کتاب صوتی هنر رفتار با زنان نشر نوین کتاب

طبیعت همواره این سوال رو در مقابل جنس مرد قرار میده که بود و نبود تو چه فرقی ایجاد می کنه؟ و مرد بیچاره تمام عمر برای اینکه ثابت کنه وجودش ارزش و معنی داره تلاش می کنه، می جنگه، ارزش خلق می کنه ، تمام زندگیش رو به پای هدفی می گذاره و از تمام چیزهای دیگه رو بر خودش حرام می کنه تا بالاخره به اون هدف برسه بلکه وجودش رو باارزش کنه و بهش معنی بده... اینکه به اقتضای طبیعت، یک زن هرگز با این بنیادی ترین سوال روبرو نمیشه و نیازی نیست عمرش رو به پای اثبات باارزش بودن، بگذاره، واقعا حسادت برانگیز و عقده سازه. باید به مردها حق داد. حالا هر چه مردی نابغه تر باشه و وقت بیشتری برای اثبات باارزش بودن خودش گذاشته باشه، رویارویی با این بی عدالتی براش سخت تره و لاجرم دست و پای بیشتری هم می زنه. این کتاب به وضوح نشون میده این رنج چقدر در جنس مرد جدی و قابل تامله

به نظرم چون یکی فیلسوفه و اومده در مورد موضوعی نوشته حرفش درست نیست، خیلی فیلسوف ها هرچقدر هم فکر کنن لایه های فکری‌شون تا حدی که باید رشد نمیکنه، چون ذهن ها وابسته به تاریخ و شرایطشون میبینن. اینکه در گذشته زن ها رو حقیر میدونستن به این خاطر بوده که خود مرد ها کنترل و اراده ای در برابر مسائل نداشتن و برای همین عدم اراده و عزت نفسیشون میومدن گناه رو به گردن جنس زن میگذاشتن. در هیچ جای دنیا نه زن و نه مرد نسبت به هم برتری ندارن همه هم خوبن هم بد و هم زشت هم زیبا. هر باوری ذره هم گردو غبار روشو گرفته باشه و نگاه پستی داشته باشه حتی ذره ای، ارزش مطالعه و فکر کردن روش رو نداره. این کتابم گردو غبار زیاد زیاد داره خودش اولش میگه در طول تاریخ فیلسوف ها روابط خوبی با زنان نداشتن، ینی اینکه یکی وقتی زن رو نمیشناسه خب چطور میتونه در مورد هستی زن صحبت کنه؟

بالاخره تجربیات شخصی هر کس بر تفکراتش تاثیر گذار هست نمیخواهم بگم که همه زنها خوب هستند چون در هر جنس و نژاد و قومیت و ... هم ادم خوب هست و هم بد و احتمالا انچه نویسنده در این کتاب اورده حاصل تجربیات بدی هست که داشته و باید دید که در زمان حیات نویسنده وضیعت زنان چطور بوده و با کدوم قشر از زنان سروکار داشته.

آرتور شوپتهاور همانطور در زندگینامه اش آمده از مادر فقط زاده شده ولی از مهر و موهبتش بی نسیب بوده جهان مشترکی با مادر بعنوان نمونه ای از جامعه زنان نداشته و نباید انتظار چندانی از این فیلسوف داشت ی نگاه کوتاه در زندگینامه اش پرده از اسرار زن ستیزیش بر می اندازه و در آخر اینگونه جناب آرتور کلا کج خلق بودن و با کسی سلوک نداشته و تا پایان عمرشون دور ازدواج رو ی خط پررنگ قرمز کشیدن

یه سخن خیلی قشنگ هست که میگه: به اینکه چه کسی سخن گفت توجه نکن، به چیزی که میگوید توجه کن. ما چرا باید همچین کتابی رو فقط بخاطر اینکه اسم نویسنده اش ممکنه به گوشمون خورده باشه بخریم و بخونیم؟ چرا الکی باور های غلط و اشتباهی رو به خورد ذهنمون بدیم که بعدا کلی زور بزنیم تا اون باورها رو اصلاح کنیم؟

فردوسی میفرماید: زن و اژدها هردو در خاک، بِه جهان پاک از این هردو ناپاک، به میخواین از فردا فردوسی هم نخونیم؟ باید دید در چه موقعیتی این حرف گفته شده و زنها در اون دوران یا در اون داستان چه شرایطی داشتن. بیاین بالغانه نقد کنیم

فوق العاده و نبوغ آسا بود. حقایق اساسی درباره زنان بیان شده که خود زنها نمیدانند! به خودشناسی زنها کمک میکند اگر اساسا قادر به خودشناسی باشند !! بقول نیچه زنها همچنان گربه اند و پرنده . سپاس از مترجم و گوینده. موسیقی متن هم جالب انتخاب شده بود.

خوندن کتاب را توصیه نمی کنم. شوپنهاور هم فرزند زمانه خودش بوده و این کتاب بر اساس تجربیات و بدبینی و پس زدن از سوی زن ها نوشته شده و اصلا مطابق با این زمانه نیست.و با تعصب وبد بینی نوشته شده. در حالی که مرد وزن هر دو انسان هستند و هردو قطعا نقایصی و عجایبی با خود دارند و تربیت و خودسازی و اخلاق اون ها رو سیاه سفید یا خاکستری می کنه

با احترام به شوپنهاور بزرگ پیشنهاد میکنم این کتابو نه بخونید و نه گوش کنید. به نظرم بهتر بود که شوپنهاور کتابی درباره زنان می نوشت تا اینکه سخنانش در مورد زنان از کتابهای دیگه جمع آوری میشد. ضمن اینکه راوی هر چقدر هم که کار بلد و خوش صدا بود ولی ترجمه سنگین و نامفهوم از جذابیت کتاب کم کرده.

خیلی خلاصه بود. اونقدر ها هم به زنها مزخرف نگفته. ناشر با به وجود آوردن جَوِّ سیاه و دل به هم زن با موسیقی متن اضطراب آور گونه ، میخواسته همون دو خط نوشته آرتور رو از اعتبار بنداره. در ضمن ، کتابهایی که با نثر ثقیل و مسجّع نوشته میشوند ، اصلا مناسب صوتی شدن نیستند چون فهمشان با گوش کردن ، سخت و اعصاب خورد کن است.