تاریخ معاصر را همیشه پیچیده تر از برشهای دیگر تاریخ دیده ام. تو گویی بی رحم تر. پرالتهاب و قابل بحث تر است. حتی اگر خون و شمشیر و سرهای جدا شده اش گم باشد و سمضربهی اسبان جنگی در آن به گوش نرسد. این میانه اگر دلیری های قلم و فن و شکل نگاه معاصر و شاید از زوایایی مدرن را متوجه این ویژگی ها بکنی، نتیجه ای هنرمندانه می گیری که چالش ازلی و ابدی تاریخ و خیال نامیده شده که تو ردش را در بوطیقای ارسطو هم می یابی. مرز بین تاریخ نویس و نمایشنامه نویس...
دهه های بیست و شصت، دو دهه پر پیچ و خم، پرشکاف و پرمسئله در تاریخ معاصر ایرانند و این دو نمایشنامه ناظر بر زاویه های این دو دهه.
گمان بردم بیراه نیست اگر در یک جلد در معرض تورق مخاطب قرار بگیرند، نتیجه همین که پیش روی شماست.