ یعنی قابلیتها و ظرفیتهایی که به این ساکنان زیستگاه جدید صنعتی و فراصنعتی، امکان همزیستی مسالمتآمیز و در آسایش را برای همه آنها میدهد. اینجاست که ما با مشکلات بیشماری روبرو میشویم که به نظر، محور اصلی اکثریت آنها ضعف و نارسایی و یا کمبود هویتها و تعلقهای شهری است. اینکه چرا این ضعف وجود دارد، موضوعی است که مقالات و یادداشتها و گفتوگوهای این کتاب در پی پاسخ دادن به آن بودهاند. فراموش نکنیم که پایتخت ما، شهری بود که در فاصلهای بیست ساله از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵ از جمعیت تقریبا یک و نیم میلیون نفر به جمعیت چهار و نیم میلیون نفر رسید و سپس در طول چهل سال گذشته به کلانشهری عظیم نزدیک به نه میلیون جمعیت تبدیل شد که تقریبا درهمه زمینههای شهری از مدیریت فناوری تا بهداشت، آموزش، اختلافات همسایگی و...، دارای مشکل است. از این رو کتاب حاضر شاید بتواند پاسخی اجتماعی در این زمینهها را به خواننده عرضه کند. طرح دیدگاه "تهران شهری برای همه" در راستای شکوفایی تهران و همچنین برنامهریزی از پایین به بالا و توجه به هویت و سایر عوامل اجتماعی و فرهنگی در مدیریت شهری بوده است. امیدوارم تالیف و انتشار این کتاب بتواند توجه جدی مدیریت شهری را به مقوله "هویت شهری" معطوف سازد. اگر "انسان" را کانون نظام برنامهریزی شهری بدانیم "هویت شهری"به طور قطع یکی از عوامل تقویت کننده "برنامهریزی شهری انسانگرا" خواهد بود.
محمدحسین بوچانی