«حدود یک ماه از دیدار اینترنتیمان میگذرد. آدرس اینترنتیام را در مجله اساطیر دیده بود. مقاله را خوانده بود. احتمالاً دقیق. مقاله درباره زن در اسطوره آفرینش مانَوی بود. سومین مقاله از سلسله مقالاتی که به تحلیل رابطه مرد و زن نخستین در ادیان و آیینهای مختلف میپرداخت.» این جملاتی است که بلقیس سلیمانی داستان خالهبازی را با آن آغاز کرده است. داستان سه زن و یک مرد که مانند بیشتر داستانهای بلقیس سلیمانی مسئلهای را در جامعه نشانه رفته است. خاله بازی رمان جذابی است که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.
رمان خاله بازی اولین بار سال 95 منتشر شد. این داستان نیز مانند بیشتر داستانهای بلقیس سلیمانی در فضای دههی 60 اتفاق میافتد و بافت فرهنگی و جو جامعه در آن زمان روی اتفاقات این داستان بسیار مؤثر است. بلقیس سلیمانی در این داستان یک ماجرای نهچندان عجیب در آن زمان را روایت میکند و تنها شخصیتپردازی و تفاوت رفتار شخصیت اول داستان، ناهید است که داستان را به سرنوشتی متفاوت میکشاند. بلقیس سلیمانی داستان را بهصورت نوبتی از دیدگاه ناهید و همسرش مسعود روایت میکند. کتاب با دیدار دوبارهی ناهید با دوستش حمیرا آغاز میشود و در ادامه با فلش بکهای متعدد به گذشته روایت داستان کامل میشود.
انتشارات ققنوس کتاب خاله بازی را هم مانند سایر آثار بلقیس سلیمانی روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
ناهید زنی تحصیلکرده و روشنفکر است که نمیتواند بچهدار شود. او با مردی به نام مسعود ازدواج میکند. مسعود مردی آرمانگرا است و درحالیکه از این نقص آگاه است، در ابتدا آن را بهخوبی میپذیرد. پس از مدتی اما و اگرهای زیاد و واقعیتهای اجتماعی مسعود را به ازدواج دوم میکشاند. در پی این ازدواج فرزندانی به دنیا میآید و ناهید هم ظاهراً راضی و آرام است. زن دوم که زنی عامی است این آرامش و رضایت ناهید را نمیفهمد. با دیدار ناهید با همکلاسی دوران دانشگاهش، حمیرا، این پوستهی مهربانی از هم باز میشود، واقعیتهای زیادی خود را نشان میدهند و اتفاقات مختلفی رخ میدهند که خواننده باید خودش بسیاری از آنها را قضاوت کند.
کتاب خاله بازی نظرات زیادی را به خود جلب کرده است. دربارهی این کتاب نقدهای مختلفی نیز منتشرشده است. در نقد کافه داستان بر این رمان آمده است: «هرچند نویسنده تلاش کرده تمام زوایای زنانگی و مردانگی را تحت تأثیر متن و بستر اجتماعی ترسیم کند اما گاه به نظر میرسد که همین متن و بستر اجتماعی به فراموشی سپرده میشود مثلاً نوع واکنش خانواده روستایی ناهید در قبال ازدواج مجدد مسعود، آنچنان غیرواقعی است که برای خواننده قابلپذیرش نیست و نوعی تعارض با اندیشه جاری در رمان تولید میکند. اگر نویسنده قصد داشته تغییر نگرش مسعود و ناهید را تابعی از شرایط اجتماعی بداند و زن دوم را محصول نگرش جنسیتی به زن در جامعه ایرانی، لازم بود به توقعات اجتماعی نیز در این فضا توجه میکرد.»
بلقیس سلیمانی، نویسندهی زن معاصر متولد سال 1342 در کرمان است. او فلسفه خوانده است و مدرک کارشناسی ارشد این رشته را دارد. او در زمینههای مختلف ادبی پژوهشهای زیادی انجام داده است و همچنین روزنامهنگاری صاحبنام به شمارمیرود. بلقیس سلیمانی در بسیاری از جشنوارههای ادبی داخلی و خارجی بهعنوان داور حضورداشته است.
