یکی از داستاننویسهای معاصر در جهان که به واسطهی رمانهای رمانتیک و زنانهی خود شهرت زیادی کسب کرد، جوجو مویز بود. او توانسته به خوبی جای خود را در این شکل از روایت میان طرفدارانش باز کند. رمانهای او یک مفهوم مشترک با یکدیگر دارند و آن عشق است؛ اما روایتهای مختلف و خلاقانه ویژگی بارز آنهاست. رمان میوهی خارجی عنوان رمانی از اوست که دو داستان موازی در دو زمان مختلف را به شکل بسیار زیبایی تعریف میکند.
داستان میوهی خارجی در سه بخش گذشته، حال و بخش پایانی روایت میشود. قصهی اصلی در شهر ساحلی مرهام جایی نزدیکی لندن اتفاق میافتد. شهری که مرمانش همه یکدیگر را میشناسند. لُتی دختری است که مادرش او را طرد کرده و حالا با خانواده هلدن زندگی میکند و به آنها در امور خانه کمک میکند؛ اما در طول داستان رابطهی صمیمی و محکی بین لتی و دختر خانوادهی هلدن یعنی سلیا شکل میگیرد. در بخش دوم داستان 50 سال جلوتر رفته و روایتی از زندگی زنی به نام دیزی پارسونز است. در حقیقت شخصیتهای داستان این کتاب اگرچه در برههی زمانی خود به یکدیگر ارتباطی ندارند اما مکانی که اتفاقات اصلی در آن جریان دارد در نهایت داستانها را به هم تنیده میکند.
رمان میوهی خارجی که با عنوان رها در باد نیز شهرت دارد اثر نویسندهی پرفروش کتابهای عاشقانه جوجو مویز است. این کتاب اولین بار در سال 2003 منتشر شد و یک سال بعد توانست جایزه انجمن رمان نویسان عاشقانهی بریتانیا را از آن خود کند. مویز توانسته این بار هم داستان جدید و متفاوتی خلق کند. در رمان میوهی خارجی میبینیم که چند داستان در زمانهای مختلف برای خواننده تعریف میشود داستانهایی که هر کدام زندگی زنی را که با شکست، عشق و تنهایی روزگار خود را سپری میکنند؛ اما نکتهی جالبی که در این کتاب نظر مخاطبان را جلب میکند راز و رمزهایی است که از پس این قصه به مخاطب گفته میشود. زنهایی که هر کدام برای شکستن سنتها میجنگند تا به آنچه حق آنهاست یعنی زندگی عاشقانه و آرام برسند. این داستان از آن دست قصههای امیدوارکننده است که به ما میآموزد هرچقدر هم که گذشته تلخ و بد بوده باشد میتوان آن را جبران کرد.
این رمان با ترجمهی روان مریم مفتاحی از سوی انتشارات آموت منتشر شده است. مریم مفتاحی که با ترجمهی آثار مویز این نویسنده را به ایرانیان معرفی کرده است به خوبی سبک او را میشناسد به همین دلیل خوانندگان زیادی از طریق برگردانهای او به فارسی با آثار مویز ارتباط نزدیکی برقرار میکنند.
نام جوجو مویز به دو کتاب من پیش از تو و پس از تو گره خورده است. او زنی است که عشق را با همه موجود خود درک کرده و آن را به زیبایی در آثار خود منعکس میکند. مویز متولد 1969 در انگلستان است. او در رشتهی روزنامهنگاری تحصیلکرده و از سال 2002 با انتشار کتاب «سرپناه بارانی» نوشتن رمان را به شکل جدی شروع کرده است و تا کنون بیش از 12 رمان از او منتشرشده است.
مویز را میتوان راوی قصهی زنان دانست چرا که او علاقهی زیادی به این دارد تا زبان زنانی باشد که در زندگی خود تجربههای تلخ زیادی داشتهاند اما هیچگاه از شروع زندگی تازه ناامید نشدهاند. داستانهای او در سراسر جهان ترجمه شدهاند و با فروش بسیار خوب در صدر پرفروشترین کتابهای عاشقانه هستند. رمانی که بیش از همه باعث شهرت چشمگیر و موفقیت مویز در جهان شد رمان عاشقانهی «من پیش از تو» بود که در سال 2012 منتشر شد، این رمان به سرعت در صدر پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفت و باعث شکلگیری موج پرشوری بین جوانان برای خواندن آثار دیگر مویز شد. بعد از این کتاب بود که مویز سر زبانها افتاد و آثار قبل و بعد این کتاب هم تبدیل به پرفروشها شدند که این خود نشانگر موفقیت این نویسنده بعد از کتاب من پیش از تو است.
مویز همچنین جوایز معتبر زیادی برای داستانهای عاشقانهی خود دریافت کرده است. از جمله آثار مشهور او میتوان به «سرپناه بارانی»، «من پیش از تو»، «پس از تو»، «آخرین نامهی معشوق»، «ماهعسل در پاریس»، «خلیج نقرهای»، «کشتی نوعروسان»، «هنوز هم من»، «ماهعسل در پاریس»، «اسب رقصان» «دختری که رهایش کردی»، «یک به علاوه یک» و «موسیقی شب» اشاره کرد.
