شاید تأثیری که یک نویسنده بر مترجم می گذارد، کم تر از انعکاس یک اثرجذاب برخواننده اش نباشد. بی شک یک دهه آشنایی با آثار و اندیشه های خالد حسینی مرا نیز تحت تأثیر عمیق خود قرار داده است، به نحوی که علاقه و توجه خاص وی به ادبیات کلاسیک و شعر، همواره نقش مهمی در نگاه و شیوه ترجمهام داشته است. تا پیش از این هر آن چه از خالد حسینی خوانده بودم، بیش تر در قالب رمانهای رئالیستی و مضامین اجتماعی بودند که به شیوه ای ماهرانه درد و رنج مردم سرزمین پدریاش و فرهنگ غنی مشرق زمین را به تصویر میکشیدند. گویا او ترجیح میدهد به جای آن که یک جا بنشیند و تنها نظارهگر صفحه تلویزیون باشد، خود قلم به دست میگیرد و برای خوانندگانش تصاویری بدیع میسازد. که اینک به عنوان آخرین اثر خالد حسینی برای دعای دریا علاقمندانش ارائه میشود، با همان رویکرد واقعگرایانه نگاهی خاص به عواقب جنگ و مهاجرت اجباری در کشور سوریه اما این بار، یک شعر نو حزن انگیز را بادبادک باز دارد. نویسندهی در قاب یک نامه پیش روی خوانندگان قرار میدهد. دعای دریا با صفحههایی که با نقاشیهای آبرنگ از دان ویلیامز مزین شدهاند، وضعیت پناهجویان را در راه رسیدن به مکانی امن به تصویر میکشد.