آسمان و ریسمانی بههمبافته و زمین و زمانی بههمدوخته را فقط در «وغوغ ساهاب» میتوانید ببینید، کتابی منحصربهفرد که نوشتن آن از کسی با نبوغ و خلاقیت «صادق هدایت» با همراهی «مسعود فرزاد» برمیآید. کتاب وغوغ ساهاب، روایت داستانی یکدستی ندارد و شامل سی و پنج تکه داستان کوتاه است که نویسنده نام آنها را قضیه یا به قول خودش «غزیه» گذاشته است. یازده تا از این قضایا را فرزاد و هدایت به صورت جداگانه و سیزده تا را هم مشترک با هم نوشتهاند. البته فرزاد خودش دراینباره گفته است که «ابتکار و فکر نوشتن وغ وغ ساهاب از هدایت بود و من در این کار جز پیروی از نظریات او کاری نکردم. در پرتوی راهنمایی او بود که گوشهای از ذهنم باز شد و چند قضیهای ساختم و به این کتاب افزودم». قضیهنویسی که هدایت در این کتاب آن را باب کرد، بعدها الگوی نویسندگان دیگر هم شد. در کتاب «کار نیکو کردن از پر کردن است» اثر «عباس توفیقی» و «قضیهی آموزگار» اثر «صمد بهرنگی» رد پای وغوغ ساهاب هدایت بهخوبی دیده میشود. هدایت در این کتاب خیلی از آداب و رسوم و شئونات اخلاقی جامعهی دورانش را با استفاده از طنزی جذاب و درعینحال گزنده، نقد میکند. در واقع این کتاب سخریهای بر جامعهای است که هدایت گاهی چارهای جز تمسخر و خندیدن به آن نداشته است. البته طنز سیاه و نیشدار هدایت در این کتاب، باعث شده حرفها و عقایدش تاثیر عمیقتری روی خیلی از مخاطبان داشته باشد.
در دنیای وغوغ ساهاب همهچیز درهموبرهم است. هر کس به کاری مشغول است و ساز خودش را میزند. در این دیستوپیای خیالی، نه قاعده و قانونی وجود دارد و نه منجی و دادرسی. تا جایی که فرزاد و هدایت در این کتاب خود را «یاجوج و ماجوج» مینامند. کینگکونگ در تیارت شهر، پشهی حساس و باعاطفه، شاعری با شعر شیرینتر از ساخارین، فیلوزوف بزرگ فروید، مرد اسفاهونی که موی دماغش جانش را نجات داد، همه دور هم جمع شدهاند تا هدایت بتواند داستانهایی بهظاهر مبتذل و دیوانهوار بنویسد. این ابتذال، تنها تصویری از حالوهوای مردمی است که خودشان نمیدانند در چه وضعیتی زندگی میکنند. فقط باید با حکایتهای تلخ و شیرین آن همراه شد و به کنایههای زیرکانهی نویسنده تن داد. هدایت در وغوغ ساهاب چندان حوصلهی قلمفرسایی و لفظ قلم حرف زدن را ندارد. آمده تا بنویسد و برود. خیلی هم که دل خوشی از دنیا و آدمها ندارد، پس هرطوری که خواسته نوشته است. از همه چیز حرف زده، از کهنهپرستان و پولپرستان گرفته تا لادین و سینماها و تئاترهای خیابان لالهزار. هدایت به هیچ قشر و پدیدهای در اطرافش رحم نکرده و حتی مقدسترین و والاترین افراد و پدیدهها هم از تیغ نگاه تیزبین این نویسنده در امان نماندهاند.
زیرکی و رندی هدایت در دیکتهی خیلی از کلمات، ممکن است مخاطب را گیج کند. او کاملا آگاهانه و تعمدانه کلمات را اشتباه نوشته، که در نوع خود کاری بدیع و خلاقانه است. او حتی تا جایی پیش رفته که معجونی عجیب و غریب از همنشینی کلمات فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی درست کرده و بهخورد مخاطب میدهد. او حتی دستور زبان را هم به فرمان خود درآورده و کلمات فارسی را با دستور عربی یا برعکس نوشته است. این کلمات در عین غرابت ظاهر، در کنار هم ترکیباتی بسیار شیرین و جالب خلق کردهاند که انگار فقط میتوان از کسی مثل هدایت انتظار چنین شاهکارهای غریبی را داشت. البته در همین ویژگی زبانی هم نکتهای انتقادی وجود دارد. او با این کار، تمام کسانی که به یادگیری زبان عربی اصرار داشتند و به آن افتخار میکردند را به سخره گرفته و نقد میکند. با توجه به تسلط هدایت به زبانهای پهلوی و دانش گستردهاش در زبان فارسی، عربی و فرانسوی، او با دورهمی این همه زبان و عبارتهای دور از ذهن و غیرملموس، به حال زبان فارسی دل میسوزاند. تمام جماعت فرنگرفته و زاهدان و پارسایان، هرکدام برای تفاخر به دانش زبانی که کسب کرده بودند، طوری فارسی حرف میزدند که در نظر هدایت مایهی تاسف برای زبان مادریاش بود. او انگار با چنین سبک عجیب و غریبی حجت را بر تمام فرقههای زبانی تازه به دوران رسیده تمام کرده و جام زهر را به زبان و ادبیات فارسی خورانده است. دامنهی دانش هدایت از این همه کلمه و عبارت عامیانه، آن هم در همین یک کتاب، قابل تحسین است. او با این که از جایگاه اجتماعی و خانوادگی بسیار بالایی برخوردار بود، همیشه از بازیهای بورژوازی بیزار بود، در عین حال چندان هم با عوام دمخور نمیشد. او دور از مردم بود، اما با دقت تمام رفتارها، عادات و حتی حرفها و طرز صحبت کردنشان را موشکافی میکرد.