جوجو مویز بعد از سالها زندگی در شهر شلوغ لندن با همسرش «چارلز آرتور» که روزنامهنگار است و سه فرزندشان به مزرعهای در نزدیکی شهر لندن نقلمکان کردند.
کتاب میوهی خارجی کتابی عاشقانه با روایتی متفاوت و دوستداشتنی است که با ترجمهی روان به فارسی که میتواند شما را در احساسات و عواطف زنانهی خود غرق کند. اگر قصد داشته باشید غروب روز تعطیل خود را با تجربهی عاشقانهی دنیایی متفاوت آغشته کنید این کتاب انتخابی مناسب و ایدئال برای شما خواهد بود.
دیزی وقتی به سمت حیاط رفت، با خودش فکر میکرد که شانس آورده است. با این کار به جونز ثابت میکند نه فقط به تنهایی از عهدهی بازسازی داخلی عمارت بر میآید، بلکه میتواند شخصیتی برتر از آنچه این آدمها در موردش فکر میکنند، از خود بروز بدهد: دیگر آن دیزی قابل ترحمی که خودش هم به شدت از آن متنفر بود، نیست. یکبار دنیل به او گفته بود که به طرزی بسیار عاجزانه به تأیید دیگران نیاز دارد. ولی خود دیزی این حرف را قبول نداشت. آن روز عصر که جونز آمده بود، دیزی خشنود بود که این مرد وجه جديد و برتر شخصیتش را دیده است؛ زیرا در دلش معترف بود که به جای این که برای از دست رفتن دیزی سابق ماتم بگیرد، حالا دیگر کم کم از شخصیت جدیدش خوشش میآمد. اکنون قویتر بود و دیگر مقابل حوادث بد زندگی سرتسلیم
فرود نمیآورد. وقتی از لوتی پرسید که چگونه موفق شده بود به تنهایی به زندگی ادامه دهد، لوتی جواب داده بود فرزند این انگیزه را به آدم میدهد. چارهای نداری جز این که قوی باشی.
دیزی با یادآوری پریمرز هیل با حرف او مخالفت کرده بود، اما به تدریج دریافت که آهسته آهسته و شاید از راه تأثیرپذیری، کمی از پوست کلفتی لوتی در او هم نفوذ کرده است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب میوه خارجی اثر جوجو مویز بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان عاشقانه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 624 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۰:۴۸:۰۰ |
نویسنده | جوجو مویز |
مترجم | مریم مفتاحی |
ناشر | نشر آموت |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Foreign fruit |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
جوجو مویز، فهیمه رحیمی انگلیسی زبانهاست، این رمان هم جزو آثار ضعیفش است، شخصیتها زیادند و شیوه روایت نادلچسب است، نکات مهمی از قلم میفته، عشق لوتی و بعد فارغ شدن یک شبه اش در چهل سال بعد باورناپذیر است، زندگی عشقی دیزی هم همینجور بیربط است، بگذربم از اینکه مترجم زحمت کشیده تا واقعیت همجنسگرا بودن فرانسیس و جولین را جوری پیچاند که کتاب م جوز چاپ بگیرد. این رمان، ارزش خریدن ندارد، امتیاز من ۴ از ۱۰.
شخصیت ها خیلی زیاد هستند و طول می کشه آدم همه رو به ذهن بسپاره. بخش اول کتاب به خاطر اون عمارت و مهمونی ها و شلوغ بازیا منو یاد گتسبی بزرگ مینداخت. از بخش دوم خواننده دچار سردرگمی میشه، متوجه نمیشه وارد یک داستان جدید شده یا داره ادامه بخش قبل رو می خونه و این پراکندگی تا اواسط کتاب ادامه داره. چند جای کتاب که دیگه حوصله آدم سر میره یهو با حضور یکی دو تا شخصیت های از یاد رفته داستان دوباره جون میگیره. و کلا دو سه جای داستان شاهد غافلگیری های جالبی هستیم. جذابیت و کشش داستان نوسان داره ولی یک سوم پایانی از قدرت بیشتری برخورداره. در کل جزو کتابهای خیلی خاص این نویسنده نیست و بین رمان ها هم برتری خاصی نداره ولی اگر شما رمان دوست داشته باشید این کتاب هم سرگرمتون میکنه و هم با فراز و نشیب های داستان شما هم تحت تاثیر قرار می گیرید و فکرتون درگیر میشه
