شارل بودلر شاعر و منتقد فرانسوی درباره لذت پرسهزنیهای یک هنرمند میگوید: «برای یک پرسهزن و دیدزنندهی تمامعیار، برای تماشاگر پرشور، لذتی بالاتر از این نیست که در قلب اندوه مردمان خانه کند، در معرکهی اوج و خیز جنبش، در دلِ آنِ گذار و نامتناهی. دور از خانه بودن و در عین حال همه جا را خانه دانستن؛ - دیدن جهان، در کانون جهان بودن و در عین حال از دید جهان پنهان بودن- اینها هستند برخی از کمترین لذتهای آن جانهای مستقل، پرشور و بیطرفی که زبان از تعریفشان قاصر است». همین پرسهزنیها بوده که از بسیاری نویسنده و شاعر ساخته است. افرادی که نگاه آنها و پرسهزنیهایشان در قلمشان رسوخ کرد و مردم را به مردم پیوند زد. ویرجینیا وولف از آن دست نویسندگان پرسهزن بود. او در کتاب خیابانگردی در لندن از دیدههایش از خیابانهای لندن میگوید.
کتاب خیابانگردی در لندن مجموعهای از پنج داستان کوتاه از نویسندهی برجستهی قرن بیستم ویرجینیا وولف است. پنج داستان کوتاه این مجموعه با عناوین «خیابانگردی در لندن»؛ «باغهای کیو»؛ «نشانه روی دیوار»؛ «اشیای ناب» و «لاپین و لاپینوا» هستند که از سوی انتشارات کتابسرای تندیس با ترجمه خجسته کیهان منتشر شده است.
داستانهای این مجموعه روایتی از دل شهر و مردم آن دارد. نویسنده به خوبی توانسته رنجهای خیابان لندن را بهواسطهی یک اتفاق ساده به نمایش بگذارد. روایت وولف در فصل زمستان در شهر لندن اتفاق میافتد. زمانی که نویسنده تصمیم به نوشتن میکند متوجه میشود که مدادی برای نوشتن ندارد و همین بهانهای برای بیرون رفتن او پرسه زنی در خیابانهای لندن میشود. وولف به عنوان نویسندهای مسلط از میان قدم زنیهای خود نگاهی به انسانها، خیابانها و زندگی که در شهر لندن در جریان است دارد. ترسیم این شکل از مردم که نگاه واقعی نویسنده و ارائه جزئی اوست خواننده را همراه میکند تا تنها برای چند دقیقه خود را جای مردم و آدمهای این کتاب قرار دهد.
لحن روان و صمیمی وولف در این اثر باعث شده تا خواندن قصههای این کتاب حس عمیقی درون خواننده ایجاد کند. از طرفی نمیتوان صرفا اسم داستان روی مجموعههای این کتاب آورد چرا که ویژگیهای جستار در این مجموعه پررنگتر از روایتهای داستانی آن است.
آدلاین ویرجینیا وولف بانوی داستاننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمنیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را در کارنامه کاری خود دارد.
ویرجینیا وولف در 26 ژانویه 1882 در انگلستان در خانوادهای روشنفکر و فرهنگی به دنیا آمد. پدرش از کودکی او را با کتاب و مطالعه آشنا کرده بود و همواره تشویقش میکرد تا احساسات خود را روی کاغذ بیاورد. وولف با این تربیت رشد کرد و حتی بعد از ازدواج هم به نوشتن ادامه داد. نوشتههای او در قرن بیستم باعث ایجاد جنبش زنان و فمینیسم شد. در واقع وولف در دورهای که زنان در ادبیات نقش کمرنگی داشتند توانست موضوع حق زنان در نوشتن را مطرح کند.
ویرجینیا وولف از نویسندگان برجسته و مشهور در دنیاست که آثارش به زبانهای زیادی ترجمه شدهاند. در ایران نیز بیشتر کتابهای او به فارسی برگردانده و در اختیار علاقهمندان کتاب و ادبیات قرار گرفته است. صالح حسینی، فرزانه طاهری، مهدی غبرائی، سهیل سمی و خجسته کیهان از مترجمان مطرح ایرانی هستند که آثار وولف را به فارسی ترجمه کردهاند. خجسته کیهان از مترجمان پرکار ایرانی است. او دارای مدرک لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران و فوقلیسانس مهندسی شهرسازی و ادبیات انگلیسی از دانشگاه سوربن در فرانسه است. او بر دو زبان فرانسه و انگلیسی تسلط دارد و آثار زیادی از این دو زبان به فارسی برگردانده است. خیابانگردی در لندن، به سوی فانوس دریایی و خانم دالاوی از جمله آثار وولف هستند که خجسته کیهان به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب خیابانگردی در لندن کتابی داستانی، با ترجمهی روان به فارسی است که میتواند شما را در احساسات و عواطف خود در دل شهر لندن غرق کند. اگر قصد داشته باشید غروب روز تعطیل خود را با تجربهی قدم زنی و پیادهروی در شهر آغشته کنید این کتاب انتخابی مناسب و ایدئال برای شما خواهد بود.
