

کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد
سن پترزبورگ به روایت مسافران قاجاری
نسخه الکترونیک کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
معرفی کامل کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد
درباره کتاب سنپترزبورگ موزیکانچی دارد
کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» نوشتهی «علیاکبر شيروانی» سال 1396 منتشر شد. این کتاب روایت مسافران قاجاری از شهر سنپترزبورگ روسیه است. در زمان قاجار سفر درباریان و افراد طبقهی بالای جامعه به کشورهای مختلف ازجمله اروپا رواج پیدا کرد. در این دوران به دلیل رونق حملونقل سفر به شهرهای دور آسانتر از قبل شد و افراد زیادی به کشورهای مختلف سفر کردند و بافرهنگ و زبان جدید آشنا شدند. این سفرها افکار و عقاید ایرانیان را بسیار تغییر داد و آنها را با جهانی دیگر آشنا کرد. «علیاکبر شيروانی» نویسندهی جوان ایرانی براساس سفرنامههای دوران قاجار مجموعهی «تماشای شهر» را به نگارش درآورده است که شامل پنج کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد»، «پاریس از دور نمایان شد»، «بمبئی رقص الوان است»، «قهوهی استانبول نیکو میسوزد» و «آسمان لندن زیاده میبارد» است. هر کدام از این آثار روایت مسافران دوران قاجار از یک کشور است که خواندن آنها بسیار دلنشین است. «علیاکبر شيروانی» در رابطه بااهمیت سفرنامه گفته است: «مسافر میلی غریب دارد که صدای شهرهای دیگر را به گوش دیگران برساند. تمامی تجربهی نابی که از شنیدن موسیقی، حتی بدآهنگ شهرهای دیگر برای مسافر بهدستآمده قابلانتقال نیست، اما تلاش برای انتقالش پیدایش سفرنامه را رقم زد.»
«علیاکبر شيروانی» در روایت کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» از قدیم و حدود صدسال پیش مینویسد ولی نثر روایت آن سخت خوان نیست و بهراحتی میتوان آن را خواند و از یک داستان قشنگ و با اصالت لذت برد. این کتاب شامل شش داستان کوتاه است که عبارتاند از:
- ستونِ سنگِ سرخِ خالدار
- بازی بیمزهی طولانی
- تیری به عاشق و معشوق
- از هر جا و هر چیز و هر امر
- قالی فرنگ و ایرانی
- سابقهی شاه شهید
کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» برای علاقهمندان به سفرنامه بسیار جالب و خواندنی است؛ خواننده بامطالعهی این کتاب میتواند همراه مسافران دورهی قاجار شود و به روسیه صدسال پیش سفر کند و از بودن با آنها لذت ببرد. این اثر به افرادی که به تاریخ علاقه دارند هم توصیه میشود. این کتاب از سوی نشر اطراف منتشر شده است و نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
درباره علیاکبر شيروانی
«علیاکبر شيروانی» نویسنده و روزنامهنگار جوان ایرانی در سال 1360 در اصفهان به دنیا آمد. او تحصیلاتش را در رشتههای علوم اجتماعی و پژوهش هنر به سرانجام رساند و از همان دوران همکاریاش با مطبوعات را آغاز کرد. او در حال حاضر در صفحات ادبی روزنامههای شرق، همشهری و ایران مینویسد و با مجله ادبی آنلاین همکاری دارد.
در بخشی از کتاب سنپترزبورگ موزیکانچی دارد میخوانیم
ساعت شام نزدیک شد. همه در عمارت امپراتوری در یک اتاق انتظار خیلی قشنگ که تمام دیوارهایش مستور و پوشیده از تابلوهای تقریباً کوچک بود که صورت نیمتنه و سرو گردن کشیده بودند و با قاب صاف به دیوار نصب کرده بودند. چون بیکار ایستاده بودم شمردم چهارصد و شانزده تابلو بود که هیچ کدام شباهت به همدیگر نداشتند خیلی جای ظهیر السلطان خالی بود. آمدند گفتند که بفرمائید سر میز، همه رفتیم در اتاق سفرهخانه یعنی تالار پتروفسکی- خیلی اتاق بزرگی است، دیوارها و قاب صورتها و اسباب چراغ و مبلش تمام سفید است. هرکس صندلی خودش را پیدا کرده، نزدیکش ایستاده، از سرتیپان نظامی و وزرا و شاهزادگان و خانمهای ندیمه علیاحضرت امپراتوریس سیصد نفر در سر میز حاضر شدند تماماً با لباس رسمی و هر کدام هم یک نفر پیشخدمت قرمز پوش در پشت سر. اعلیحضرت شاه دست علیاحضرت امپراتوریس روس را گرفته، داخل اتاق شدند. بعد اعلیحضرت امپراتور روس دست علیاحضرت ملکهی نویان که دختر دائی اعلیحضرت امپراتور است و به دیدن ایشان آمده گرفته، وارد مجلس شد، در سر میز نشستند. اعلیحضرت شاه در دست راست امپراتوریس و اعلیحضرت امپراتور در دست چپش نشست. پس از نشستن مرخص کردند همه نشستند. خیلی تعجب کردم وقتی دیدم وزیر تشریفات اعلیحضرت امپراتور روبهروی علیاحضرت امپراتوریس نشست و حضرت صدراعظم زیر دست ایشیک آقاسی باشی نشست و حال آنکه مهمان بود. یکی از چیزهای تماشائی وزیر دربار علیاحضرت امپراتوریس است که زنی است بلندقد و کلفت اندام و سنش از پنجاه سال گذشته، موهای سرش غالباً سفید است، عینک سیاه میزند، از غالب دول نشانهای زنانهی اول دارد و دامرنر یعنی ندیمهها که همه از شاهزادگان و انجاب روسیه هستند و تمام خدمهی زنانه اختیارشان با این زن است. فوقالعاده متشخص و موقر است، تمام وزرا و رجال درباری از او میترسند و خیلی احترامش میکنند، غالب معتبرین مردان از او حساب میبرند و دستش را میبوسند. خلاصه شامی درنهایت عظمت و رسمیت و تشریفات صرف شده، مجلس بهم خورد. همانطور که اول آمده بودیم به گار راهآهن مراجعت کرده، به کالسکه نشسته، به سنپترزبورگ آمدیم.
صبح همه با لباس رسمی در عمارت ارمیتاژ حاضر شده، در معیت رکاب همایون به گار رفته، از آنجا با کالسکهی راهآهن رفتیم به اردوی کراسنی سیل که بیستوپنج هزار نفر سرباز و سواره و توپخانهی گارد مخصوص خود اعلیحضرت امپراتور هميشه آنجا اردو دارند. اعلیحضرتین با همان درشکه که از گار سوار شده بودند رفتند سر افواج، ماها هم رفتیم در چادر بزرگی که در بلندی که دستی درست کرده بودند زده بودند و علیاحضرت امپراتوریس و سایر خانمها و وزرا آنجا بودند.
نظرات کاربران درباره کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد