فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۲۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 354 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۸:۰۰ |
نویسنده | فردریک بکمن |
مترجم | حسین تهرانی |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Ein Mann namens Ove Roman, |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اوه شخصیتی بسیار متعهد، باثبات، دقیق، منظم، مستقل، منطقی، بداخلاق، بی احساس و با مهارت اجتماعی پایین است که در هر زمینهای برای خودش اصولی دارد و خود و حتی دیگران را ملزم به رعایت آن میداند. در شروع داستان شخصیتی بسیار نچسب از اوه برای مخاطب ترسیم میشود، اما پس از آشنایی بیشتر با اوه و گذشتهاش، به مرور شخصیت برای خواننده قابل درک میشود و او را در بستر شخصیتی خودش میپذیرد و هضم میکند. حتی پس از قرار گرفتن اوه در شرایطی که با همسایههای خود تعامل میکند، تبدیل به یک شخصیت جذاب و در نهایت قهرمان داستان میشود. در مورد آشنایی اوه و سونیا، با اینکه اوه خیلی اهل صحبت کردن نبود، اما سونیا که دختری زیبا و اهل مطالعه و خونگرم بود، علیرغم اینکه طالب زیاد داشت اما شیفته شخصیت اوه گردید. چرا؟ چون اوه خوب گوش میکرد! چیزی که غیرمنطقی بودن عشق را نمایان میکند. برای اوه هم سونیا تنها فردی بود که شخصیت او را درک مینمود. دو موضوعی که برای اوه بسیار حائز اهمیت بود اما به نظر میرسید که برای دیگران ارزش تلقی نمیشود، یکی تعهد بود و دیگری مهارت فنی. داستان، شخصیتها را به گونهای نشان داده بود که رعایت قوانین و تعهدات به اندازهای که برای اوه ارزشمند بود، برای آنها اهمیت نداشت. مهارت فنی هم امری است که با رشد تکنولوژی و تقسیم کار و افزایش تخصصها در دنیای مدرن به گوشهای رانده شده و هر کار فنی توسط افراد متخصص در قالب خدمات و با خرج پول انجام میشود. اینها موضوعاتی بودند که اوه را آزار میداد و ادامه زندگی را برایش دشوار. علاوه بر مورد قبل، در داستان طعنههایی به دنیای مدرن زده میشد. اول اینکه خانهای که اوه ساخته بود، توسط سرمایهداران طبقه متوسط (مردان کرواتی) باید تخریب میشد و قصد داشتند تا اوه را مجبور به ترک آن کنند. دوم به چالش کشیدن شخصی (مرد سفیدپوش) که قصد داشت رونه را از همسرش آنیتا به دلیل ناتوانی در اداره امور وی جدا کند، طعنه زدن به نظام بروکراتیک دنیای مدرن است که قوانین اداری، زندگی افراد را کنترل میکند.
کتاب قشنگیه. ارزش خوندن داره. جنبه های مختلفی رو گوش زد میکنه. -پایداری در عشق و وفاداری بهم در عین تفاوت های خلقی و عقیده ای بسیار و همچنین مشکلات بسیاری ک براشون بوجود میاد -و درک و پذیرفتن همدیگه همینطور ک هستن. -حمایت های عاطفی هرچند کوچک چقدر میتونه حال ی نفر رو خوب کنه و رو زندگیش اثر بگذاره، حواسمون ب اطرافمون باش ه. -تا وقتی ک زنده ای دلیلی واسه زنده بودنت بوده. -مقید و پایبند و محکم بودن به چیزهایی ک ادم خودش واقعا قبولشون داره مخصوصا وقتی دیگران شاید قبول نداشته باشن. -پشتکاااار تا رسیدن ب خواسته و کوتاه نیومدن و همه تلاش رو کردن حتی اگ بقیه خواسته ات رو نشدنی بدونن. -وقت تلف نکردن حتی تو پیری.
یه داستان قشنگ ک هم باهاش می خندید و هم گریه می کنید. امتحانش کنید.
