«دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد»
گاهی اوقات باید در تنهایی خود نشست و اندکی کتاب خواند. خواندن کتاب پرواز روح آدمی است. زمانی که روح انسان به پرواز در میآید، مسافر مکانهایی میشود که آرام هستند. هوای تازهای را تنفس میکند و پایش را بروی چمنهای خنک و نمناک دشت دیگری میگذارد.
کتاب صوتی پیالهای چای بنوش توسط علی کرمی نوشته شدهاست. این کتاب صوتی در سال 1398 توسط انتشارات نوین کتاب منتشر شد. کتاب صوتی پیالهای چای بنوش در واقع مجموعهای 133 عددی از داستانها است. این صد و سی و سه داستان در هشت بخش آورده شدهاند. این داستانها موضوعات بسیار مختلفی دارند. این داستانهای گاهی فقط یک جمله و گاهی چندین پاراگراف هستند. البته حجم کم و یا زیاد داستانها چیزی از جذابیتشان کم نمیکند. به علاوه به جذابیت داستان نیز میافزاید. زیرا دقیقا زمانی که منتظر یک داستان بلند هستید، با یک جمله خاتمه مییابد. این داستانها از نظر موضوعات رنگارنگ هستند. بدین معنا که در این داستانها از موضواعات عاشقانه تا جنایی و اجتماعی وجود دارد. به طور کلی خواندن این داستانها لذت بخش و دلنشین است. این کتاب انتخاب بسیار خوبی برای عصرها است. عصرهایی که فارغ از کار روزانه به استراحت ذهن میپردازیم. در اینجا برای آشنایی شما با فضای کلی داستانها به اختصار تعدادی از آنها را شرح میدهیم.
داستان سگ لوسیا درمورد لوسیا و سگش است. لوسیا از نگاه روای دختری بسیار زیباس است. البته در طی داستان بیان میکند که او فقط لوسیا را زیبا میبیند. او دختری معمولی است که به چشم بسیاری زشت نیز هست. این دختر یک سگ بامزه به نام داگ دارد. روای به بهانهی داگ از لوسیا عکس میگیرد. دستان و انگشتهای این دختر برای روای بسیار جذاب و خیره کنندهاست. اما از اقبال بد دختر در سن نوجوانی مورد تجاوز قرار گرفتهاست. این اتفاق تاثیر بسیاری بر زندگی و روحیه لوسیا داشت. روای و لوسیا از طریق فیسبوک با یکدیگر دوست شدند. لوسیا خانهای بسیار بزرگ و زیبا در همپشایر دارد. لوسیا کار نمیکند. از پدرش برای او یک رستوران بزرگ به جای مانده که هر ماه دوست پدرش سهم او را از رستوران به میدهد. او دختری است که احساس خوشبختی میکند. زیرا قدم میزند و کتاب میخواند و از زندگی لذت میبرد.
داستان چرخه درمورد یک زوج است. این زوج خانهای بزرگ و بسیار زیبا داشتند. چیدمان خانه نشان از خوش سلیقگی بانوی خانه داشت. در یکی از شبها که زوج در خانهشان بودند زن با دقت بسیار سرانگشتانش را نزدیک فرش کرده بود و به چیزی مینگریست. این کار زن برای شوهرش بسیار عجیب بود. زن جواب بسیار عجیبی داد. زن به همسرش گفت که به چند پشه غذا میدهد. مرد بسیار تعجب کرد. اما زن جواب داد که خردههای نان و برنجهای روی فرش را به آنها میدهد. به علاوه اگر نان یا برنج در گلوی پشهها گیر کند، زنی مقداری خون از نوک انگشتانش به آنها میدهد. هرچه از حرفهای زن میگذشت مرد بیش از بیش متعجب میشد. در نهایت زن به مرد گفت که باید پشهها بزرگ شوند تا لاکپشت آنها را بخورد و چاق شود. پس از آنکه لاکپشت چاق شد، لاکپشت را بکشند تا برای مرد سوپ لاکشت بپزد. دریغ از عشق و دریغ از عشق.
