جامعهی روانپزشکان در ایالات متحدهی آمریکا به طور تناقض آمیزی هم به رواندرمانی وجودی علاقهمند هستند و هم از آن بیزارند. این رویکرد از یک سو بستگی بنیادین با سرشت و اندیشهی امریکایی ما دارد؛ به طور مثال به تأکید ویلیام جیمز بر تجربهی بی واسطه، وحدت اندیشه و کردار و اهمیت تصمیمگیری و پایبندی به آن نزدیک است؛ از سوی دیگر، در آمریکا میان برخی از روانشناسان و روانکاوان ستیزهجویی و خشم بسیار بر ضد این رویکرد مشاهده میشود که بعدها به دلایل این تناقض خواهیم پرداخت.
ترجیح میدهم در این کتاب از موضع یک روانپزشک وجودی به طور بیواسطه از تجربهی خود به عنوان یک فرد و روان درمانگری که به روانکاوی می پردازد سخن بگویم. وقتی کتاب معنای اضطراب را مینوشتم، یک سالونیم در آسایشگاه معلولین در بستر بیماری به سر میبردم. بنابراین برای اندیشیدن دربارهی معنای اضطراب و نیز دادههای دست اول دربارهی خود و بیماران مضطرب زمان کافی داشتیم. طی این مدت دو کتابی را که تاکنون دربارهی اضطراب نوشته شده بررسی میکردم. یکی از این دو کتاب به نام مشکلات اضطراب را فروید نگاشته بود و دیگری با نام مفهوم اضطراب اثر کی یرکگاد بود. صورت بندی فروید به نظرم بسیار با اهمیت بود.
از جمله نخستین نظریهی او که اضطراب را ظهور دوبارهی لیبیدوی سرکوفته میداند و دومین تئوری او که اضطراب را واکنش «خود» ایگو نسبت به تهدید از دست دادن موضوع مورد علاقهی فرد تلقی میکند. اما هر دو اینها در حد نظریه پردازی بودند. از سوی دیگر کی یرکگارد معتقد است اضطراب کشمکش موجود زنده در برابر نابودی است که من توانستم آن را در تلاش خود با مرگ یا دورنمای علیل ماندنم برای همهی عمر تجربه کنم. کی یر کگارد خاطر نشان میکند که اضطراب انسان در واقع از مرگ نیست، بلکه از این واقعیت است که هریک از ما در درون خود دوسوی مبارزه هستیم چرا که «اضطراب پیامدِ میل به آن چیزی است که انسان از آن میترسد، چنانکه کی یرکگارد میگوید، «اضطراب مانند نیرویی است بیگانه که به انسان چنگ میاندازد، با این حال آدمی نمیتواند خود را از این نیرو رها کند».
آن زمان مسئلهی تکان دهنده برایم این بود که کی یر کگارد دقیقاً دربارهی موضوعی مینوشت که بیمارانم و خودم در آن زمان تجربه میکردیم. در مورد فروید چنین نبود. او در سطح متفاوتی مینوشت و صورت بندی هایی از مکانیسم های روانی که اضطراب را ایجاد میکنند ارائه میداد.کی یر کگارد آنچه را که انسانها در شرایط بحرانی بیدرنگ تجربه میکردند توصیف میکرد. او بهویژه بحران زندگی در برابر مرگ را که برای بیماران کاملاً حقیقی بود ارائه میداد. اما معتقدم این بحران از نظر بنیادی با بحرانهای گوناگون افرادی که برای روان درمانی به ما مراجعه میکنند؛ یا بحران های جزئی که همهی ما بارها طی زندگی روزمره و با وجود کنار زدن چشم انداز مرگ در ذهنمان تجربه میکنیم متفاوت نیست، اما فروید در سطح تکنیکی یعنی با نبوغی که سرآمد همه بود مینوشت. او بیش از هر فرد در زمانهی خود اضطراب را شناخته بود. کی یرکگارد که نابغه ای از نوع متفاوت بود، در سطح وجودی و هستی شناختی قلم میزد. او نیز اضطراب را میشناخت.
