ادیسه یکی از دو کتاب کهن اشعار حماسی یونان اثر هومر است. ادیسه ادامهٔ ایلیاد است و به صورت مجموعهای از سرودها گردآوری شده اما شیوهٔ نقل آن با ایلیاد تفاوت دارد. ادیسه سرگذشت بازگشت یکی از سران جنگ تروا فرمانروای ایتاکا است. در این سفر که ده سال به درازا میانجامد ماجراهای مختلف و خطیری برای وی و همراهانش پیش آمده است.
ادیسه یکی از مهمترین آثار ادبیات کلاسیک یونان و جهان است و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر غرب داشتهاست.
برای خواندن کتابهای نظریه و نقد ادبی به فیدیبو سر بزنید.
هومر شاعر و داستانسرای یونانی است که تصور میشود که در قرن هشتم یا هفتم پیش از میلاد در یونان زندگی میکردهاست. تنها آثار به جا مانده از وی دو گلچین شعر به نامهای ایلیاد و ادیسه است.
هومِر را بزرگترین شاعر یونان و یکی از بزرگترین شاعران جهان میدانند. آثار او منبع الهام بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدانان بودهاند.
ادیسه داستانی جذاب و پرماجرا است که خواننده را تا پایان کتاب مجذوب خود میکند. در این کتاب خواننده با شخصیتهای مختلفی آشنا میشود که هر یک ویژگیهای منحصربهفرد خود را دارند. اودیسیوس، قهرمان داستان، شخصیتی پیچیده و جذاب است که با هوش و ذکاوت خود از پس مشکلات مختلف برمیآید.
ادیسه به موضوعاتی مانند عشق، خانواده، وفاداری و وطنپرستی میپردازد که برای همه انسانها قابل درک هستند. این کتاب نشان میدهد که عشق و وفاداری میتوانند در سختترین شرایط نیز دوام بیاورند.
ادیسه به فرهنگ و تاریخ یونان باستان میپردازد و اطلاعات ارزشمندی در مورد این دوره تاریخی ارائه میدهد. این کتاب به خواننده کمک میکند تا با باورها، افسانهها و اسطورههای یونان باستان آشنا شود.
ادیسه تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر غرب داشتهاست. این کتاب منبع الهام بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدانان بودهاست.
«بدینسان، اولیس بلندْنام که رنجها و آزارهایی بسیار را برتافته بود، درربودهٔ خواب و ماندگی، در آنجا خفته بود. با این همه آتنه روی به سوی کشور و شهر فِئاسیان آورد که نخست در هیپِری فراخ، نزدیک به سیکلوپهای نازان و خودپسند میزیستند؛ اما این همسایگان که در زور و توان از آنان برتر بودند، میآزردندشان. پس نوزیتوس که سان و سیمایی مینوی داشت، فئاسیان را برانگیخت که از آن سرزمین بدرآیند و آنان را در شِری، بدور از مردمان فرومایه، جای داد؛ او دیواری بر گرد شهر برآورده بود؛ سراهایی پی افکنده بود؛ برای خدایان، پرستشگاههایی برافراخته بود و زمینها را در میان مردمانش بخش کرده بود. اما از آن پیش، درشکستهٔ دیوان نابودی، به نزد هادِس شتافته بود و در آن زمان، آلسینوس بر کشور فرمان میراند که اندرزها و رهنمودهایش را خدایان در دل او درمیافکندند. به کاشانهٔ وی بود که بَغْدُخت رخشانْچشم، آتنه، اندیشان به بازگشت اولیس بزرگوار، راه برد. آتنه گام در راه نهاد و به اتاقی رفت که به زیبایی تختهپوش شده بود و در آن نوزیکا میخفت، دخت آلسینوس بزرگوار که دوشیزهای بود در بالا و رخسار، همال و همتای نامیرایان. در نزدیکی وی، در دو سوی پایههای تخت، دو پَرَسْته دیده میشدند که زیباییشان را از بَغْدُختان نغزی و دلارایی ستانده بودند؛ درِ رخشان اتاق بسته بود. آتنه، به سبکی دَمِ باد، به بالین دختر جوان برجَست و بر فراز سر او ایستاد و در چهره و پیکر یکی از همنشینان همسال با نوزیکا که او را در دل بس گرامی بود، دختِ دِیماس، آن پرآوازه به پاسِ کشتیهایش، به سخن گفتن بادختر جوان آغاز نهاد. آتنهٔ رخشانْچشم که بدان ریخت و روی درآمده بود وی را گفت: نوزیکا! چگونه میتواند بود که مام تو دُختی چنین اهمالْکار داشته باشد؟ جامههای ابریشمین موجدارت، پراکنده و بیسامان در آنجا افتاده است و پیوند و پیوکانی تو به زودی انجام خواهد پذیرفت: بایسته آن است که تو به زیورهایی زیبا آراسته باشی و آنان نیز که تو را در پی روان خواهند بود، از این زیورها برخوردار باشند. بدین گونه خواهد بود که آوازهای نیکو از تو در میانهٔ مردمان درخواهد گسترد که مایهٔ شادمانی پدر و مادر گرانمایهٔ تو خواهد شد. پس، با دمیدن سپیده، به شستن جامهها بشتابیم. من تو را همراه خواهم شد؛ تا در کارها همچشم و هماورد تو باشم و تو همهٔ کارها را هرچه زودتر به سامان برسانی؛ زیرا دیری دوشیزه نخواهی ماند و به زودی به شوی خواهی رفت. چندی است که نژادهترینِ فئاسیان در این کشور که کشور دودمان توست، در پی آنند که دل از تو بربایند. هان! به دمیدن سپیده، پدر بلندْنامت را وادار که استران و گاری را آماده گرداند؛ تا کمربندها، شالها و بسترْپوشها را که به شکنجهایی تابان میدرخشند، ببریم و بشوییم. وانگهی تو را شایستهتر آن است که بدینسان به شستن جامهها بروی، نه پیاده؛ زیرا گازرگاهها بس از شهر دورند.»
اگر از خواندن کتاب ادیسه لذت بردید، پیشنهاد میکنیم که از خواندن کتابهای زیر غافل نشوید:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 933.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 456 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۱۲:۰۰ |
نویسنده | هومر |
مترجم | میرجلالالدّین کزّازی |
ناشر | نشر مرکز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Odysseia-Odyssey |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۰۸ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب هم از لحاظ ادبی هم از جهت جامعهشناسی تاریخی و هم از لحاظ اسطورهشناسی و از بسیاری جهات دیگه ارزشمنده. از کتابهایی نیست که برای هر کسی جاذبه داشته باشه کما اینکه شاهنامه خود ما هم بسیاری از ذهنها رو پس میزنه و برای لذت بردن ازش ذهن خواننده باید تحصیل مقدمات کنه و مجهز به ابزارها و توانمندیهایی باشه. کمترین پیشنیاز این کتاب، مطالعه کتاب ایلیاده که بدون خوندنش اصلا نمیشه وارد ادیسه شد. اما از بین کسانی که با این شاهکار ارتباط برقرار میکنن احتمالا برای هر کسی وجهی از وجوه متعددش پررنگتره. برای من دو وجه از سایر وجوه برجستهتر بود؛ یکی نحوه نگاه مردمان باستان به دنیا و طبیعته که همه چیز و همه جا رو سرشار از حیات و روح و زندگی و جنبش میدیدن. دریا صرفا یک گودال عظیم پر از آب متلاطم نیست بلکه هر موج و هر حرکتش تحت فرمان پوزئیدون یا نرئیدها یا نگهبان بادهاست و در خشکی هم همه جا خدایان حاضر و ناظر و بلکه موثر در همه رفتارهای انسانها و جنبشهای طبیعتن. همه جا شعور و آگاهی موج میزنه و همه چیز معنا داره و معنا دقیقا همون چیزیه که از زندگی مدرن رخت بربسته. نکته دوم موقعیت عجیب و دراماتیک داستانه که هوش از سر آدم میبره. طرف سالهاست رفته به جنگ و سرنوشتش نامعلومه. حالا چهار ساله که صد نفر گردنکلفت زبوننفهم به خواستگاری زنش توی کاخش لنگر انداختن و هر روز میخورن و مینوشن و تهدید میکنن و همه چیزو به هم میریزن و کسی هم زورش بهشون نمیرسه. همین گره به تنهایی اونقدر نیرومنده و تب داستان رو بالا نگه میداره که میتونه خواننده رو با چشمای از حدقه دراومده چهارصد صفحه دنبال خودش بکشه. این به مراتب فراتر از چیزیه که از داستانی انتظار داریم که سههزار سال پیش نوشته شده. درباره ترجمه دکتر کزازی هم فقط میتونم بگم ترجمه هنر به هنر؛ و ترجمه حماسه به حماسه. خوشا به حال زبان پارسی که ظرفیت نقل چنین آثار فاخری رو با این کیفیت و استاندارد داره و خوشا به حال ما که از برکت قلم توانمند دکتر کزازی و بزرگانی نظیر ایشون میتونیم از اینهمه زیبایی در زبان لذت ببریم.