کمتر ایرانی وجود دارد که نام شمس تبریزی را در کنار نام مولانای بزرگ نشینده باشد. تاثیری که این دو بزرگ روی ذهن و روان یکدیگر داشتهاند همراه برای اهل ادبیات جای سوال و ابهام داشته است. دیدار اول و آشنایی که باعث شیدایی شمس و مولانا شد.
کتاب ملک گرسنه یا تقویم شمس تبریزی داستان زندگی شمس است. یک تثر هنری فاخر که اصل سالها مطالعه و تحقیق و نویسنده است. همین امر این کتاب را به یک اثر قابل اعتنا تبدیل کرده است. در ادامه بیشتر به این کتاب خواهیم پرداخت
همانطور که در بالا به آن اشاره شد نام دیگر این کتاب تقویم شمس تبریزی است. این کتاب روایتی دقیق و تاریخی از کودکی شمس تا برخورد با مولانا دارد. حکایتی خواندنی از کودکی، ترک خانواده، ملاقات با بزرگان و شیخهای زمانه خود و در انتها هم دیدار با مولانا است.
نویسنده سعی دارد در این کتاب با زبان خود شمس داستان را برای خواننده روایت کند تا به جذابیت آن افزوده شود و هر موردی را با دید خود او بررسی و بیان کند. نهال تجدد سعی داشته متن این کتاب را روان و یکدست بنویسد و موفق نیز عمل کرده است. در هیچ قسمت کتاب شما از مطالعه آن خسته نخواهید شد و گیرایی داستانپردازی شما را با ادامه دادن دعوت میکند.
در جای جای کتاب نویسنده سعی کرده است وقایع را با منابع معتبر تطبیق دهد و اثری مستند را بنویسد. در میان تمامی منابع مورد استفاده دو منبع مقالات خود شمس و مناقب العارفین افلاکی، نقش پررنگیتری داشتهاند.
با مطالعه کتاب متوجه خواهید شد که قلم نویسنده در دوجا تغییر رویه دارد، بخشی با زبان نویسنده نوشته شده و بخشهای دیگر نیز مستقیما منتخبهایی از سایر کتابها است. بهطور کل داستان دارای سه بخش اصلی است؛ بخش اول کودکی شمس تا جدایی از خانواده، آشنایی با عرفا که مهمترین آنها مولانا بوده است و بخش پایانی هم داستان حسادت یاران و مریدان مولانا به شمس که در نتیجه آن جدایی این دو از یکدیگر است. به عبارتی کتاب سه بخش پیش از او، با او و پس او را شامل میشود.
نهال تجدد متولد ۶ اسفند ۱۳۳۸ در تهران است. وی در خانوادهای فرهنگی چشم به جهان گشود. مادر خانم تجدد، مهین جهانبگلو است که وی را میتوان از پیشگامان نمایشنامهنویسی در ایران دانست.
نهال تجدد تا مقطع دکتری در رشته زبان و ادبیات چینی درس خواند و درحال حاضر در فرانسه زندگی میکند. همسر وی ژان کلود کارییر نیز یکی از مشهورترین فیلمنامهنویسهای فرانسوی است. تجدد با وجود آنکه در زمینه ادبیات چینی درس خوانده است، دغدغه و علاقه اصلی خود را زندگی مولانا و شمس تبریزی میداند. وی تا کنون کتابهای عارف جان سوخته،در جستجوی مولانا و روشنایی خاموش را به رشته تحریر درآورده است.
میگفتم: «من عادت به نبشتن نداشتهام. هرگز! چون نمینویسم. در من میماند. و هر لحظه. مرا روی دگر میدهد!» (مقالات؛ ۲۲۵)
«سخن در اندرون من است. هر که خواهد سخن من شنود در اندرون من درآید.» (مقالات؛۳۳۲)
این حرفها مال قبل بود. قبل از آن پنجشنبهی سال ۶۴۵. روزی پاییزی مانند روزهای دیگر و من. بدون برگ. در هجرت. در اوج خزان. رفتنم ناگهانی نبود. همگی آگاهی داشتند. به آنها گفته بودم و باز گفته بودم: «خواهم اینبار آنچنان رفتن که نداند کسی کجایم من.» (ابتدانامه. ۶۴) قطرهای در دریا. در پی من خواهند آمد. از کنارم خواهند گذشت و نخواهندم شناخت.
پیوسته از شهرت گریختهام. همهجا در هیئت بازرگان ظاهر میشدم. در اتاق را آنچنان قفل میکردم تا پندارند کالایی گرانبها همراه دارم. درون اتاق: پوستین و توبره و دیگر هیچ. نامم را آشکار نمیکردم: محمد بن علی بن ملکداد و زادگاهم را: تبریز.
پرنده؟ چرا نه. شمس پرنده سزاوارم بود. پرواز: کوچ. پرهیز از دوستی, پیوند و همنشینی. سکون؟ برای چه؟ فراگیری. زناشوهری. آموزش. دکانداری. نه. اینکاره نبودم. رویای خانه. عیال, و بچههای ریزودرشت در سر نداشتم. تنها تصورش حالم را به هم میزد. خانه آمدن. کفش درآوردن, عبا آویزان کردن, به زن لبخند زدن و به بچهها التفات نمودن. نه. این شادي غیر بود. نه شادي من. فرزند داشتن, و فرزند بودن. نه. بدون فرزند. بدون اولیا.
«پدر من از من واقف نی، پدر من از من خبر نداشت.» پدر و مادرم مهربان بودند و دلسوز، پدرم بهخصوص. «دو سخن گفتی, آبش از محاسن فروآمدی.» «اين عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین بهناز برآوردند.» (مقالات. ۱۹)
پنج یا شش سال دارم، در اتاق» خوان گسترده است و طعام میان آن. گربهای داخل میشود. سر در کاسه میکند تا پارهگوشتی برباید. اما پد، به ملاحظهی من. واکنش نشان نمیدهد. گربه تکهای لحم برمیدارد. کاسه را برمیگرداند و میشکند. هر صاحبخانهای چوبی میگرفت و حیوان را دفع میکرد. پدرم نه. گربه ناباور از اتاق خارج میشود. پدرم. قطعات کاسه را جمعکنان. میگوید: «اگر کاسه نمیشکست. ممکن بود آن بلا بر من؛ یا بر مادر. یا بر خود تو نازل میشد.» (مقالات, ۶۲۵)
ü کتاب کیمیا خاتون اثر سعیده قدس
ü کتاب رومی اثر بهمن شکوهی
ü کتاب شمس ناپیدا اثر هدی توکلی
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 170 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۴۰:۰۰ |
نویسنده | نهال تجدّد |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۰/۲۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 55,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
مَلک گرسنه دومین کتابی بود که در مورد مولانا و شمس تبریزی میخوندم قبلی رمان بود از الیف شافکا اما این حس مستندی بیشتری داد خوب بود
از نهال تجدد عارف جان سوخته رو خوندم راجع به مولانا عالی بود قطعا&#۳۴;همین هم در همون مایه هاست
عالی بود بهویژه که از مقالات و مناقبالعارفین و آثار دیگر درش گنجانیده شده بود.
کتابی بسیار زیبا درباره رابطه شمس و مولانا
لطفا تو فیدی پلاس هم بذارین این کتاب رو
عالی بود. خیلی لذت بردم.
کتاب خوبیه دوسش دارم