نثر وغوغ ساهاب هم در نوع خود، جالب توجه است. هدایت از زبان نثر مسجع استفاده کرده است، یعنی نثری آهنگین که قافیهی صوتی هم دارد و خوشخوان و روان است. حتی شعر هم سروده، آن هم در سبک مثنوی و با قافیههای هموزن. البته گاهی فقط به انتخاب کلمات همقافیه اکتفا کرده، درحالیکه معانی چندان با هم همخوانی ندارد، که کنایهای است به طرفداران متعصب ادبیات کلاسیک و سنتی ایران. بهجرات میتوان گفت، همه چیز در این اثر تازه است؛ محتوا، فرم، حرفها، کلمات و ترکیبات همه در ادبیات فارسی تازگی دارد و تا بهحال کسی نتوانسته اثری مانند وغوغ ساهاب خلق کند.
هدایت نویسندهی خوشفکر و پیشرو در ادبیات داستانی معاصر ایران است. آثار هدایت، آینهی تمامنمای افکار و اندیشهی اوست. او شاید کارمندی ساده بوده که در بانک پشت باجه مینشسته و با ارباب رجوع سروکار داشته، اما همیشه در سرش ایدههای دیوانهوار و عجیبی برای نوشتن پرورش میداده است. او کسی است که توانسته مرزهای جغرافیایی را در ادبیات فارسی بشکند و شهرت جهانی پیدا کند. «بوف کور» هدایت یکی از شاهکارهای ماندگار این نویسنده در سبک سوررئال است که به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است. او چنان از وضعیت زندگی و گذر روزگار رنجور و درمانده بود که دو بار خودکشی کرد که آخرین بار آن در آپارتمانش در پاریس بوده است. تاثیر هدایت در جریان روشنگری ادبیات ایران همچنان در موج داستاننویسان ایرانی دیده میشود. «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری» و «عباس معروفی» از نویسندگانی هستند که در اندیشه و قلم، تاثیرات زیادی از هدایت گرفتهاند. فرزاد مسعود یکی از نزدیکترین افراد به هدایت بوده و حتی گفته میشود که این دو نویسنده، در فکر و اندیشه با هم مشترکات زیادی داشتهاند. فرزاد که خودش نویسنده و مترجم بوده، در جمع دوستان و نزدیکان هدایت، جایگاه ارزشمندی داشته است. نتیجهی همراهی و همفکری این دو نویسنده، کتاب وغوغ ساهاب است که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی معاصر ایران شناخته میشود.
بر خوانندگان محترم و قارئین معظم، پوشیده و مخفی نماناد که ما نویسندگان زبردست آبزیرکاه این مجموعه، کم آدمایی نیستیم. ما سالیان سال دود چراغ خورده، پیرهن دریده و استخوان خرد کردهایم. ما در مدرسههای جورواجوری یه ریز تحصیلات کرده و کلی کف دستی و کف پایی نوش جان نمودهایم. همهی اینها با استعداد خارقالعادهی مادرزادی ما توام شده و ما را ژنهای بینظیری بار آورده است... این کتاب مستطاب وغوغ ساهاب را که در حقیقت مشتی از خروار و یکی از هزاران هزار آثار برجسته و دنیاپسند ماست، قلمانداز به طبع رساندیم و راستی راستی پا نمیتوان روی حق و انصاف گذاشت و خودمان هم با جرات میگوییم که خوب از عهدهبرآمده و داد سخنوری دادهایم... چنانچه خود گفتهایم:
گر تو خوانی ایدون وغوغ ساهاب
دیگر احتیاجت نبود به هیچ کتاب
مر آن را نیامده است و نخواهد نظیر
غومپانی ضمانت میکند که شما از خواندنش نشوید سیر
نقد و بررسی کتاب وغوغ ساهاب که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد. نسخهی الکترونیکی این کتاب در قالب pdf از طریق وبسایت فیدیبو و یا اپلیکیشن آن، بهآسانی قابل خریداری و دانلود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 782.۴۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 250 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۲۰:۰۰ |
نویسنده | صادق هدایت |
ناشر | نشر جامهدران |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۱/۲۲ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 50,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
زیبایی این کتاب به خلاقیت وطنز عملی بود که حتی در کلمه نیز به خواننده «منطغل میشد واون قلت های املایی بود که به عمد ونه از صر ندانستن املای فارصی بود و واقعا خواننده را با یک طنز واقعی ملموس نه روبرو بلکه حمبثتر میکرد»چرا باید دستکاری میشد ؟ نکنه ناشر فکر کرده یک کتاب با غلطهای ملایی زیوافر رو پیدا کرده و تصحیح ک
ای کاش اقای جلال ال احمد زنده بودند تا تناقض حرف هایشان را به ایشان یاد اور می شدیم تناقضی که در اثار صادق به چشم نمی خورد. دوستان من پیشنهاد می کنم کتاب توپ مرواری را بخوانید .
طنازی و لطیفی از حد گذشت یارا😄 کتاب متفاوت و دوست داشتنیه در اوج طنازی و خنده درس های جدی داره
کتابی جالب با متنی روان و زیباست