کتاب «آیندهی ذهن» جستوجویی علمی برای شناخت، افزایش توانایی و پیشرفت ذهن است. «میچو کاکو» این کتاب را براساس تجربیات شخصی خود و همچنین تحقیقات علمی که طی سالها داشته، نوشته است. این کتاب با ترجمهی «محمد اسماعیل فلزی» در سال 94 در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
آیا انسان روح دارد؟ پس از مرگ چه اتفاقی برایمان میافتد؟ من کیستم؟ ما در کجای این جهان قرار داریم؟ همه اینها پرسشهایی هستند که نشاندهندهی پیچیدگی و ماهیت رازگونهی مغز انسان است. ذهن ما همان افکاری است که در سر داریم، فکر و خیالهایی که تمامی ندارند. اما اگر کسی از ما بخواهد راجع به آنها حرف بزنیم یا آنها را بیان کنیم، درمانده میشویم و در توصیف افکارمان وامیمانیم.
نویسنده که همیشه به مساله ذهن، پیچیدگیهای آن و ارتباطاش با کیهان علاقه داشته، همیشه درگیر ماهیت قوانین فیزیک و آیندهی انسان برمبنای علم بوده است. او در مسیر یافتن پاسخی برای دغدغههایاش در زمینهی قوانین فیزیک، کتابهای «جهانهای موازی»، «ابرفضا» و «فراسوی انیشتین» را نوشته است. کتابهای «فیزیک آینده» و «فیزیک ناممکنها» هم از آثاری هستند که آنها را در زمینهی آیندهی انسان و جهان نوشته است.
دنیای مغز و ذهن انسان شگفتانگیز است. شاید روزی بتوانیم خاطرات یا مهارتهایی را با کمک سیستمهای کامپیوتری روی مغز پیاده کنیم؛ از حافظههای مصنوعی برای تسکین درد خاطرات گذشته یا یادگیری مهارت جدید استفاده کنیم؛ مغز کارگران یا دانشمندان را با مهارتهای فنی تازه دگرگون کنیم؛ یا حتی شاید به جایی برسیم که بتوانیم نوعی اینترنت ذهنی یا شبکه مغزی برای انتقال عواطف و احساسات به صورت الکترونیک در تمام دنیا، داشته باشیم. فراتر از همهی اینها، شاید روزی در آیندهای دور، ذهن بتواند خود را از قید تن برهاند و در میان ستارگان به گردش درآید. قرنها بعد شاید دانشمندان به جایی برسند که هویت عصبی ما را روی پرتوی لیزری سوار کنند و به فضاهای دور بفرستند تا به سادهترین شکل ممکن، سفری ذهنی میان ستارگان داشته باشیم.
بخش اول، ذهن و خودآگاهی: بخش اول این کتاب با بررسی تاریخ مغز، شرح میدهد که چگونه انبوهی از دستگاههای جدید که ساختهی آزمایشگاههای فیزیک بودند، توانستند تصاویر رنگی جالبی از مکانیک فکر به ما بدهند. چون خودآگاهی نقش عمدهای در موضوعات مربوط به مغز ایفا میکند، نویسنده تعریفی از آن ارائه کرده که قلمروی جانوری را هم شامل میشود. درواقع، در این بخش خودآگاهی رتبهبندی شده و نشان داده میشود که میتوان با عددی خاص انواع خودآگاهی را مشخص کرد.
بخش دوم، ذهن در برابر ماده: در بخش بعدی مشخص میشود که این فناوری در آینده چگونه پیشرفت میکند. طبق قانون مور، قدرت رایانهها هر دو سال دوبرابر میشود. به این ترتیب گوشیهای هوشمند امروز خیلی پیشرفتهتر از تمام رایانههای ناسا در سال 1969 هستند. در این بخش ابعاد این فناوریهای جدید بررسی میشود، فناوریهایی که ثبت حافظه، خواندن ذهن، تبدیل رویاها به نوار ویدئویی و تله کینزی را برای انسان مدرن امکانپذیر کرده است.
بخش سوم، خودآگاهی تغییر یافته: در بخش سوم اشکال مختلف خودآگاهی، از رویاها گرفته تا اثر داروها و بیماریهای روانی و روباتها و حتی خودآگاهی موجودات فرازمینی، بررسی خواهد شد. در این بخش همچنین دربارهی امکان کنترل و تغییر مغز برای مهار بیماریهایی مثل افسردگی، پارکینسون و آلزایمر بحث خواهد شد. پس از تعریف خودآگاهی میتوانیم از آن برای کشف خودآگاهی موجودات دیگر مانند روباتها هم استفاده کنیم. همچنین خودآگاهی موجودات فرازمینی که شاید اهدافی کاملا متفاوت با خودآگاهی انسان دارند، هم مورد بررسی قرار میگیرد.
با نگاهی به گذشته میتوانم رابطهی بسیاری از جستوجوهایم در قلمروی فیزیک را با فناوریهایی که تحقیق درباره ذهن را برای دانشمندان عملی کرده بود، دریابم. مثلاً موقع تحصیل در دبیرستان از وجود شکل خاصی از ماده آگاه شدم که ضدماده نام داشت و تصمیم گرفتم درباره آن تحقیق کنم. چون ضدماده یکی از عجیبترین مواد موجود در زمین است. مادهای که به طور طبیعی از خود الکترون مثبت یا آنتیالکترون یا همان پوزیترون از خود خارج میکند، به دست آورم. با داشتن این مقدار ماده میتوانستم اتاقک ابر و میدان مغناطیسی قوی بسازم و از این طریق تصویر رشتههای بخاری را که ذرات ضدماده از خود به جا میگذاشتند ثبت کنم.
فناوری دیگری که در دبیرستان با آن آشنا شدم، رزونانس مغناطیسی بود. در سخنرانی دکتر فلیکس بلوخ در دانشگاه استنفورد شرکت کردم. دکتر بلوخ برای ما دبیرستانیها شرح داد که اگر یک میدان مغناطیسی قوی داشته باشیم، اتمها در آن مانند عقربه قطبنما در راستای میدان قرار میگیرند. سپس اگر یک پالس رادیویی با فرکانس معین به این اتمها بفرستیم میتوانیم آنها را به حرکت درآوریم. وقتی اتمها دوباره سر جای خود برگردند، پالس دیگری از خود صادر میکنند (مثل پدیده پژواک صوتی) که با آن میشود به ماهیت اتمهای مورد نظر پیبرد.
چند سال بعد که دانشجوی دانشگاه هاروارد شدم، برایم مایه افتخار بود که میتوانستم در کلاس الکترودینامیک دکتر پرسل شرکت کنم. در همان ایام، کار تابستانی دانشجویی گرفتم و از خوش اقبالیام توانستم با دکتر ریچارد ارنست که درصدد تعمیم کار پرسل و بلوخ در زمینه رزونانس مغناطیسی بود، همکاری کنم. موفقیت او حیرتآور بود و سرانجام در سال ۱۹۹۱ جایزه نوبل فیزیک را به دلیل ایجاد بستر مناسبی برای ساخت MRI دریافت کرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۸۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 472 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۴۴:۰۰ |
نویسنده | میچیو کاکو |
مترجم |