در اثر پیشرفت تکنولوژی سرعت زندگی انسانها افزایش زیادی یافته است. این افزایش سرعت سبب دور شدن نسلها از هم میشود و به همین دلیل بسیاری از جوانان معتقدند که والدینشان آنها را نمیفهمند و یا متعلق به دورانی دیگر هستند. سیمین دوبووار در کتاب زمان رازداری این تفاوت نسلها را بررسی میکند و تلاش والدینی را نشان میدهد که برای اتصال شکاف نسلها چه تلاشهایی را انجام میدهند.
زمان رازداری رمانی است آموزنده و بازنگری منصفانهای است به معیارهای ارزشی، فرهنگی سالهای شصت و هفتاد میلادی اروپا یعنی پس از جنگ جهانی دوم و احتمالاً مقدمهای است بر تجدیدنظرها در معیارها و ضد ارزشها در خانوادهها. خانوادههایی که در جوانی و بهنوبت خود بر این باور بودند که جهان حداکثر در هر دهه معیارهای سنجش جدیدی میطلبد، پس قاعدتاً حالا میبایست برای نیازهای نسل بعدی یعنی فرزندان خود درک درستی داشته باشند، بهعبارتدیگر عملکرد فرزندان اگر صحیح و منطقی باشد، حتی اگر در تناقض با نسلهای پیشین، نگرانی ندارد. اینان اگر موجودات مفیدی در جامعهی انسانی شدند، ضمانت موجهی است در جهت مشروعیت انتظارات آنان از اجتماع بزرگترها وگرنه با تضادهای مقطعی در نسلهای گوناگون، نه برخورد شخصی و موضعگیریهای حاد حاصلی دارد و نه کینهتوزیها در درازمدت. کوشش در جهت یافتن راهحلهای عملی در زمان و مکان و با در نظر گرفتن دادههای موجود باید باشد.
داستان کتاب زمان رازداری بر اساس داستانی واقعی نوشتهشده است. این کتاب، داستان زوجی را روایت میکند که در ابتدا طرفدار مدرنیته بودند اما بعد ازفرزنددار شدن، نمیتوانند دست از افکار سنتی خود بردارند و تفکرات نسل جدید را نمیفهمند.
آندره معتقد است اساساً من زیادی خوشبین هستم. اما آیا در حال حاضر برعکس و بیهوده خود را شکنجه میدهم؟ گاهی با وصف این فکر که میکنم خارج از دنیای دانشگاهی هم زندگی ادامه دارد و درعینحال تمام کردن تز دکترا هم وحی منزل نیست. ضمن اینکه پسرم خودش میگفت اگر کار پیشنهادی پدرزنش جالب نباشد، آن را نمیپذیرد. ولی من در اصل بهکل ماجرا اعتماد ندارم. پیشازاین هم مواردی بوده که مطلبی را از من پنهان کند یا دروغ بگوید. این خطاها را از او دیدهام. اما اين بار چون مرا در جریان نگذاشت، جدا رنجیدم. انگار به من توهین شده است. هم مورد توهین قرارگرفتهام و هم نگرانم. آنوقتها اگر هر بار رنجم میداد، بعد دلجویی هم میکرد. این بار مطمئن نیستم موفق به دلجویی از من بشود.
چرا آندره دیرکرد. من چهار ساعت بیوقفه کارکردم. سرانجام سرم سنگین شد و روی نیمکت دراز کشیدم. سه روز است که از فیلیپ خبری نشده است. برخلاف گذشته که در اینگونه مواقع اغلب زنگ میزد یا یادداشت میفرستاد، یکبار هم به من تلفن نکرده است. از این کارش مات مانده بودم و دلم گرفته بود. به همین سبب دنیا را سیاه و تاریک میدیدم. آندره هم بداخلاقتر شده بود.
سیمون دوبووار نویسنده، فیلسوف و فمینیست فرانسوی قرن بیستم است. شهرت او بیشتر به دلیل فعالیتهایش در حوزهی فمینیستی و کتاب جنس دوم است. سیمون دوبووار متولد نهم ژانویه 1908 در پاریس است. او در خانوادهای مذهبی و کاتولیک به دنیا آمد و دورانی از زندگی خود تصمیم داشت که راهبه شود و عمر خود را صرف خدمت به خداوند و مسیح کند اما بعد از چند سال او اعتقادش را بهطور کامل از دست داد. سیمون دوبووار از جوانیاش افکار متفاوتی داشت و عمیقتر از افراد دیگر به موضوعات میاندیشید. بووار بعدها در خاطراتش مینویسد: «فردگرایی و معیارهای اخلاقی پدرم در مقابل اخلاق عرفی مادرم قرار داشت و با آن کاملاً در تضاد بود، همین باعث رشد روشنفکری در من بود.»
