انسان امروزی بیشتر از هر زمان دیگر با مفهوم آزادی درگیر است. میل به آزاد بودن و داشتن حق انتخاب منجر به تغییرات اجتماعی و حتی جنگ و درگیری شده است. آزادیهای فردی هم همواره محل بحث افراد بوده است و هنوز بشر به تعریف جامع و کاملی از مفهوم آزادی نرسیده است. داشتن حق انتخاب سادهترین تعریف آزادی است اما ابهامات زیادی در این عبارت وجود دارد. آیا انسانهای همگی تجربه و سواد برابر برای انتخاب دارند؟ یا حد آزاد بودن کجاست؟ آیا انسان مختار است که هرکاری را که انتخاب کرده، انجام دهد؟ ژان پل سارتر در رمان سن عقل، مفهوم آزادی را بررسی کرده است.
ماتیو شخصیت اصلی داستان، استاد رشته فلسفه است. مارسل نامزد اوست که برای سالهای طولانی با یکدیگر در ارتباط هستند. داستان از جایی شروع میشود که ماتیو متوجه میشود مارسل آبستن است. بچهدار شدن برای ماتیو ناگهانی و سخت است زیرا زندگی آزاد و بیقید و بند ماتیو را به خطر میاندازد. به همین دلیل به مارسل پیشنهاد سقط جنین میدهد ولی ماتیو پول لازم را برای انجام این کار ندارد. علاوهبر این، مارسل نیز دوست ندارد که بچهی خود را سقط کند. ماتیو از برادر بزرگترش، ژاک درخواست پول میکند اما برادرش به جای اینکه پول را به او بدهد سعی میکند تا ماتیو را با واقعیتهای زندگیاش آشنا کند ...
کتاب سن عقل اولین کتاب از سه گانهی «راه آزادی» نوشتهی ژان پل سارتر فیلسوف قرن بیستم فرانسه است. «تعلیق» و «عذاب روح» دو اثر دیگر مجموعهی راه آزادی هستند که در این مجموعه سارتر، عقاید اگزیستانسیالیستی خود و مفهوم آزادی را شرح داده است.
کل داستان کتاب در دو روز اتفاق میافتد و عقاید اگزیستانسیالیستی سارتر در قالب داستان شرح داده شده است. یکی از مفاهیم بنیادی فلسفهی اگزیستانسیالیستی؛ آزادی و داشتن حق انتخاب است که سارتر سعی میکند این موضوع را در داستانش بررسی کند.
پس زمینهی دیگر داستان که در سراسر کتاب مشهود است کشمکشهای درونی ماتیو است که تلاش میکند مفهوم و چرایی زندگی را درحالیکه هر روز پیرتر میشود درک کند و بین آزادی و درگیر کردن خود در روابط با دیگران، در نهایت یکی را انتخاب کند. داستان با باردار شدن نامزد ماتیو آغاز میشود تا خواننده از همان ابتدا درگیر کشمکشهای ماتیو بشود. از اینجای داستان تا انتهای آن، تلاشهای ماتیو برای جمعآوری پول سقط جنین، روایت میشود. حین جمعآوری پول، ماتیو با افراد زیادی از جمله برادر بزرگترش ملاقات میکند و اینجاست که سارتر در قالب مکالمات بین شخصیتها بهترین بهره را برده است تا عقاید خود را بیان کند.