آثار بلقیس سلیمانی به دو دستهی ادبی و پژوهشی تقسیمشدهاند. از میان بهترین آثار پژوهشی او میتوان به «هنر و زیبایی از نگاه افلاطون»، «بررسی وضعیت کمی و کیفی ادبیات داستانی در دههی هفتاد»، «همنوا با مرغ سحر» و «تفنگ و ترازو» اشاره کرد. کتابهای «بازی عروس و داماد»، «بازی آخر بانو»، «روز خرگوش»، «مارون»، «پسری که مرا دوست داشت»، «من از گورانیها میترسم» و «سگ سالی» آثار داستانی این نویسندهاند.
کتاب خالهبازی داستان جذابی است. داستانی روزمره و جذاب از یک زندگی خانوادگی نهچندان عادی، داستانی از دو هوو که یکیشان اصلاً شبیه هووها برخورد نمیکند و دیگری از این رفتار دچار آشفتگی شده است. داستان مردی است که از آرمانگرایی به واقع اندیشی میرسد و در نتیجهی این تغییر دلش فرزند خودش را میخواهد و حق ازدواج دوم را برای خود قائل میشود. بلقیس سلیمانی با قلم توانمند خود عناصر این داستان را کنار هم قرار داده و داستانی روان و زیبا ساخته است و البته دیدگاهها خودش را هم در این قالب به مخاطب عرضه کرده است. کتاب خاله بازی کتاب خوبی برای پر کردن ساعاتی است که میخواهید از دنیای اطرافتان فاصله بگیرید و در یک داستان ایرانی ساده غرق شوید. این کتاب همچنین هدیهی خوبی برای علاقهمندان به رمانهای فارسی است.
انتشارات آوا نامه کتاب صوتی خاله بازی را عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
کتاب خاله بازی در دستهی کتابهای داستان ایرانی قرار دارد.
کتاب خاله بازی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
خوانش کتاب صوتی خاله بازی را آرمان سلطانزاده و مریم پاک ذات به عهده داشته است.
کتاب خاله بازی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان ایرانی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان ایرانی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب خاله بازی اثر بلقیس سلیمانی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان ایرانی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
ناطور دشت سالینجر را میخواند با گرهی در ابروها و لبهای مچاله شده. بعد از احوالپرسی شتابزده دوباره نشسته بود به خواندن، درست زیر تابلوی «کمیته انضباطی واحد خواهران».
قدم زده بودم. از این سر راهرو به آن سر راهرو، از پنجره شهر دودزده را نگاه کرده بودم و دو یاکریم روی کولر بام مقابل را.
جلسه تمامی نداشت، حتماً جلسه واحد برادران و خواهران هر دو بود وگرنه کار او دستکم راه میافتاد. کتاب انقلاب هانا آرنت را چندین و چند بار بازکرده بودم، سطرهایی خوانده بودم، اما نتوانسته بودم ادامه بدهم.
دلم میخواست با کسی حرف بزنم. اما با چه کسی؟ چشمهای او به سطرهای کتاب ناطور دشت دوختهشده بود. از آن گذشته اتهام حضور در محافل التقاطی، منافق، ضدانقلاب کافی نبود که حالا متهم به«انحراف اخلاقی» هم بشوم.
وقتی هفته قبل او و دو دختر همراهش را گریان و غمزده جلو همین اتاق دیده بودم، به خودم گفته بودم غیرممکن است. اما وقتی فهمیده بودم به جرم حرکتهای اخلالگرایانه از دانشگاه اخراج شده. همه آن حسادت و نفرت پنهان به همدلی تبدیلشده بود.
