قرن هجده میلادی (حدودا برابر با دوازده هجری قمری) سرآغاز فصل نوینی در تاریخ کشورهای اسلامی محسوب میشود. در این قرن دنیای اسلام شاهد شروع قدرتنمایی رقیبی در مقابل خود شد که تا آن زمان در روابط بین دنیای مسلمین با ممالک غیرمسلمان، بیسابقه بود. دول اروپایی با گذر از دوره رنسانس و فتح سرزمینهای بزرگی در غرب، اینبار بهسوی شرق و ممالک مسلماننشین متوجه شدند. در همسایگی اروپا (از سمت جنوب و شرق) سرزمینهای مسلماننشینی قرار داشتند که در آن زمان عمدتا تحت کنترل امپراطوری عثمانی بودند. امپراطوری که تا یک قرن قبل از آن توانسته بود تا مرکز اروپا پیشروی کرده و اقتدار و عظمت خود را به رخ دول اروپایی بکشاند. ولی از قرن هجدهم اوضاع بهتدریج عوض شد. دولتهای اروپایی در سایه ثروت عظیم بهدستآمده از ممالک و مستعمرات خود در قاره آمریکا، آفریقا و آسیا، ونیز رشد و پیشرفت تکنولوژی و علوم جدید در آن قاره دارای آنچنان قدرتی شدند که خود را برای تهاجمی سنگین و همهجانبه به همسایگان مسلمان خود بهقدر کافی قدرتمند دیدند. بدینترتیب بود که از قرن هجدهم بدینسو، دولتهای مسلمان در عثمانی، ایران، ترکستان و هندوستان در مقابل تهاجم دول مغربزمین احساس خطر کردند. آنها بهخوبی ناتوانی خود را در مقابله با قدرتهای فائقه غربی دریافتند.
تا اوایل قرن نوزدهم بسیاری از مناطق مسلماننشین تحت کنترل اروپاییان قرار گرفت. هندوستان توسط بریتانیا اداره میشد. ایران از جانب شمال مورد حمله روس قرار گرفته و بخش قابل توجهی از قلمرو خود در قفقاز را از دست داده بود. در ترکستان مسلمانان خود را نومیدانه آماده مقابله با تهاجم وسیعی و گسترده روسها میکردند. تهاجمی که در نهایت منجر به استیلاء روسها بر این منطقه شد. در عثمانی سطح درگیری بهمراتب وسیعتر بود. از قرن هجدهم بهبعد کلیه مستملکات امپراطوری عثمانی در اروپای شرقی، خاورمیانه، آفریقا و قفقاز مورد تهاجم دولتهای اروپایی قرار گرفته بود و هراز چند گاهی بخشی از قلمرو عثمانی در مواجهه با یکی از دول اروپایی (مخصوصا روسیه) از دست میرفت. در همین اوان است که در یکی از قراردادهای بین عثمانی و روسیه، نکته بدیعی اتفاق افتاده و از سلطان عثمانی با عنوان خلافت مسلمانان یاد شد.