جوجو مویز که عالیه نیاز به تعریف نداره خیلیا میگن نسبت به آثار دیگه اش ضعیف تر بود شاید این طور باشه چون از اولین آثار نویسنده هست ولی بعد ها دست نویسنده روان تر شده و آثار بینظری مثل من پیش از تو، من پس از تو یا آثار دیگه به قلم این نویسنده نوشته شده از نظر من که این کتاب حرفی برای گفتن ندارد باز بستگی به شخصی دارد که این کتاب رو مطالعه میکنه سلیقه هر شخصی با دیگری متفاوت هست ولی این رو باید بدانم که این گونه راجب یک نویسنده برجسته نقد نکنم چون ایشون برای نوشتن چنین کتابی زحمت بسیار کشیده اند و برای من که طرف دار کتاب های ایشون هستم این مسئله ناراحت کننده است. امیدوارم روزی فرهنگ کتاب خوانی در جهان مخصوصا ایران بین همگان رواج پیدا کند. به امید آن روز
این کتاب نویسنده ی خوبی داره ولی هموتطور که دوستان گفتن افراد وشخصیتهای بسباری داره که گاهی باعث گیج شدن خواننده میشه.اخر داستان نتیجه گیری درستی نمیشه نشخص نمیشه چه سرگذشتی به لوتی گذشت و چی شد یهو میره ۴۰سال ریگه میگه وخواننده رو تو سوالات زیاد رهامیکنه.اینکه عشق ۴۰ساله گای ولوتی اخرچی میشه؟کالین بچه گای ولوتی بود؟ بعداینکه همه شک میکنن به رابطه لوتی با پدرخواندش چی میشه؟اصلا توضیحی درمورد ابنا نداده وبیشتر توضیحات الکی وزیاد درمورد نوع درختان و ساحل وهوا خواننده رو خسته میکنه.من دومین بار میخوندمش قبلا خونده بودم ولی هیچی خاطرم نبود.زیاد این کتابشو دوست نداشتم
به نظر من فضا و کتاب داستان متفاوت با آثار قبلی نویسنده بود و این تفاوت و غیرمعمول بودنش برای من جذاب بود، ولی در نهایت نحوه پیش رفتن و تمام شدن داستان ناامیدم کرد و من منتظر چیز بهتر و خاصتری بودم و از طرفی به نظرم حتی ماجراهای پایانی داستان جدا از اینکه خیلی پیش پا افتاده و معمولی بودن، حتی درست هم بهشون پرداخته نشده بود و نقاط مبهمی داشت، انگار نویسنده صرفا فقط خواسته بود داستان رو به پایان برسونه و یه چی سرهم بندی کنه. و در آخر سانسور هم به کتاب آسیب زده بود و این موضوع همیشه آزاردهنده است، سانسور آفت کتابهای فارسی زبانه.
من زیاد طرفدار آثار جوجو مویز نیستم ولی این کتابش خوب بود، داستان واقعا گیرا شروع شد ولی کم کم از جذابیتش کم شد، و اینکه یجورایی گنگ هم تموم شد مثلا من نفهمیدم چی شد که لوتی یهو دست از عشق چندین سالهش کشید یا چه اتفاقی برای سیلیا افتاده بود. در کل خوب بود بعضی از دوستان هم گفتند شخصیت های کتاب خیلی زیاده و خواننده رو گیج میکنه، درست میگن ولی بنظر من زیاد بودن شخصیت ها یه نقطه قوت محسوب میشه
رمانهای جوجو مویز فراز و فرودهای بسیاری از لحاظ کیفیت در داخل هر داستانش هست بعضی وقتها وقایع بدجوری سبک و آماتور نوشته شده و بعضی وقتها به نظر میاد نویسنده چیره دستیه به هر صورت از خوندن این رمان پشیمان نیستم البته نباید نقش سانسور و باز نویسی بعضی قسمتها توسط افراد غیر را فراموش کرد که قطعا در کیفیت این نوع رمانها مؤثر هستش
تعداد شخصیتها خیلیییی زیاد نیست! بلکه نویسنده نتونسته خوب به اونها بپردازه! شخصیتهای مهمی مثل سیلیا خیلی ناگهانی رها میشن! داستان فرانسیس و ادلاین که کلا گنگ و مبهم شروع و تمام شد، که ما نمیدونیم مربوط به سانسوره یا ضعف نویسنده! خانم مویز نویسنده فوق العاده ای نیست، این مار هم جز کارهای ضعیفشونه، بنظر خیلی سرسری نوشته شده، داستان با کلی سوال ناگهان تمام میشه!
به نکته خوبی اشاره کردین پرگویی و زیاده نویسی کیفیت کار رو پایین میاره باید اجازه میدادن کتابهای من پیش از تو و پس تو در ذهن خوانندگان جا میفتاد و بی صبرانه کار بعدی رو میخواستن و اونوقت ایشون از کتاب جدید رونمایی می کردن هرچه تعداد آثارشون در واحد زمان بیشتر بشه کیفیت آثار پایین میاد و تعداد خوانندگان کمتر میشه و نویسنده به یک نویسنده آثار زرد و کوچه بازاری تبدیل میشه
ترجمه اصلا رَوون نیست، من نمونهی کتاب رو دانلود کردم، ولی انقدر ترجمه بد و نامفهومه که کلا پشیمون شدم از خریدن این کتاب شخصیتهای داستانم یه کم گیج کننده ست اول احساس کردم این کتابی هستش که موضوع و داستانش رو خیلی دوس دارم ولی ترجمه انقدر نامفهوم بود که پشیمونم کرد. لطفا اگه این کتاب مترجم بهتری هم داره معرفی کنید