«من نمی خوام صاحب چیزی باشم، تا وقتی مطمئن بشم جایی دارم که دارایی ام رو کنار خودم نگه دارم. هنوز مطمئن نیستم که چنین جایی رو پیدا کرده باشم، اما می دونم باید چطوری باشه.»
این جمله از کتاب صبحانه در تیفانی نوشتهی نویسندهی آمریکایی ترومن کاپوت کافی است تا به ما بگوید قرار است داستانی از تضادها، خندهها، رازها و شگفتیهایی که هالی شخصیت اول داستان رقم میزند را بخوانیم. کتاب صبحانه در تیفانی داستانی اغوا کننده و وسوسهانگیز دارد که موفقیت آن به قدری بوده که در هالیوود فیلمی معروف از همین کتاب هم ساخته شده است.
در اواخر جنگ جهانی دوم دختر جوان، سرخوش و آزادی به نام هالي گولايتلي به آپارتمانی در نیویورک نقل مکان میکند. هالی به راحتی با افراد مختلف از جمله همسایه ها و مستاجرها ارتباط برقرار می کند اما دوست ندارد کسی از راز و رمزهای زندگی اش بداند. اما خیلی زود بعضی از ساکنان این ساختمان از رفت و امدهای پر سر و صدا به آپارتمان هالی شکایت میکنند. یکی از همسایه های هالی که راوی این داستان است بعد از مدتی با او رو به رو میشود و به هالی و رفتارهای او علاقه مند میشود. اما هالی دختر عجیبی است و دوست ندارد کسی در زندگی او کنجکاوی کند، او تا انتهای داستان شگفتی های زیادی را رقم میزند.
کتاب «صبحانه در تیفانی» breakfast at tiffany's نوشته ترومن کاپوتی نویسنده آمریکایی است که اولین بار در سال 1958 منتشر شد. داستان این کتاب از زبان مرد جوانی است که ماجراهایی را درباره ی دختر همسایه پایینی اش یعنی هالی روایت میکند. از زمانی که راوی داستان بهطور تصادفي با هالی ملاقات ميکند آشنایی مخاطب هم به شکل تدریجی با شخصیت هالی شروع میشود. بعد از آشنایی راوی با هالی سرو کله ی مرد میانسالی پیدا می شود که ادعا می کند شوهر هالی بوده است و داستان از این لحظه برای مخاطب جذاب تر می شود.
این رمان کوتاه 144 صفحه دارد و در ادبیات قرن بیستم جایگاه ویژه ای دارد. صبحانه در تیفانی شاهکار ترومن محسوب میشود. و شخصیت هالی که شخصیت اصلی این رمان است جزو تاثیرگذارترین شخصیت های ادبی تاریخ ادبیات امریکا قرار گرفته است و مقاله ها و کتابهای زیادی درباره ی او نوشته شده است. شخصیتی که ترومن در این اثر خلق کرده دختری ست شبیه همه ی دخترهایی که میخواهند رها باشند اما همیشه رنجی با خود در دل دارند در این کتاب هالی دختر رها و آزادی است که از محدودیت خوشش نمیآید و همیشه سعی می کند آزادانه زندگی کند. هالی خانواده و شغل مشخصی ندارد. در تمام طول داستان میبینیم که او با معاشرت و خوش گذرانی با مردان در کافه ها، بارها و رستوران ها زندگی خود را میگذراند. ترومن در این داستان، هالی را دختری سرزنده و شاد معرفی میکند اما رفته رفته که مخاطب بیشتر با او آشنا میشود. پی به گذشته ی مبهم او میبرد گذشته ای که هالی سعی در مخفی کردن او دارد و به کسی هم اجازه ی کنجکاوی نمیدهد. شاید همین موضوع باعث نزدیک شدن بیشتر مخاطب به عمق داستان شده تا بلاخره متوجه شود چرا هالی نمی خواهد کسی از زندگی او چیزی بداند. حس حسادت، شوخ طبعی و ساده لوحی در شخصیت هالی وجود دارد که باعث شده تا شخصیت او شود.
نثر داستان صبحانه در تیفانی به قدری پخته و روان است که نورمن مِیلر نویسنده ی مشهور هم دوره ی کاپوتی، او را « کامل ترین نویسنده ی نسل من » نامیده است این رمان در ایران با دو ترجمه منتشر شده است. « بهمن دارالشفایی» این کتاب را ترجمه کرده و نشر ماهی آن را در سال 1395 منتشر کرد. عکس جلد این کتاب صحنه ای از فیلمی با همین عنوان است. این اثر در ایران با استقبال خوبی رو به رو شد و توانست نوبت چاپ ششم را هم پشت هم بگذارد.
رامین آذربهرام مترجم دیگری است که این کتاب را از سوی نشر مروارید منتشر کرده است.
من همیشه کشش عجیبی به خانه ها و محله هایی دارم که قبلا در آن ها زندگی کرده ام. مثلا ساختمانی سنگی درخیابان هفتاد و چندم شرقی هست که در سال های اول جنگ جهانی دوم اولین آپارتمانم در نیویورک را آن جا گرفتم. کلا یک اتاق بود پر از اسباب و اثاثه ی معمول اتاق های زیر شیروانی، یک کاناپه و صندلی های پت و پهنی که روکش مخمل زبری به رنگ قرمز تند داشتند و آدم را یاد روزهای داغ در تراموا می انداختند. دیوارها گچی بودند و به رنگی شبیه تفاله ی توتون. همه ی دیوارهای خانه، حتی دیوار دستشویی، پر بود از عکس های ویرانه های روم باستان که گذر زمان بر گوشه گوشه شان لکه های قهوه ای به جا گذاشته بود. تنها پنجره ی خانه به راه پله ی اضطراری باز می شد.
