چهار درویش به گواهی قدیمترین نسخه خطی تاریخدار مربوط به سال ۱۱۶۳ه.ق و جزو ادبیات داستانی عصر صفوی است. در دوره صفوی تحریر افسانههای عامه بیش از پیش معمول شد و آثار معتبری در این عهد به وجود آمد؛ مانند تحریر جدید از اسکندرنامه، طوطینامه، رزمنامه، ترجمه رامایانا، ترجمه مهابهاراتا، قصه هزارگیسو، قصه طالب پادشاهزاده و مطلوب، قصه ارشد و رشید، قصه اشرف و فیروز وزیرزاده، شیریننامه، نوشآفریننامه، قصه مریم دخت شاه پرتگال، قصه هفت سیر حاتم طایی و دهها داستان دیگر.
دلیل خلق این آثار رواج قصهگویی و قصهخوانی در محافل و قهوهخانهها بود. بیش از همه قصههای مذهبی رواج یافت؛ مثل حمزهنامه، مختارنامه، حکایت محمد حنفیه، جنگنامه امیرالمؤمنین، داستان طال مغربی، فتح قلعه سلاسل و کشته شدن قتال و عنکای مروستی به دست علی (ع)، کشتن قهقهه کافر به دست امیرالمؤمنین علی (ع) و دهها داستان دیگر. این شیوه مورد حمایت دولت صفوی بود. برخی از این قصهها به قبل از دوره صفوی مربوط است، ولی در این عهد رواج بیشتری یافت. در عهد صفوی کار نقّالان و قصهپردازان تحت نظارت حکومت قرار گرفت تا جایی که «سلسلهای رسمی و دولتی از درویشان به نام سلسله عجم تأسیس شد که کارشان بیان مناقب خاندان پیامبر و امامان و تبلیغ مذهب شیعه بود. رئیس این گروه که بر هفده صنف شامل بودند، با فرمان پادشاه به نام نقیبالممالک برگزیده و این مقام در خاندان او ارثی میشد. تمام مسائل مربوط به درویشان، حتی اعطای مقامات سلوک از قبیل ابدال، مفرد، قطب، درویش اختیار، علمدار، دست نقیب و حل اختلاف آنان بر عهده نقیبالممالک بود.»