برای پروبال دادن به خبری که قرار بود در این خصوص، در محفل جمعه ارائه کنم. تا آنجا که میتوانستم پرسوجو کردم، خبر دندانگیری بود:«سه دانشجوی دختر دانشگاه تهران را به دلیل اعتراض به وضعیت نامطلوب خوابگاه از دانشگاه اخراج کردند.»
وقتی خبر را توضیح میدادم، تأکید کردم یکی از آنها دانشجوی ممتاز گروه ادبیات است. به نظرم اين تأکید باعث شد خودم را به او نزدیک احساس کنم، نه ازاینجهت که او دانشجوی ممتازی بود، ازآنجهت که باهم همدورهای و همکلاس بودیم و سه سال و نیم با پسرهای کلاس دستش انداخته و مسخرهاش کرده بودم.
نمدانم چطور میتوانست در این شرایط و در این مکان، کتاب خواد. هربار که از کنارش رد میشدم، ناخودآگاه به مژههای بلندش که به نحو خوشایندی فر خورده و به عقب برگشته بودند، نگاه میکردم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 409.۲۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۷:۲۵:۴۲ |
نویسنده | بلقیس سلیمانی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
راوی دوم | مریم پاکذات |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۹/۱۸ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حیف از صدای آرمان سلطان زاده، یزدان را سپاس که از لوسی اجرای مریم پاک ذات کم شده بود، بعد از گوش دادن به مرغابی وحشی واقعا از این گوینده ناامید شده بودم. خسته شدم از گفتن این حرف که برای یه نویسنده ایرانی بدک نبود، تا کی باید باج داد آخه؟ هر بار که اومدم از قصه خوشم بیاد اظهار فضل ها و نظرات کج ومعوجش حالم رو بهم زد. به زور اسم نیچه و دریدا و ویرجینیا نمیشه شخصیت های عامی درپیت و شبیه هم و ناپرداخته رو به زور به مخاطب تحمیل کرد. این همه ضعف توی انتخاب واژگان و اینهمه جمله ی مضحک که امکان نداره هرگز از زبون یه آدم واقعی بیرون بیاد آخه چرا باید توی آثار یه نویسنده ی مطرح وجود داشته باشه. خانم تو رو خدا فقط اسم کتاب های خوب رو توی داستانت نیار، بخونشون! اما واسه یه نویسنده ایراااانی بدک نبود! اه. اخ. حیف صدای ارمان سلطان زاده
متوسط از هر لحاظ. فقط حیف صدای آقای سلطان زاده. به نظرم داستان میتونست خیلی بهتر باشه. تلاش زیاد نویسنده برای پیاده کردن افکار مالیخولیایی شخصیت ها نه تنها کمکی به افزایش جذابیت یا پیچیدگی داستان نکرده بلکه خواننده رو دل زده میکنه. متریال مورد استفاده نویسنده تو همه رمان هاش ثابته. گوران و شمس آباد و کرمان ،دانشگاه تهران، مجاهدین و قبرستان. گاو و طویله و یک زن بدبخت ولی سختکوش
کتاب های این نویسنده معمولا ساده و خوب شروع می شن... ولی از وسط به بعد داستان گم می شه. شخصیت ها قرو قاطی می شن. آخرا دیگه آدم کلافه می شه و می گه کاش نخونده بودم. اینم یه همچین چیزیه.
یا سانسور شده بود یا قاطی شده بود من قبلا هم از خانم سلیمانی خوانده بودم ولی اینطور قرو قاطی نبود،بهرحال به شنیدن می ارزد
از قصه های گوران و گورانی ها خوشم میاد خانم سلیمانی هم فقط در مورد گوران مینویسن
اوایل داستان رو دوست داشتم. هرچی به آخراش نزدیکتر شد، علاقهم کمتر شد.
بنظر بیشتر دوستان موفقم توقع بیشتری از پایان داستان داشتم
واقعا لذت بردم محشر بود و بسیار زیبا اجرا شده بودددد
داشتان تکراری یک زن نازا و مرد ایرانی.