یکی از جذابترین مکالمات داستان زمانی است که ماتیو با ژاک برادرش دربارهی مشکلش صحبت میکند و از او درخواست پول میکند. در این دیدار است که ژاک واقعیت زندگی را پیش روی ماتیو میگذارد. ژاک ماتیو را فردی از طبقه مرفه مینامد که درگیر شعارها و حرفای جذابی همچون آزادی است. اگرچه ماتیو خود را متفاوت با دیگران میداند اما در اصل از لحاظ سبک و شیوهی زندگی با آنها تفاوتی ندارد. در ادامهی کتاب، سارتر به زیبایی شخصیت ماتیو را توصیف میکند و حرف برادرش را تایید میکند. زمانیکه دوست ماتیو او را به مهمانی کمونیستها دعوت میکند در حالیکه در آن شرایط میتوانست زندگی آزاد خود را ادامه دهد باز هم ماتیو دعوت دوستش را رد میکند. این امر نشان میدهد که ماتیو هنوز هم در کشمکش است و مسیر زندگی خود را پیدا نکرده است. ماتیو در کل داستان در پی یافتن آزادی و معنای آن است.
ژان پل سارتر فیلسوف، نویسنده و منتقد فرانسوی در سال 1905 متولد شد. سارتر با کسب رتبهی نخست در امتحانات نهایی رشته فلسفه پذیرفته شد. پس از مدتی تدریس فلسفه، به منظور کامل کردن مطالعاتش در زمینه پدیدارشناسی به آلمان رفت. در آلمان سارتر با اندیشههای «مارتین هایدگر» و «ادموند هوسِرل» آشنا شد. هایدگر تاثیر عمیقی بر عقاید سارتر گذاشت و نقش مهمی در اگزیستانسیالیست شدن او ایفا کرد.
«سیمون دوبووار» همدم و همراه همیشگی سارتر بود. او نیز به مانند سارتر نویسنده و فیلسوف بود. اما به دلیل اینکه ازدواج را امری بورژوایی میدانستند هیچگاه با یکدیگر ازدواج نکردند. سارتر فعالیتهای سیاسی هم در کنار نویسندگی داشت. او از طرفداران کمونیسم بود ولی چون نمیخواست عضو هیچگونه حزبی شود، از عضویت در حزب کمونیست فرانسه امتناع کرد.
سارتر بیشتر عمر خود را به فلسفهی اگزیستانسیالیسم و مطابقت اندیشههای خود اختصاص داد. طبق نظر سارتر سرنوشت انسان تنها به او دست او رقم میخورد و انسان باید در این راه تلاش کند. برخی از بزرگان فلسفه با سارتر مخالف بودند و اندیشههای او را نقد میکردند. «هربرت مارکوزه» فیلسوف آلمانی عقاید سارتر را ایدهآلگرا میدانست و ایدهآلگرایی بیش از حد را مخالف واقعگرایی مدنظر سارتر میدانست. همچنین «ریچارد وولهایم» نقد سارتر دربارهی اندیشههای «فروید» را تفسیری اشتباه خواند که حاصل درک نادرست سارتر از اندیشههای فروید است.
تهوع نخستین رمان فلسفی سارتر بود که در سال 1938 منتشر شد. رمان شهرت جهانی برای او به ارمغان آورد. یکسال بعد مجموعه داستان «دیوار» را نوشت اما به دلیل وقوع جنگجهانی دوم آن را نیمهتمام رها کرد. مجموعهی دیوار با ترجمه «صادق هدایت» خیلی زود در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفت.
«مگسها» نمایشنامهی برجستهی اوست که در سال 1943 منتشر شد. شخصیتهای اصلی در نمایشنامه اساطیر و خدایان روم باستان هستند و برخورد شخصیتها در دوران کلاسیک روایت میشود. در همین سال، سارتر رسالهی فلسفی «هستی و نیستی» را به رشته تحریر در آورد که دربارهی هستیشناسی پدیدارشناسانه سخن میگوید. «هستی و نیستی» یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار سارتر است. «رولان بارت» فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی رسالهی «هستی و نیستی» را بسیار تاثیرگذار دانست که باعث تغییر جهان فکریاش شده است.
