بعد از پایان یافتن اتفاقهای سیاسی و انقلابها کسی نمیداند چه بر سر روح و روان افراد آمده است. بسیاری از مردم طی این حوادث برای اجرای عدالت جان خود را از دست میدهند و بعضی دیگر میمانند و سعی میکنند دردهای این مسیر را التیام بخشند. بعد از این وقایع، ذهن افراد دائما تمام شکنجه، آزارها و حتی تجاوزها را تداعی میکند و لحظهای آنها را تنها نمیگذارد. نمایشنامه مرگ و باکره از جنس تاثیر این چنین آزار و اذیتها بر پوست و گوشت زنی است که در طی فعالیتهای سیاسیاش به زندان راه پیدا میکند.
نمایشنامه مرگ و باکره Death and the Maiden اثر آریل دورفمان در سال 1990 منتشر شد. داستان این نمایشنامه که از برجستهترین آثار نمایشی جهان است هنگام سقوط یک حکومت دیکتاتوری فرضی در آمریکای جنوبی اتفاق میافتد. آریل دورفمان قصد داشته با نوشتن این اثر، خشم خود را به افرادی که در شیلی به او آسیب رساندند و تبعیدش کردند، نشان دهد.
داستان مرگ و باکره حول محور سه شخصیت به نامهای پولینا سالاس، هراردو اسکوبار و روبرتو میراندا رخ میدهد که طی اتفاقی تصادفی پس از سالها کنار هم قرار میگیرند. پولینا سالاس زمانی که کشور درگیر مسائل سیاسی بوده به زندان میافتد و در آنجا به او تجاوز میشود. همسر او هراردو اسکوبار که وکیل است تمام تلاشش را میکند تا همسرش را از شکنجههای طاقتفرسا نجات دهد.
پولینا سالاس و هراردو اسکوبار پس از اینکه از این مسئله ناگوار رها میشوند به زندگی در کنار هم ادامه میدهند. پولینا و هراردو طی یک اتفاق میزبان دکتری به نام روبرتو میراندا میشوند و پولینا براساس لحن و صدای دکتر متوجه میشود او همان فردی است که در زندان به او تجاوز کرده است. او ادعایش را با همسرش در میان میگذارد و میراندا را زندانی میکند. آنها دکتر تقلبی را با زور اسلحه مجبور میکند تا تمام اتفاقات را بازگو کند و صدای او را ضبط میکنند.
نمایشنامه مرگ و باکره پس از انتشار توجه بسیاری را به خود جلب کرد و «لیندسی پاسنر» در سال 1991 در «تئاتر رویال لندن» نمایشی را براساس این داستان به اجرا درآورد. پس از این اجرا، در سال 1992 نمایشنامه مرگ و باکره جایزه «لورنس اولیویه» را به عنوان بهترین نمایشنامه سال دریافت کرد. نمایشنامه مرگ و باکره در ایران نیز به روی صحنه رفته است، این نمایش با نام «مرگ و دوشیزه» سال 1396 در تماشاخانه پالیز به اجرا درآمد.
در سال 1994 «رومن پولانسکی» براساس نمایشنامه مرگ و باکره فیلم سینمایی با نام «مرگ و دوشیزره» کارگردانی و اکران کرد. آریل دورفمن در نوشتن فیلمنامهی این اثر درام و همکاری داشت و فیلم «مرگ و دوشیزه» با نام اصلی (Death and the Maiden ) به دلیل متن و کارگردانی درخشان و بازیهای تاثیرگذار بازیگرانش، توانست نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند. در فیلم «مرگ و دوشیزه» پولانسکی؛ سیگورنی ویور، بن کینگزلی و استورات ویلسن نقشآفرینی کردهاند.
«سالوادور آلنده» سیاستمدار مارکسیست شیلیایی بود که در سال 1970 رئیس جمهور شیلی شد ولی دیری نپایید که طی کودتا 11 سپتامبر سال 1937 در این کشور او را در کاخ ریاست جمهوری با 17 بمب به قتل رساندند. آریل دورفمان از مشاوران فرهنگی «سالوادور آلنده» بوده و در طی حادثهی بمباران کاخ ریاست جمهوری از جمله کسانی بود که از این مهلکه زنده ماند. او در آن زمان تنها 28 سال سن داشته و این سالها را به عنوان بهترین سالهای عمرش میداند. آریل دورفمان در مصاحبهای بیان کرده که «سالوادور آلنده» معتقد بوده میتوان با انتخابات و به کارگیری شیوههای صلحآمیز با دشمنان خود به توافق رسید. پس از این حادثه دورفمان ابتدا به اروپا و سپس به آمریکا گریخت. او زندگیش را در آنجا از سر گرفت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. آریل دورفمان در این زمان آثارش را با نام «اریک لوهمان» در شیلی منتشر میکرد. او دربارهی آن دوران سخت گفته است: «در یک رژیم دیکتاتوری باید حواس جمع بود در مقابل یک رژیم بد داستان بد ننویسید.»