فردیک بکمن عالیه و برای ما که زبان بلد نیستیم نقش مترجم غیر قابل انکاره.... بقیه اثارش هم عالیه... فیلمش هم بسیار تحریف شده است اما اگر کتابو خونده باشید تو لحظه اشک میریزید
عالی بود ...اولین کتابی که از فردریک بک من خوندم...اگر نثری دوست دارید که در عین سادگی زوایای روحی آدم ها رو بسیار عمیق بررسی کنه و اگر کنایه ها و نکته های کوچک ولی باز هم عمیق رو دوست دارید...اگر باور دارید از دل زندگی آدم های ساده و معمولی میشه داستان های فوق العاده در آورد و اگر اصلا براتون حال و هوای همین انسان های معمولی مهمه این کتاب رو دوست خواهید داشت..کلا کتاب های بک من رو دوست خواهید داشت...بعد از این کتاب مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است رو هم بخونید چون اون هم عالیه...
من واقعا نمیفهمم یک رمان با چنین سطح پایینی چرا باید انقدر پرخواننده بشه! اگر چه ترجمه ملانقطی و بی روح خودش به اندازه کافی خوندن کتاب رو برای خواننده ملال اور کرده، اما فک کنم اگه میتونستم متن سوئدیش رو هم بفهمم نظرم تغییر چندانی نمی کرد. ضعف ساختار، ریتم کند و تکراری، قا بل پیش بینی بودن قریب به اتفاق حوادث و حتی پایان داستان، شخصیتهای بی روح و ... همه و همه باعث میشه که توصیه کنم اگه فقط واقعا کتاباتون ته کشیده و از سر ناچاری میخاید یه چیزی بخونید این کتاب رو بخرید.
من موندم چرا این کتاب انقدر تو ایران پر فروش شده بنظرم این دوستان که ابن کتاب از نظر اونا فوق العادس چند تا رمان شاهکار بخونن تا بدونن شاهکار یعنی چی. داستان در اواخر جذاب میشه ولی قبلش اینجوریه اوه رفت اوه آمد اوه لگد زد خوابید... یعنی یکنواخت. ارزش خوندن داره باید حتما یه بار خوند ولی باید منطقی نظر داد اگر برای بعضی ها جذاب باشه تعجبی نداره ولی وقتی عده زیادی تعریف میکنند تعجب داره. نکته مثبت کتاب هم شخصیت درونگرا و مهربان اوه هست و رابطه ی عاطفیش با همسرش
اولش که کتاب رو داری شروع میکنی به نظرت خیلی خسته کنندس و با خودت میگی که به من چه ارتباطی داره اینکه یک ربع به شش از خواب بلند شی و قهوه آماده کنی و بازرسی بکنی و تمام دستگیره ها رو هم سه بار تکان بدی... ولی هرچی جلوتر میری و قصه رو بهتر میفهمی با خودت میگی که واقعا ارزشش رو داشت و میگی چقدر خوب که نویسنده اینطوری کتاب رو شروع کرد... کتاب و ترجمه عالی هستند
احساس میکنم این همه تعریف فقط تلقینن. یک نفر به زور کتاب رو تموم میکنه و از هر صفحه یک خط میخونه ولی بهخاطر جملهی روی کتاب، ازش تعریف میکنه. نمیگم همه این جوریم، اما اکثرا فقط تقلید کردند. کتاب بدی نبود اما واقعا خاص هم نبود. چند تا جملهی جالب داشت که مطمئنا همه بدون اینکه بخوننش، گفتند حتما تاثیر گذاره و همه جا گذاشتنش. بهنظرم باز هم این ترجمه خیلی بهتر از خانم تیمورزافه.
کتاب مردی به نام اوه رو تموم کردم. گاهی با بعضی جملاتش خندیدم، و گاهی بغض کردم! آره، فکرش رو نمیکردم بغض کنم. کتاب گاها ناراحت کننده و غیر منتظره میشد یا قلبم رو به تپش مینداخت. اما پایانش قابل پیشبینی بود. و در نهایت، در خلال داستان بعضی از جملات ارزشمند رو میدیدی که آدم رو به فکر فرو میبرد. اما به صورت کلی، به نظرم کتابهای بهتری برای خوندن پیدا میشه و این کتاب جزو ردههای بالا نبود.