سیمون دوبووار در پاریس عضو حلقهای دوستانه بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت. این حلقه باعث دوستی آنان شد و پسازآن در سال ۱۹۲۹ این دو نفر در آزمونی که برای اجازهی تدریس فلسفه برگزار میشد شرکت کردند. ژان پل سارتر نفر اول این آزمون و دوبووار نفر دوم شد. سیمون دوبووار در آن زمان جوانترین پذیرفتهشدهی این آزمون بود. میان سیمون دوبووار و ژان پل سارتر در تمام زندگیشان رابطهی عاطفی پیچیدهای داشتند که هرگز به ازدواج نرسید. دوبووار و سارتر اما تا آخر عمر از هم جدا نشدند.
انتشارات قطره کتاب زمان رازداری را با ترجمهی شهلا حمزاوی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قراردادهاست. شهلا حمزاوی مترجم ایرانی متولد سال 1325 است. حوزهی تخصصی فعالیت او ترجمهی ادبی است. او تاکنون کتابهای زیادی را به فارسی برگردانده است. ازجملهی این کتابها میتوان پایان بحران، حرف آخر، آدمهای نایاب، گرترود، زن ناکام، زمان رازداری را نام برد.
انتشارات قطره بهعنوان یکی از فعالترین ناشران ایران فعالیت خود را در سال 1367 آغاز کرد. این نشر تاکنون بیش از دو هزار عنوان کتاب در حوزههای مختلف ادبی منتشر کرده است. شایانذکر است که انتشارات قطره سهم انکارناپذیری در معرفی مهمترین نمایشنامهنویسان مطرح دنیا داشته است. این نشر تاکنون بیش از صد جلد نمایشنامه از بزرگترین نویسندگان جهان منتشر کرده است. ازجملهی این نمایشنامهها میتوان به «خرده جنایتهای زنا شوهری» اثر «اریک امانوئل اشمیت» و «مرگ فروشنده» اثر «آرتور میلر» اشاره کرد.
این کتاب این کتاب مناسب افرادی است که فکر میکنند خانوادهشان آنها را درک نمیکنند و قرنها بین افکار آنها با افکار این افراد است. این کتاب میتواند هدیهی مناسبی برای روز مادر یا روز پدر باشد. کتاب زمان رازداری در دستهی کتابهای داستانهای فرانسوی قرار دارد. کتاب زمان رازداری مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 112 صفحه است که بامطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 5 روز بخوانید. کتاب زمان رازداری حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع داستانهای فرانسوی را بخوانند مفید خواهد بود.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب زمان رازداری اثر سیمون دوبووار بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها درزمینهی داستانهای فرانسوی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 685.۸۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 110 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۴۰:۰۰ |
نویسنده | سیمون دوبووار |
مترجم | شهلا حمزاوی |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | La femme rompue |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۵/۱۴ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
همونطورکه دوستمون گفت ،منم دراستانه ی چهل سالگی فکرمیکنم بهنرین زمان برای خوندنش بود.باپدیده ی میانسالی و شروع ناتوانایی های جسمی،همزمان با کشمکشهای بین مادر و فرزند و همسر،آشناشدم.خوندنشو به همع توصیه میکنم هرچندکه ازمنظرزناننگی بود اما حتمااقایون وهمه کسایی که فرزند دارن بخونن.ارزش خوندن داره
کتاب نه به سمت جریان های سیاسی سوسیالیسم رفت آنچه که شخص اول کتاب داعیه و تعصب روی آن داشت نخ به سمت روابط خانواده . ولی صفحات آخر جالب بود . رازداری انسانها باعث تکرار اشتباهات است . هر دوره از زندگی رازی دارد که اگر جرات بیان داشته باشیم انسان های بعدی را هشیار می کند .
سیمون دوبوار از اون زن هایی است که همیشه در ذهنم تحسینش میکنم و نوشته هایش حتی با گذشتِ سالها ارزشِ خوندن و وقت گذاشتن دارن.. این کتاب عالی بود..
یک داستان ساده تک گره ای. چالش خاصی حین داستان اتفاق نمیفته. فکر میکنم برای نویسنده یه نوع محک بوده تا واسه کتابهای دیگه ش دست فرمونشو بهتر کنه.
فکر میکنم در بهترین زمان ممکن این کتاب رو خوندم. ازش خیلی چیزها در حوزه ارتباط یاد گرفتم
دانشجوی ترم دو زبان بهتر ترجمه میکنه
یه کتاب خوب برای رازدار بودن