آریل دورفمان با انتشار کتاب «تخیل و خشونت» در سال 1968 در آمریکا به طور جدی وارد عرصهی نویسندگی شد. آریل دورفمان در کتابهایش ظلم و ستم را به تصویر میکشد و به نظام سلطهگر دیکتاتوری انتقاد میکند. او آثار متعددی از جمله شعر، رمان و نمایشنامه به دو زبان انگلیسی و اسپانیایی به نگارش درآورده که به بیش از بیست زبان مختلف ترجمه شدهاند. از جمله آثار آریل دورفمان که برای دانلود و خرید در فیدیبو موجودند میتوان به «ناپدید شدگان» با ترجمهی احمد گلشيری و «اعتماد» با ترجمهی «عبدالله کوثری» اشاره کرد.
نمایشنامه مرگ و باکره را كامل حلمی و منوچهر هدايتی خوشکلام به فارسی ترجمه کردهاند و «انتشارات کتابسرا» آن را سال 1386 منتشر کرده که نسخه الکترونیک آن در همین صفحه برای دانلود و خرید موجود است.
این نمایشنامه پرطرفدار پیشتر نیز با نام «مرگ و دختر جوان» با ترجمهی «حشمت کامرانی» در سال 1380 راهی بازار شده و همچنین این اثر بهتازگی با نام «مرگ و دوشیزه» با ترجمهی «محمود کیانوش» از سوی «انتشارات فرهنگ جاوید» منتشر شده است.
در دنیای ادبیات تشابه اسمی بین آثار بارها دیده شده است. «وقایعنگاری یک مرگ ازپیشاعلامشده» نام اثری از «گابریل گارسیا مارکز» است که با نام «گزارش یک مرگ» با ترجمهی «لیلی گلستان» از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شده است که این اثر از نظر محتوایی ارتباطی با نمایشنامه مرگ و باکره ندارد. همچنین کتاب «باکره و کولی» اثر «دیوید هربرت لارنس»، نویسندهی انگلیسی هم ارتباط محتوایی با داستان مرگ و باکره نوشتهی آریل دورفمان ندارد.
هراردو: اگه میدونستین که چه زحماتی رو متحمل خواهین شد، اونقدر رو پدال گاز فشار میآوردین، تا به کف اتومبیل بچسبه.
روبرتو: تا کف اتومبیلو سوراخ کنه. اما نه، واقعا زحمتی نیس. جدی میگم، اصلا زحمتی نیس. ببینین حقیقت اینه که من اینجا اومدم. بگم مایه افتخار منه که به جنابعالی کمک کنم. برای این اومدم که به شما تبریک بگم، و بگم که... شما واقعا همون شخصیتی هستین که کشور به اون نیاز داره. فردی که بتونه برای اولین و آخرین بار کلیه حقایق رو کشف کنه.
هراردو: اونچه که کشور، به اون نیازمنده، عدالته. اگه ما بتونیم به بخشی از حقایق دست یابیم...
روبرتو: این، همون حرفیه که من میخواستم بگم، حتا اگه بتونیم این متهمان رو محاکمه کنیم، اونایی رو که خودشونو، تحت پوشش عفو عمومی پنهان خواهن کرد، همینقدر که نامشون، تو روزنامهها چاپ بشه، کافیه.
هراردو: اسامی این افراد رو کاملا محرمانه نگاه خواهیم داشت، کمیسیون در نظر ندارد که نام متهمان این جنایات رو مطرح کنه.
