باورهای هر قوم با فرهنگ آن قوم ارتباط مستقیم دارد. باورها بنیادیترین مبانی جهانبینی انسان را در خود دارد. با تحول باورها، فرهنگ نیز گرایش و سمتوسوی دیگری به خود میگیرد؛ بنابراین با شناخت تحولات رخداده در باورهای اقوام، به فرهنگ آن قوم میتوان پی برد. این شناخت ما را به دیگر تحولات اجتماعی، اعتقادی، سیاسی و فکری رهنمون خواهد کرد. باورداشتهای اقوام با توجّه به شیوۀ زندگی، برخاسته از عمق فکر و ذهن آن قوم است، مطالعه و امعان نظر در این باورها به ما کمک میکند تا ببینیم کدامیک از این باورها حاوی دستوری بهداشتی، اخلاقی و انسانی است. مطالعۀ دقیقتر این باورها به ما میگوید حتا در افراطیترین این باورها، رمزورازی نهفته است که شاید به دلیل فراموشی فلسفۀ وجودی آنها، اکنون آن باورها را جزو خرافات به شمار میآوریم. آنچه امروز آن را خرافات و موهومات میدانیم، جزئی از مسلمات و اعتقادات نیاکان ما بوده است. این باورها طی زمانهای دراز دگرگون شده و شکلهای تحریفشدهای از آن به دست ما رسیده است. بیشتر آنها نیز برخاسته از فقدان دانش و بینش کافی مردمان گذشته بوده است. این پژوهش با توجّه به چنین ضرورتی انجام شد. یکجا کردن باورهای مشترک قومی راه مطالعه را بر ما آسان و امکان مطالعات تطبیقی را ممکن میسازد. از گذشته تا امروز صدها کتاب در این حوزه نگاشته شده که حاوی اطّلاعات ذیقیمتی است. کتابهای این حوزه شامل دو بخش است:
اوّل کتابهایی که جمعآوری باورها و خرافات است. شاید قدیمیترین کتاب دربارۀ اخلاق و رسوم و عادات و باورهای زنان در ایران، عقایدالنسا معروف به کلثومننه نوشتۀ آقاجمال خوانْساری (فوت ۱۱۲۵ ق.) باشد. کلثومننه اثری طنزآمیز و انتقادی است که به شیوۀ رسالههای عملیه در نقد آداب و عقاید و رفتار زنان خرافی نوشته شده است. این کتاب قدیمترین سند مکتوب دربارۀ اخلاق و آدابورسوم و باورهای زنان عامی ایران است که در دورۀ صفویه و در زمان شاهسلیمان صفوی نوشته شده است. جز این در کتب تاریخ و متون ادبی و دیوان شاعران به دهها باور برمیخوریم. بر اینها باید متون مربوط به نجوم و طبّ و کانیشناسی و کتب عجایبوغرایب و تاریخ و جغرافیا و سفرنامهها و خوابنامهها و کتب ادویه و گیاهشناسی را افزود که در لابهلای مطالب خود به باورهای مختلف مردم اشاره کردهاند.