با این همه، هر وقت کلید این آپارتمان را در جیبم لمس می کردم، حس خوبی بهم دست می داد. با وجود تاریکی و ملالش، مکانی بود از آن خودم، اولین مکان از آن خودم. کتاب هایم هم آن جا بودند و شیشه هایی پر از مداد در انتظارتراشیده شدن. خلاصه آن جا همه چیز فراهم بود، هرچه آن زمان به خیالم لازم داشتم تا نویسنده ای شوم که دلم میخواست.
آن روزها هیچ به ذهنم نرسیده بود که درباره ی هالی گولایتلی بنویسم. شاید اگر آن گفت وگو با جو بل پیش نمی آمد و همه ی خاطره هایم از نو زنده نمی شد، حالا هم به صرافتش نمی افتادم.
هالی گولایتلی مستأجر یکی از واحدهای ساختمان سنگی قدیمی بود، درست زیر واحد من. جو بل صاحب باری نبش خیابان لکزینگتون بود و هنوز هم هست. هم من و هم هالی روزی شش هفت مرتبه می رفتیم آن جا. البته همیشه به قصد نوشیدن نمی رفتیم، بلکه گاهی می خواستیم تلفنی بزنیم؛ زمان جنگ کم تر کسی تلفن خصوصی داشت. به علاوہ، جو بل پیغامگیر خوبی بود و این برای هالی موهبت بزرگی به حساب می آمد، چون هر روز کلی پیغام داشت.
البته که همه ی این ها مال مدت ها پیش است و من تا همین هفته ی پیش سال ها می شد که جو بل را ندیده بودم.
ترومن کاپوتی، که نام اصلی او ترومن پرسونز است در سال ۱۹۲۴ در شهر جنوبی نیواورلئان امریکا به دنیا آمد. ترومن وقتی کودک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند و مادرش که سنی نداشت او را به یکی از بستگانش در شهر کوچک مونروویل در ایالت آلاباما سپرد تا بزرگش کند. هارپر لی ، که بعدها با کتاب کشتن مرغ مقلد یکی از مشهورترین نویسندگان امریکا شد، همسایه ی ترومن بود و از همان کودکی دوستی ترومن و هارپر شروع شد و تا سی سال ادامه پیدا کرد.
ترومن از همان کودکی با کتاب و نوشتن عیاق شده بود. و زمانی که 9 سال داشت به نیویورک برگشت تا با مادرش و همس دوم او زندگی کند و از این زمان نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی همسر مادرش تغییر داد و کاپوتی گذاشت.
ترومن از زمانی که 8 سال داشت به شکل جدی نوشتن را شروع کرد و اولین داستان خود را در یازده سالگی در مجله ای محلی منتشر کرد. اما از از نوزده سالگی به بعد، داستان های کوتاهش هم در مجله های ادبی معتبر و هم در مجله های پرمخاطب چاپ می شد. در همین سال ها بود که چندین جایزه از جمله جایزه ی اُهنری در سال ۱۹۴۸ را از آن خود کرد.
از سال 1948 دیگر همه چیز جدی شد و اولین رمان کاپوتی با عنوان صداهای دیگر اتاقهای دیگر منتشر شد. این رمان که باعث شهرت نویسنده شد ابتدای راهی بود که ترومن شروع کرده بود. او در دهه پنجاه چند رمان، فیلمنامع و نمایشنامه هم نوشت.
سال 1958 را به نوعی می توان نقطه عطفی در زندگی ترومن محسوب کرد. او با انتشار رمان کوتاه صبحانه در تیفانی بیش از قبل مشهور شد و این اثر او تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار ادبیات آمریکا شد.
کاپوتی در سال 1966 با انتشار کتاب «در کمال خونسردی» توانست عنوان دومین کتاب جنایی غیرداستانی پرفروش تاریخ را به خود اختصاص دهد. داستانی که خبری سیصدکلمه ای در روزنامه ی نیویورک تایمز الهام بخش آن بوده است.
در نهایت در سال ۱۹۸۴ ترومن كاپوتی در سن پنجاه و نُه سالگی از دنیا رفت.
سه سال بعد از انتشار و موفقیت کتاب صبحانه در تیفانی بلیک ادواردز کارگردان معوف آمریکایی فیلمی بر اساس این کتاب با همین عنوان ساخت. آدری هپبورن هنرپیشه معروف آمریکایی در این فیلم نقش هالی را ایفا کرد که یکی از به یادماندنی ترین نقش آفرینی های اوست. خود هپبورن در مصاحبه ای گفته است که این فیلم یکی از سخت ترین کارهای دوران حرفه ای اش بوده است. این فیلم در جشنواره اسکار سال 1961 در چهاررشته از جمله بهترین بازیگرر نقش اول زن نامزد شد. اما در نهایت موفق به دریافت جایزه بهترین موسیقی و بهترین صدا شد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 834.۱۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 144 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۴۸:۰۰ |
نویسنده | ترومن کاپوتی |
مترجم |