زمانیکه رمان «تهوع» منتشر شد و مورد اقبال عمومی قرار گرفت او در نامهای که به سیمون دوبووار نوشت، اعلام کرد موضوع رمان بعدی خود را فهمیده است و میخواهد از آزادی سخن بگوید. پس از آن، سارتر شروع به نوشتن مجموعه «راه آزادی» کرد. سهگانهای که قرار بود با رمان چهارمی کامل شود اما رمان چهارم با نام «شانس آخر» هیچگاه کامل نشد.
تنها دو بخش از کتاب در مجلهای فرانسوی منتشر شد. رمان واکنشی به جنگ جهانی دوم و حملهی آلمان نازی به فرانسه نیز هست. مجموعه داستان تغییر در دیدگاههای سارتر هر دو بعد زندگی شخصی و آثار ادبیاش را بهخوبی نشان میدهد. این تغییرات در قالب مقالهای بلند بالا با نام «اگزیستانسیالیسم به شکل اومانیسم» نیز منتشر بعدها منتشر شد. با وجود اینکه، اکثر آثار سارتر به فارسی برگردانده شدهاند اما متاسفانه کتاب «نقد خرد دیالکتیک» که یکی از مهمترین آثار سارتر است هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
انتشارات چشمه رمان سن عقل را با ترجمهی حسین سلیمانینژاد در سال 1394 منتشر کرده است. حسین سلیمانینژاد قصد دارد تا بههمراه نشر چشمه هر سه کتاب مجموعهی «راه آزادی» را به فارسی منتشر کنند و کتاب دوم مجموعه با نام «تعلیق» نیز اخیرا روانهی بازار کتاب شده است. خرید آنلاین و دانلود کتاب سن عقل در سایت و اپلیکیشن فیدیبو امکانپذیراست. علاوهبر این pdf رمانها، در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
ماتیو با تاسف مبهمی دور شد. دورانی از زندگیاش را با پرسه زدن در خیابانها و بارها با هرکس و ناکسی گذرانده بود، با هرکسی که اول دعوتش میکرد. آن روزگار دیگر تمام شده بود. از این جور کارها هیچوقت چیزی عایدش نشد. خوش برخورد بود. دلش میخواست برای جنگ به اسپانیا برود. قدمهایش را تندتر برداشت. با خشم فکر کرد «بههر حال، حرفی نداشتیم به هم بگوییم.» جعبهی سبز را از جیبش بیرون کشید. «از مادرید آمده، ولی برای آن مرد فرستاده نشده. لابد کسی آن را به او قول داده. قبل از دادنش، چند بار به آن دست کشید، چون از مادرید آمده.» یاد چهرهی مرد و حالتش موقع نگاه کردن به تمبر افتاد. یک شیفتگی عجیب. ماتیو حین راه رفتن به تمبر نگاه کرد و بعد، کارتن را دوباره توی جیبش گذاشت. قطاری سوت کشید و ماتیو فکر کرد «پیر شدهام.»
ساعت ده و بیست پنج دقیقه بود. ماتیو زود رسیده بود. بی مکث رد شد، حتی بدون برگرداندن سرش مقابل خانهی کوچک آبی. اما زیرچشمی نگاهش میکرد. تمام پنجرهها سیاه بودند جز پنجرهی مادام دوفه. مارسل هنوز وقت نکرده بود در ورودی را باز کند؛ روی سر مادرش خم شده بود و او را توی تخت بزرگ مسقفش، با حرکاتی مردانه، تر و خشک میکرد. ماتیو همچنان پکر بود. با خودش میگفت «پانصد فرانک تا آخر ماه، میشود روزی سی فرانک، شاید هم کمتر. چه کار باید بکنم؟» دور زد و راه را برگشت.
چراغ اتاق مادام دوفه خاموش شده بود. لحظهای بعد، پنجرهی مارسل روشن شد. ماتیو از خیابان رد شد و در حالیکه میکوشید تق تق کفشهای نوش بلند نشود، از کنار بقالی گذشت.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۹۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 375 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۰:۰۰ |
نویسنده | ژان پل سارتر |
مترجم |