چارلز دیکنز | زندگی نامه،عکس و دانلود کتاب های او
اگر در خیابانهای لندن راه بیفتید و از مردم بپرسید، پس از شکسپیر چه کسی را بزرگترین نویسندهی اهل بریتانیا میدانند، بارها و بارها نام چارلز دیکنز، نویسندهی مشهور قرن نوزدهم را خواهید شنید. او خالق الیور توئیست و دیوید کاپرفیلد است و در خلق شخصیتهای بینظیر و به یادماندنی دنیای ادبیات نقش به سزایی داشته است. در ادامه به زندگی نامه چارلز دیکنز و آثار این نویسنده میپردازیم.
سالهای آغازین زندگی چارلز دیکنز
چارلز دیکنز نویسندهی اهل انگلستان با نام کامل Charles john huffam dickens متولد ۱۸۱۲ در همپشایر است. او دومین فرزند از ۸ فرزند پدر و مادرش بود و کودکی شادی را پیش از آنکه پدرش دستگیر و راهی زندان بشود گذراند. جان دیکنز افسر نیروی دریایی بود اما اخلاقهای بدی مانند قماربازی باعث بدهی سنگین او و وارد شدن ضربات جدی به خانوادهاش شد. چارلز که پسر بزرگ خانواده بود مجبور شد به کارخانهی واکسسازی برود و ساعتهای طولانی کار سخت انجام دهد تا خواهر و برادرهایش چیزی برای خوردن داشته باشند، او احساس رهاشدگی از سمت بزرگسالان و جامعه میکرد و احساس میکرد به او خیانت شده است. در همین سالها بود که ریشههای نفرتش از طبقهی اشراف در انگلیس شکل گرفت و توانست زندگی قشر فقیر را بهتر ببیند، چیزی که بعدها او را به منتقد اجتماعیای تبدیل کرد که در داستانهایش ساختارهای اجتماعی انگلستان را به باد انتقاد میگرفت و هرچه بیشتر از طبقهی ضعیف حرف میزد، چیزی که باعث شد او محبوب باشد و آثارش در میان طبقهی عوام انگلستان معروف شوند. بههرحال چارلز پس از آزادی پدر از زندان توانست به مدرسه برگردد.
روزهای جوانی و دیکنز بهعنوان یک روزنامه نگار
حضور چارلز در مدرسه چندان پایدار نبود و او از ۱۵ سالکی مجبور به کار در یک دفتر روزنامه شد. شاید در آغاز این اتفاق ناخوشایند به نظر میرسید اما تبدیل به آغازی برای حرفهی نویسندگیاش شد. هنوز یک سال از استخدامش نگذشته بود که مسئولان روزنامه متوجه استعدادش شدند و او کم کم توانست بهعنوان یک گزارشگر و خبرنگار پارلمانی کار کند و کمکم به روزنامهنگار مهمی تبدیل شد که برای بزرگترین روزنامههای لندن مطلب مینوشت. در همین سالها بود که او کمکم نوشتن داستانهای خودش را آغاز کرد و چند داستان کوتاه و بلند نوشت. سال ۱۸۳۶ بود که اولین اثر مشهور این نویسنده، یعنی یادداشتهای پیک ویک بهصورت داستانهای دنبالهدار در پاورقی یکی از روزنامههای لندن و با نام مستعار منتشر شد. داستانی که بعدها به یکی از پرطرفدارترین داستانهای او تبدیل شد و انیمیشن جذابی هم از روی آن ساخته شد. تقریباً همزمان با نوشتن همین داستان بود که چارلز با کاترین هوگارت که او هم نویسنده بود ازدواج کرد و سردبیر bentley’s miscellany هم شد. آنها ده فرزند داشتند و تا سال ۱۸۵۸ باهم زندگی کردند.
آثار چارلز دیکنز
پس از انتشار یادداشتهای پیک ویک دیکنز تبدیل به یک نویسندهی جدی شد و هر سال زمان بیشتری را به نوشتن رمانها و کتابهایش اختصاص داد. داستان بعدی نویسنده که آن هم بهصورت داستان دنبالهدار و بین سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ منتشر شد اولیور توئیست نام دارد. این داستانی است که بیشتر بچههای دنیا یا خواندهاند یا انیمیشن یا فیلمش را دیدهاند. بین سالهای ۱۸۳۸ تا ۱۸۳۹ هم نیکلاس نیکلبی منتشر شد. پس از آن هم دیکنز داستان مغازه عتیقه فروشی را نوشت که در ایران با انیمیشن دختری به نام نل شناخته میشود.
داستان دیگری که دیکنز نوشت و میتوان آن را اثرگذارترین کتاب او بر فرهنگ عامه دانست، کتاب سرود کریسمس است. این داستان که در ۱۸۴۳ منتشر شد داستان مرد خسیسی به نام اسکروج است که روحها به ملاقاتش میآیند. این داستان به قدری شهرت پیدا کرد که کلمهی اسکروج به معنای آدم خسیس به فرهنگ آکسفورد اضافه شد. داستان دو شهر، دامبی و پسر، دوریت کوچک، خانه متروک، آرزوهای بزرگ و عبور ممنوع را هم میتوان در فهرست آثار مشهور و اثرگذار این نویسنده قرار داد. کتاب صوتی بسیاری از آثار دیکنز هم در سراسر دنیا منتشر شده است.