این امر نشان دهندهی دوگانگی ارزشی نیست، و بدیهی است که هر دو دیدگاه ضروری است. مشکل واقعی پیش روی ما از وضعیت فرهنگی – تاریخی بر میخیزد. ما در جهان غرب وارث چهار سده دست آورد تکنیکی در غلبه بر طبیعت و اکنون نیز بر خودمان هستیم. پیامد این امر همزمان هم بزرگی و عظمت برای ما بوده و هم زیان و خطری که متوجه ماست. ما امروز در معرض خطر سرکوبی تأیید تکنیک نیستیم، (که محبوبیت بی نظیر فروید در این کشور نیز اثبات این امر است)، بلکه بیشتر قطب مخالف آن را سرکوب میکنیم. اگر از عباراتی استفاده کنم که به زودی به تفصیل درباره ی آن بحث خواهم کرد، حس وجودی یعنی حس هستی شناختی را سرکوب میکنم. یکی از پیامدهای سرکوبی حس وجودی این است که تصویری که انسان امروزی از خود دارد، تجربهاش از خود به عنوان فردی مسئول، تجربهای که از انسانیت خود دارد فروپاشیده است.
رویکرد وجودی هدفش این نیست که اکتشافات تکنیکی فروید یا افراد دیگری از سایر رشتههای روانشناسی یا علم را رد کند، بلکه بر آن است که این اکتشافات را بر پایه و فهم جدید یا کشف دوبارهی طبیعت و تصویر انسان بنا کند.
من در جهتگیریمان در علم نوین که انسان را همانند ابزاری تبدیل به ماشین و تکنیکهایی کرده است که به بررسی او بپردازد، اذعان دارم و از گفتن این واقعیت نیز شرمنده نیستم. این امر انسان را بهطور جدی در معرض انسانیت زدایی قرار میدهد. البته چنین گرایشی تقصیر هیچ شخص «خطرناک» یا مکتب «فاسدی» نیست، بلکه این بحرانی است ناشی از مخمصهی ویژهی تاریخی.
The discovery of being : writings in existential psychology.C,۱۹۸۳.
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۵/۱۶
قیمت ارزی
2.۵ دلار
قیمت چاپی
52,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۶۹ مگابایت
۲۳۲ صفحه
نقد و امتیاز من
بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.7
از 5
براساس رأی 20 مخاطب
5
35 ٪
4
35 ٪
3
5 ٪
2
10 ٪
1
15 ٪
10 نفر این اثر را نقد کردهاند.
2
ترجمه به شدت غیرقابل اعتماد هست. من دارم متن اصلی رو تطبیق میدم. یه جاهایی ترجمه نشده!، یه جاهایی نه نقطه و نه ویرگول گذاشته... اصلاً درست نیست این روال. بخشی از این اشتباهات شاید به خاطر اینه که اینجا دوباره متن رو تایپ کردید، لطفا اسکن کنید و اشتباهات مترجم رو بیشتر از این نکنید.
4
کتاب جالب و آموزنده ای بود. اما متنش بسیار شلخته، فاقد علایم نگارشی، پر از اغلاط دستوری که خوندن و فهم جملات رو بسیار دشوار می کرد. شاید این مشکل در نسخه چاپی نباشه وگرنه این کتاب ویراستار نداشته که هیچ اصلا یک بار توسط خود مترجم هم خونده نشده
2
چرا فهرست نداره این طوری هم زحمت شما هدر میره واسه ترجمه هم از کیفیت کتاب کم میشه .
میدونم دقیقا به چی فکر میکنید ولی به ضرر خودتونه
4
کتاب خودش معرکه و فوقالعاده است. اما غلطهای تایپی و نگارشی داره. ترجمه میتونست بهتر باشه. با این وجود کتاب اینقدر خوبه که تردید نباید کرد.
1
ترجمه فوق العاده ضعیف و ساختار جملات و عبارات به هم ریخته و مبهم. باید چند بار بخونی تا بفهمی منظور نویسنده چی هست.
5
کتابی بسیار خوبی است برای افرادی که میخواهند با درمان اگزیستانسیال آشنا بشن و متنی روان دارد
4
مخم گو...ید، با این که هیچ چی ازش نفهمیدم ولی خوب بود