کتاب گویای پیالهای چای بنوش در سال 1398 توسط انتشارات نوین کتاب منتشر شد. گویندهی این کتاب صوتی هنرمند خوب کشورمان رضا بابک است. شما میتوانید کتاب صوتی پیالهای چای بنوش به قلم علی کرمی، روایت رضا بابک و انتشارات نوین کتاب از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
رضا فشنگچی که با نام هنری رضا بابک شناخته میشود، در بیستمین روز از اسفند ماه سال 1324 چشم به جهان گشود. او زادهی شهر زیبای تهران است. آقای بابک فارغ التحصیل رشتهی بازیگری و کارگردانس است. او از کودکی علاقه بسیاری به بازیگری داشت به همین دلیل به تحصبل در این رشته پرداخت. آقای بابک از سال 1354 فعالیت هنری خود را آغاز کرد. او یکی از کسانی بود که با آغاز فعالیت تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به اجرای نمایش در این پروژه پرداخت. اولین فعالیتهای هنری این هنرمند با بازی در تئاترهای جنوب کشور بود. پس از بازی در چندین تئاتر سرانجام در سال 1356 وارد سینما شد. اولین فیلم سینمایی این هنرمند «چریکه تارا» به کارگردانی بهرام بیضایی بود. رضا بابک فقط یک بازیگر نیست. او از قبل از پیروزی انقلاب و تاکنون کارگردان و نویسنده بسیاری از فیلمهای سینمایی بودهاست. از فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی این هنرمند میتوان به بنفشه آفریقایی، شریک زندگی، ارثیه، رویای ناتمام، مهمانپذیر طوبی، نون، سلطان صاحبقران و ... اشاره کرد. رضا بابک گوینده رمانهای بسیاری مانند قاشق چایخوری نیز بودهاست.
علی کرمی زادهی سال 1356 در تهران است. اولین اثر منتشر شده توسط این نویسنده «اولیس کامران» بود. از آثار منتشر شده توسط این نویسنده میتوان به جهانی شدن حکمرانی و جایگاه دین در سیاست بین الملل، بازیهای من و شانس عزیزم، جن زیبایی که از پترا آمد، کیست که بادام نخواهد و ... اشاره کرد. داستانهای این نویسنده شیرین و دلنشین هستند. کمتر کسی پیدا میشود که از قلم علی کرمی خوشش نیاید.
«اندر خور عفو تو نکردیم گناهی»
فرزاد پیر امین مردم و مردی خدا ترس بود. اما هیچکس نفهمید پس از مرگ مهرانه، دختر شهاب الدین، فرزاد بهخ شراب خواری و قمار رو کردهاست. همهی شهر حرمت فرزاد پیر را نگه میداشتند، حتی خرابان و خراباتیان. همین بود که جز خراباتیان هیچکس نمیدانست پس از مرگ مهرانه چه بر سر فرزاد پیر آمدهاست. هیچ کس سر به دیوار کوچه کوفتن و اشک ریختنهای نیمه شبانهی فرزاد پیر را ندید و هیچکس زجههای او را نشنید جز بعضی خراباتیان. روزی یکی از جوانان با خدا نزد فرزاد پیر آمد. گفت میخواهد ازدواج کند. اما دودل است و آمده بود از فرزاد پیر استخاره کند. هرچه فرزاد اصرار کرد که استخاره کردن کار مردان پاک است، جوان برای انجام این کار مشتاقتر شد. زیرا میپنداشت که فرزاد پیر، این مرد خداترس از خضوع و خشوعش است که خود را ناپاک میداند. فرزاد درآمد که مگر نشنیدهای «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.» جوان گریست و التماس کرد. درمانده و نمیداند چه کند؟ مگر خدا راهی جلوی پایش بگذارد. جوان میدانست که ازدواج هندوانه در بسته است. پدر و مادرش اصرار میورزیدند که دختر فلانی را به زنی بگیرد. اما جوان که دختر را ندیده بود، دودل بود. فرزاد تسلیم اشکهای جوان شد و به پستو رفت. در تاریکی نگاهی به قران درون پستو کرد و دلش ریخت. دل نداشت که دست ناپاکش به تن پاک قران برخورد کند.