همانطور که میگذریم و نگاه میکنیم همهچیز تصادفاً، اما به نحو معجزهآسایی زیبا مینماید، چنانکه گویی امواج دادوستد که ثمرهی خود را همیشه سروقت و به شکلی عادی بر ساحل خیابان آکسفورد میرسانند امشب چیزی به جز گنج به همراه نیاوردهاند. وقتی خیال خرید نداریم، نگاهمان شنگول و دست و دلباز میشود؛ میآفریند و عشق میورزد و چیزها را زیباتر میکند. وقتی در خیابان ایستادهایم، میتوانیم همهی اتاقهای خانهای خیالی را مجسم کنیم و آنها را هر طور بخواهیم با نیمکت، میز و فرش بیاراییم. آن فرش برای هال خوب است. آن کاسهی بلور را روی میز خراطیشدهی نزدیک پنجره میگذاریم. شادیمان در آینهی ضخیم مدوری منعکس میشود؛ اما خوشبختانه پس از ساختن و مبله کردن خانه به هیچ وجه ناچار نیستیم مالکش باشیم، بلکه میتوانیم در یک چشم بر هم زدن دست به تخریبش بزنیم و خانهی دیگری را بسازیم و با وسایل دیگری مبلهاش کنیم. یا بیایید به مغازهی جواهرات آنتیک برویم و در میان سینیهای انگشتر و گردن بند دلی از عزا در آوریم. مثلاً آن گردن بند مروارید را انتخاب کنیم و مجسم کنیم با به گردن انداختنش زندگی چگونه تغییر میکند. فوراً ساعت مابین دو و سهی پس از نیمه شب میشود؛ نور چراغهای خیابانها بسیار سفید رنگ است. در این ساعت فقط چند ماشین به چشم میخورد و احساس خلوتی، طراوت هوا و شادی پنهانی داریم. در لباس ابریشمی با گردن بند مروارید به بالکنی بر فراز باغهای محلهی خوابآلود میرویم.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب خیابانگردی در لندن اثر ویرجینیا وولف بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 464.۸۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 80 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۴۰:۰۰ |
نویسنده | ویرجینیا وولف |
مترجم | خجسته کیهان |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Street haunting |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۲/۳۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 3,500 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خانم نرگس این اثر یک جستار Essay است و نه اثری داستانی. در واقع یک ناداستان است. در جستار ویژگی هایی از داستان کوتاه، مقاله و بیانیه وجود داد و هیچکدام آنها هم نیست. همانند داستان، قصه ندارد، لحن و زبان خشک و رسمی مقاله را ندارد، بیان کننده دیدگاه و موضع قاطع یک دسته و گروه هم نیست. متنی است آزادانه که نویسنده به بیان نظرهای خود در مورد مسا ئل مختلف می پردازاد، توصیف می کند، روایت می کند، نقد و تحلیل می کند، گلایه می کند و ... . در واقع یک ناداستان است و نمی توان همان چیزهایی را که از داستان طلب می کنیم از آن طلب کنیم. جستارها معمولا تصایر دقیقی از دوران به نگارش درآمدن و افکار نویسنده شان را ارائه می دهند. این اثر وولف از نمونه های خوب جستار نویسی بحساب میاد.
من میگم متن رو بدون هیچ قضاوتی باید خوند و به ژانرش توجه کرد. این کتاب زیر مجموعه ی ژانر ناداستان است بنابراین نبابد توقع داستان ازش داشت. باید توجه داشته باشیم که تنها فرق اساسی داستان و ناداستان تخیل است که داستان دارد و ناداستان ندارد.مابقی روایت هردو ژانر، به سیاق عناصر داستان اداره می شود.
چند سال قبل ازش خوشم میاومد اما چهارتا کتاب درست و حسابی که خوندم، فهمیدم نوشتههای ویرجینیا وولف خیلی سطحی هستن. مخصوصا داستان لاپین توی این کتاب
خوشم اومد..خیلی.هم صمیمیه هم میبردت تو فکر.داستان خاصی نداره و اگه سطحی نگاه کنی مهیج نیست ..اما اگه بخوای رو جمله هاش فکر کنی خیلی چیزا یاد میگیری
در خیلی از داستانها خیلی از موضوع خارج میشد و به چیزهای دیگری میپرداخت. در حد متوسط ضعیف هست
داستان نداره همش توصیفه اصلا از خریدش لذت نبردم اونجور که توقع داشتم نبود
کاش مترجم عزیز حوصله و دقت بیشتری برای این کتاب میگذاشتند.
ویرجینیا وولف سبک زیبا و عالی و جدیدی دارد. لذت بردم
عالیه، ویرجینیا ولف حرف نداره
ترجمه بدی بود