مشهورترین اقتباسهای انجام شده از آثار دیکنز
دیکنز نویسندهای است که بهخاطر توصیفهای خاصش موردتوجه اهالی سینما و تئاتر بوده است. او نویسندهای است که چاپ آثارش هیچوقت متوقف نشده است و از زمان اختراع سینما تا امروز بارها و بارها از روی این آثار فیلم و سریال ساخته شده است، بر اساس آمارهای موجود تعداد این آثار به بیشتر از ۲۰۰ مورد میرسد. اگر بخواهیم به بهترین و موفقترین اقتباسهای انجام شده از کارهای دیکنز اشاره کنیم، فیلم آرزوهای بزرگ ساخت ۱۹۴۶ یکی از بهترین گزینههاست. آرزوهای بزرگ یکی از پرفروشترین داستانهای دیکنز در سراسر دنیاست و چندین و چند اقتباس از آن انجام شده است اما نسخهی ۱۹۴۶ بیرقیب باقی مانده است. فضاسازیها و شخصیتپردازیهای این اثر کمنظیرند و آن را به اثری ماندگار تبدیل کردهاند. یکی دیگر از اقتباسهای خوب آرزوهای بزرگ نسخهی ۲۰۱۲ به کارگردانی مایک نیول است و داستان پسرک یتیم داستان یعنی پیپ را از نگاهی تازه روایت کرده است.
از روی داستان سرود کریسمس هم اقتباسهای بسیار زیادی انجام شده است. سرود کریسمس ساختهی ۱۹۵۱ را بهترین اقتباس از این اثر میدانند که آلستر سیم در آن نقش اسکروج را بازی کرده و این شخصیت را ماندگار کرده است. نسخهی سال ۲۰۰۹ این داستان با بازی جیم کری هم یک اثر جذاب و دوستداشتنی است.
اولیور توئیست ساخت دیوید لین در سال ۱۹۴۸ یکی دیگر از بهترین فیلمهایی است که از روی آثار دیکنز ساخته شده است. فضای رعب آور فیلم برای الیور کوچک فضایی است که در ذهن میماند و شخصیتپردازیها هم بینقص انجام شدهاند. از روی الیور توئیست، فیلم موزیکال الیور هم ساخته شده است که بسیاری از منتقدان آن را اثری ارزشمند میدانند.
نمیشود از فیلمهای ساخته شده بر اساس آثار چارلز دیکنز حرف زد و به سراغ دیوید کاپرفیلد نرفت. هرچند دیوید کاپرفیلد بیشتر از سینما در تلویزیون موردتوجه بوده است اما نمیتوان از اقتباسی که جورج کوکور در سال ۱۹۳۵ انجام داده است گذشت. این فیلم بیش از دوساعته شما را به درون داستان میبرد و اجازه میدهد با دیوید همدردی کنید.
درگذشت و بزرگداشت
چارلز دیکنز را بزرگترین نویسندهی اهل بریتانیا در عصر ویکتوریا میدانند و به همین سبب یادبودهای زیادی به یاد این نویسنده برپا شده است. یکی از مشهورترین یادبودهای دیکنز، مجسمهی چارلز دیکننز و نل کوچک است که از سال ۱۸۹۱ در ایالت پنسیلوانیای آمریکا قرار دارد. در شهر سیدنی استرالیا هم مجسمهای با اندازههای واقعی از این نویسنده ساخته شده است. همچنین در سال ۲۰۱۴ مجسمهی دیکنز در پورتسموث، محل تولد این نویسنده رونمایی شد. خانه موزه محل تولد این نویسنده هم در این مکان قرار دارد که در آن بسیاری از نسخههای اصلی آثار او وجود دارند. موزه چارلز دیکنز در لندن هم یکی از مکانهایی است که میتوانید در آن با حال و هوای این نویسنده آشنا شوید. بسیاری از اولین نسخههای چاپی و تصاویر چارلز دیکنز هم در موزه ویکتوریا و آلبرت نگهداری میشوند.
چارلز دیکنز هشتم ژوئن سال ۱۸۷۰ بر اثر سکته مغزی وارد کما شد و چند روز بعد درگذشت و در کلیسای وست مینیستر در انگلستان به خاک سپرده شد. روی سنگ قبر او نوشته شده است: «به یاد چارلز دیکنز (محبوبترین نویسندهی انگلیسی) که در روز ۹ ژوئن ۱۸۷۰ در ۵۸ سالگی در محل سکونت خود هایهام، در نزدیکی روچستر درگذشت. او همدرد فقرا، رنج کشیدگان و ستمدیدگان بود و با مرگ او دنیا یکی از بزرگترین نویسندگان انگلیسی را از دست داد.»