داستانهای کوتاه دلچسب و شیریناند و این قدرت را دارند تا در کمترین زمان مهمترین حرف خود را بدون حاشیه و توصیفات اضافی بزنند. شاید یکی از دلایلی که خواندن داستانهای کوتاه برای بسیاری جذاب است همین باشد. همین که بتوانند لحظهای از دنیای شلوغ و دغدغههای فکری آزاد شوند و قصهای کوتاه و تاثیرگذار بخوانند.
بلقیس سلیمانی در کتاب پسری که مرا دوست داشت داستانهای کوتاه و زیبایی از دنیای امروز و دیروز ما دارد که خواندن آنها حال خوب کتابخوانی را به خواننده منتقل خواهد کرد.
پسری که مرا دوست داشت مجموعهای از 43 داستان کوتاه به قلم بلقیس سلیمانی است. نسخه چاپی این کتاب را انتشارات ققنوس در سال 1390 راهی بازار نشر کرده است و نسخه صوتی این اثر را آوا نامه با خوانش میترا پور رمضان در اختیار علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی قرار داده است. بلقیس سلیمانی در این کتاب با روایتهای کوتاه، عمیق و تاثیرگذار مضامینی همچون مرگ، روابط انسانی و ازدواج را به شکل قاب کوچکی به تصویر میکشد. خواندن داستانهای بلقیس سلیمانی شبیه دیدن فیلمهای کوتاهی است که اگرچه زود تمام میشوند اما عمق مفاهیم آن در ذهن باقی میمانند. او به زبانی عامیانه، روان و ساده توانسته به خوبی فضایی از زندگی انسان امروز را روایت کند. هرچند داستانهای این کتاب کوتاه هستند اما هر کدام از آنها تلخی و شیرینی در خود دارند که خواننده میتواند در هر زمانی از روز یکی از این داستانها را بخواند. داستانهای این کتاب بسیار کوتاه هستند و افرادی که میخواهند در زمان کوتاه قصههای فارسی گوش دهند میتوانند کتاب صوتی پسری که مرا دوست داشت را انتخاب کنند.
بلقیس سلیمانی نویسندهی کتاب پسری که مرا دوست داشت همچنین گفته است که داستانهای این مجموعه، ادامه کتاب دیگرش «بازی عروس و داماد» است.
ژانر داستانهای کتاب پسری که مرا دوست داشت اجتماعی است و در تکتک آنها میتوان انسان امروز و دغدغههای او را پیدا کرد. برشهای کوتاه، تصویرهای ساده، روایتهای عمیق و پراکندگی مفاهیم به کاربرده شده در داستانها باعث شده تا کتاب صوتی پسری که مرا دوست داشت مشهور و قابل لمس شود.
همچنین میتوان به اهمیت و حضور زنان در این داستان هم اشاره کرد. بلقیس سلیمانی به عنوان یک زن نویسنده میتواند مشکلات و مسائل زنان را از رهگذر داستان خود بیان کند. او همواره سعی کرده تا انتقادات خود را به عنوان یک زن از جامعهی مردسالار در داستانهایش حفظ کند.
از عناوین داستانهای این مجموعه میتوان به عروس، دستهای امینالله، بابابزرگی، شوهر آینده، یک سورپرایز ملی، اهل معامله، خروس، پسری که مرا دوست داشت، سوی شکسته و ... اشاره کرد. 6 داستان کوتاه و دنبالهدار هم با عنوان پسری که مرا دوست داشت در این مجموعه است و دلیل نامگذاری این کتاب هم وجود این داستانها بوده است.
بلقیس سلیمانی منتقد و نویسنده معاصر ایرانی است که در سال 1342 در کرمان متولد شد. او در دانشگاه در رشتهی فلسفه تحصیلکرده است و به عنوان داور در جشنوارههای مطرح و متعددی حضور داشته است.
بلقیس سلیمانی داستاننویس موفقی است. او به خوبی میتواند تنها در چند خط یک داستان کوتاه و البته تاثیرگذار برای مخاطب بنویسد و در عین حال با یک رمان بلند خوانندگان زیادی را به سوی کتابفروشی ها روانه کند. بعضی داستانهای او حتی به ایتالیایی، انگلیسی و عربی ترجمه شدهاند. مشهورترین اثر او «بازی آخر بانو» است که تاکنون چندین بار تجدید چاپشده است. از کتابهای مشهور او که بارها تجدید چاپ شدهاند میتوان به بازی آخر بانو، بازی عروس و داماد و خالهبازی شاره کرد. این کتابها هرکدام در ایران بیش از 5 بار تجدید چاپ شدهاند.
آثار بلقیس سلیمانی کم نیستند او با قلم شیوا، روان و تاثیرگذار خود بارها موفق به دریافت جوایز مختلف شده است. کسب جایزهی ادبی مهرگان و کسب نشان درجهیک هنری از جمله افتخارات این بانوی موفق است.
