«نوشابه زرد» روایتی متفاوت و نگاهی جدید به کشورکاناداست، کشوری که مقصد محبوب برای مهاجرت ما ایرانیها بوده و هست، اما در این کتاب، زوایایی پنهان از جزئیترین ویژگیهای فرهنگ و سبک زندگی مردم کانادا در آن بیان میشود که در طی این سالها کمتر به گوشمان رسیده است.
منصور ضابطیان، نویسندهای که سفر برایش بیش از یک گشتوگذار معمولی است و سالهای اخیر زندگیاش را به دیدن نقاط مختلف جهان گذرانده است، در کتاب «نوشابه زرد» از رستورانها، دانشگاهها، قیمت اجاره واحدهای مسکونی برای دانشجویان، پارکها و نحوه مواجه و صمیمیت مردمان کانادا برایمان میگوید. روایتی صادقانه و بیسانسور که هم پر است از لحظههای شیرین و طعمهای بینظیر، و هم گویای سختیهایی است که سفر و مخصوصا مهاجرت به کانادا، میتواند داشته باشد.
جدا از تمام ویژگیهای فرهنگی این کشور، لیست بلند بالایی از مکانهای متنوع و منحصر به فرد وجود دارد که یک عاشق سفر را، میتواند هفتهها به این طرف و آن طرف کانادا بکشاند و باز هم از گشتوگذار خودش احساس خستگی نکند.
جنگل، موزه، کتابخانه، پارکهای ملی، گونههای متنوع حیوانات، رستورانهایی با غذاهای ویژه، همگی گویای سفر جذاب و ماجراجویانه منصور ضابطیان به کاناداست که بیان طنز و روان او در نقل این خاطرهها، سفرنامهای منسجم و دقیق و در عین حال شیرین و داستانی را به شنونده خود عرضه میکند.
منصور ضابطیان، سفرهایش را از ابتدای جوانی آغاز کرد، اولین سفر او با ترکیه آغاز شد و چنان شور و انگیزهای را در او ایجاد کرد، که بعد از آن، سفر مهمترین بخش زندگی او شد، منصور ضابطیان اینگونه از فلسفه سفرهایش میگوید:
«همه آدمها صرف نظر از سن و جنسیت و ملیت و حرفهشان، یک دنیای درونی دارند که «من»شان هسته اصلی این دنیاست. «من» آنها در طول مسیر زندگی بزرگ و بزرگتر میشود تا جایی که تمام آن دنیای درونی را میگیرد در چنین شرایطی است که آدم حضور هیچ دیدگاه و تفکر دیگری را برنمیتابد و تمام دنیایش مماس بر موجودیت خودش میشود. درست در چنین موقعیتی است که آدمها به بدگویی از هم میپردازند، انتقادناپذیر میشوند، غیبت میکنند، تهمت میزنند دنیایشان سطحی میشود و...
این اتفاق قابل پیشگیری است. بدیهی است که نمیشود از رشد آن «من» جلوگیری کرد. پس تنها راه باقیمانده این است که آن دنیای درونی چنان رشد کند که نسبت اختلاف حجم «دنیای درونی» و «من» آدمها همواره ثابت بماند. در این فضای خالی اطراف «من» است که دیدگاه آدمهای دیگر جا میگیرد. در چنین فضای قابل تنفسی آدم احساس میکند همه حقیقت نزد او نیست و تنها او نیست که در این جهان حق هستی دارد. تمام اینها را گفتم تا به این نقطه برسم که یکی از مهمترین راههای گسترش حجم این دنیای درونی و حفظ نسبت اختلاف آن با «من»، سفر است. فرقی نمیکند سفر به کجا به هر جایی که بشود؛ نزدیک یا دور.»
«نوشابه زرد»، پر است از آدمهای جدیدی که منصور ضابطیان برای اولین بار در کانادا با آنها مواجه میشود که هر کدام از آن آدمها به گونهای متفاوت با نویسنده کتاب گفتگو کرده و در گشتوگذار او در کانادا همراهش میشوند.
در جایی از کتاب صوتی «نوشابه زرد» به روایت منصور ضابطیان میشنویم:
«معاشرت و ارتباط با آدمها به پختن برنج میماند. آب برنج که خشک شد باید بگذاری دم بکشد. بعضی برنجها زودتر دم میکشند و بعضیها تا آخر هم دم نمیکشند و مغزشان خام میماند. اما بعضی آدمها انگار دمکشیده به دنیا میآیند! برای معاشرت با آنها کافیست برنج را خیس کنی و بخوری! خامش هم جواب میدهد.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 241.۷۰ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۴:۱۰:۵۳ |
نویسنده | منصور ضابطیان |
راوی | منصور ضابطیان |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۲۶ |
قیمت ارزی | 14 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بسیار عالی👌🏻👌🏻🙏🏻🙏🏻
سطحی و پیش پا افتاده
عالی