روبرتو: در این کشور، دست آخر پته تموم چیزا رو آب میافته، بعدها فرزندان این افراد، نوادگانشان، خواهن اومد و پرسوجو خواهن کرد که اینا کیها بودن که این جنایات رو مرتکب شدن، اونا رو شناسایی کرده و زیر سوال خواهن برد، که آیا این تو بودی که دست به چنان اعمال زدی؟ و این اتهامات بر تو وارد شدهس؟ پاسخ تو چیه؟ آیا میتونی از خود دفاع کنی؟ اونا که به تو اتهام خواهن زد، ناگزیر و به دروغ اتهامات نادرست به تو نسبت خواهن داد، از این اتهامات و اراجیف ورد زبانشان خواهد بود و در بیان اون مبالغه خواهن کرد، و این همون توطئه کمونیستهاس. اما حقیقت امر چیز دیگهایه؛ حقیقت بر پیشانی همه نقش بسته، حتا بر پیشانی فرزندان متهمان، و این فرزندان احساس اندوه و سرافکندگی خواهن کرد، مورد تنفر جامعه خواهن بود. آیا متهمان رو محکوم به حبس ابد خواهن کرد؟
هراردو: شاید روزی، روزگاری...
روبرتو: ممکنه مردم این مملکت، اون قدر به خشم بیان که عفو عمومی رو نادیده بگیرن؟
هراردو: میدونین که این امر امکان نداره.
روبرتو: از من اگه بپرسین، من طرفدار نابودی تموم این افراد مورد اتهامم، اما اینو هم میبینم که...
هراردو: از اینکه با شما در این زمینه موافق نیستم، شرمندهام روبرتو!
روبرتو: بنابراین هراردو! ما با هم در این زمینه به توافقی نخواهیم رسید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 242.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 156 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۱۲:۰۰ |
نویسنده | آریل دورفمان |
مترجم | کامل حلمی |
مترجم دوم | منوچهر هدایتی خوشکلام |
ناشر | انتشارات کتابسرا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۷/۰۱ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
لطفا تیتر قسمت درباره کتاب رو به درباره نویسنده تغییر بدید چون اصلا درمورد کتابها نیست
یک ترجمهی بسیار بد و سرشار از غلطهای املایی. متأسفم برای مترجمی که زبان مادری خودش رو درست بلد نیست! اولین شرط ترجمه اینه که بایستی زبان مبدأ و مقصد رو کاملا بشناسید. با دستور زبان و اصطلاحات کاملا آشنا باشید!
خیلی جالب بود ولی قابل پیش بینی بود مناز همون اول که حرف ضبط اعتراف شد فهمیدم که سوتی توو اعترافش باعث میشه لو بره کامل ولی بیشتر برام جالب این بود که رفتار همسرش درست مثلرفتار همسر منه ????? فک میکردم فقط شوهر خودم آدم فروشه دیدم نﻫ مث که شوهرای همه همینن?
آنچه پولینا رو تو این مدت عذاب داد حرف نزدن و خالی نکردن خودش از مشکلاتی بود که براش پیش اومد. لازم بود بعد از اون همه شکنجه و عذاب به درمان روح خودش بپردازه تا اینجور تمام این مدت زندگی به کامش تلخ نشه.در کل نمایشنامه بدی نبود .
کتاب خیلی جالبی بود، مخصوصا تکه چرخه انتقام روبرتو و جواب پولینا رو خیلی دوست داشتم. و اپن اند هم بود، یعنی هر کسی میتونه یه جور از پایانش برداشت کنه، من خیلی دوست دارم نمایشش رو ببینم
جالب بود ولی اخرش چی شد؟ ادمهای خلافکارو مقابل وجدان خودشون قرار داد؟ آینه ؟ در هر صورت مطرح کردن این مساله در یک کشور استبداد دیده جالب بود
با توجه به اینکه تفاوتهایی با فیلم مرگ و دوشیزه، پولانسکی داره، خیلی خوندنش جالب بود و لذت خودشو داشت. البته اگر فیلمو ندیدید حتما بعد از خوندن نمایشنامه فیلم رو ببینید
از پایانش راضی نبودم.پایانی مزخرف داشت.خیلی رویایی.پولینارو ضعیف نشون داد.از پایانش متنفرم.مثل فیلم هندی ها تموم شد:-//متنش خوب بودولی پایان گندزدبه متن:-/
موضوع نمایش جالب توجه و پرداخت آن توسط نویسنده ماهرانه و بسیار جذاب است. ترجمه بسیار روان و ساده و بی تکلف است و به ارزشهای این کتاب می افزاید.
گرچه بعضی از قسمتها ترجمه نازیبایی داشت اما موضوع خوبی بود و همونطور که نویسنده انتظار داشت محدود به شیلی نبود و میشد به کل جهان تعمیم داد.