سلیمانی در کارنامه خود آثار پژوهشی از جمله «هنر و زیبایی از نگاه افلاطون»، «بررسی وضعیت کمی و کیفی ادبیات داستانی در دههی هفتاد» و «تفنگ و ترازو» را دارد. در تفنگ و ترازو خانم سلیمانی بهنقد و بررسی ادبیات دفاع مقدس پرداخته است. «همنوا با مرغ سحر» اثر پژوهشی دیگر قابلتوجه از بلقیس سلیمانی است که دربارهی علیاکبر دهخدا، زندگینامه و آثار اوست.
«آن مادران، این دختران»، «شب طاهره»، «روز خرگوش»، «به هادس خوشآمدید»، «خالهبازی»، «من از گورانیها میترسم»، «نام من بلقیس» و «سگ سالی» از آثار دیگر او هستند.
بابابزرگی اومد وسط لیلی بازیمون وایساد، هی با عصاش میزد رو موزاییکها؛ تق تق. نگین یه جوری به بابابزرگی نگاه میکرد. انگاری ترسیده بود. رفتم دست بابابزرگی را گرفتم تا از زمین لیلی بازیمون بیارمش بیرون، دستشو گذاشت رو دستم، هی دستمو ناز میکرد، یه جوری شدم. گفت: «تو بچه کی هستی؟»
گفتم: «من بچه نیستم، من آمادگی میر».
بابابزرگی نشنید، سرمو بردم کنار گوشش، گوشش یه جوری بود، خیلی بزرگ بود، تازه توش پر از موهای سیاه و سفید بود. گفتم: «من بچه نیستم»، خواستم بگم من آمادگی هستم، ولی دیدم فایده نداره، بابابزرگی که نمیشنوه.
دستمو از دستش کشیدم بیرون رفتم سر لیلی بازیمون، نوبت نگین بود. نگین از اون جرزنهاست. بابابزرگی راه افتاده بود طرف صندوقهای میوه، می خواست بیفته روشون، ولی نیفتاد.
نگین گفت: «من یه دقه برم دستشویی»، دوید گوشه حیاط، در دستشویی را که باز کرد یه خونه سنگمو بردم جلو.
بچه ها حواسشون نبود، بابابزرگی هم که نمیدید، تازه داشت میافتاد روی صندوقهای نوشابه گوشه حیاط۔ بابا بزرگی هی این ور میرفت، هي اون ور میرفت، تق تق عصاشو میشنیدم. نگین از دستشویی اومد بیرون گفت: «جر نزدی که؟»
گفتم: «ا»
بابابزرگی بازم اومده بود وسط لیلی بازیمون.
نگین گفت: «آه»
دست بابابزرگی را گرفتم بردم کنار دیوار، همان جا وایساد. نوبت من بود، برگشتم اول تا خواستم سنگ بندازم، دیدم از زیر پای بابابزرگی آب راه افتاده طرف زمین لی لی بازیمون، آب تند و تند از خط گچی گذشت، اومد تو زمین. همون موقع صدای بوق ماشینها بلند شد، عروسو از آرایشگاه آورده بودن، سنگو پرت کردم روی زمین افتاد روی جیش بابابزرگی، نگین رفته بود تماشا، منم رفتم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 136.۰۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۲:۲۸:۱۲ |
نویسنده | بلقیس سلیمانی |
راوی | میترا پور رمضان |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۰۳ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعا بعضی وقتها متوجه نمیشم توی سر بعضی از نویسنده های ایرانی چی میگذره و منظورشون چیه این کتاب هم دقیقا از همون کتابهایی بود که من هیچی ازش نفهمیدم یه دونه ستاره برای زحمتی که راوی کشیده بودن و برای ما خوانش داشتن میدم
خود داستانها که کشش چندانی ندارن. در زمینهی تدوین صوتی هم بنظرم میشد موسیقی کار رو با سلیقه و ذوق بیشتری انتخاب کرد. راستش با فاصلهی زیاد، ضعیفترین کاری بود که تا بحال از آوانامه شنیدم.
این نظرات منفی برام عجیب! داستان ها جالب وبسیار کوتاه...انگار خلاصه داستان زندگی آدم های مختلف میخونی
نویسنده طرز فکر عجیبی داره و انگار به هیچ اصول اخلاقی پایبند نیست
مجموعه داستانهای آبکی،انقدر خسته کننده که کتاب رو تا آخر نتونستم گوش بدم
کتاب بدی نیست ولی از آثار دیگر این نویسنده ضعیفتر است
این یک ستاره هم به خاطر راوی دادم، کتاب که هیچ
این تیکه تیکه های کوچک از زندگی های مختلف خیلی جالبه✨️
بد ! اصلا از خانوم سلیمانی بعید بود
اصلاً از کتاب خوشم نیومد