پایان بلندترین رمان ایرانی!
کتاب صوتی کلیدر جلد نه و ده آخرین قسمت از رمانِ بلند کلیدر است. رمانی که به عقیده بسیاری از منتقدان یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین رمانهای فارسی است. محمود دولتآبادی در این رمان جلوههایی ماندگار از فرهنگ، آداب و رسوم و تاریخ ِ زیسته مردمان سرزمین خراسان و البته ایران را به نمایش گذاشته است.
- تسلط به قصهگویی و روایت قصههای تاریخی، مردمشناسانه
-استفاده از شاخصههای زبان کهن فارسی و منطقه خراسان
-بازنمایی زندگی روستایی و عشایری - بازنمایی بخشی از تاریخ معاصر ایران و وقایع آن
-تصویرسازیها، توصیفات و روایت شاعرانه
-درهمآمیزی عشق، وطنپرستی، مبارزات سیاسی و آرمانگرایی
بیشک بزرگترین پروژه کتاب صوتی ایران است که در آن بیش از صدهزار صدا پیشه حضور دارند و از آلبومها و اجراهای کیهان کلهر به عنوان موسیقی این کتاب استفاده شده است. کتاب صوتی کلیدر در پنج قسمت و هر قسمت دو جلد منتشر شده است، سرپرستی گویندگی این کتاب را آرمان سلطانزاده بر عهده داشته و توسط نشر آوانامه و رادیو گوشه منتشر شده است. در تولید این مجموعه صوتی سترگ سعی شده تا فضاهای این رمان به خوبی ساخته شده و مخاطبان گویی سفری در دل تاریخ، سبزوار و مردمانِ خونگرم منطقه خراسان دارند. همراهِ با شخصیتهای مختلف و متعدد این کتاب از گل محمد و مارال گرفته تا ستار، نادعلی، بیگمحمد، بلقیس، زیور تا دیگر اعضای خانواده کلمیشی، شنوندگان این کتاب صوتی وارد یکی از پرماجراترین و جذابترین کتابهای صوتی میشوند.
«در واقع داری از من میپرسی که چرا و برای چی زندگی میکنم، ها؟! - ها... همین! ستار پرسید: - چرا همچه سئوالی باید به خاطر آدم خطور کند؟ نادعلی پرسید: - چرا همچه سئوالی نباید به ذهن آدم خطور کند؟ سپس آرام خندید و گفت: - چه حرف پرتی زدم من! هه ... این سئوال باید خیلی هم قدیمی باشد، خیلی کهنه و قدیمی! نادعلی گفت: - نمیدانم، این را نمیدانم، اما هر کسی که به همچه سئوالی برسد، تازه او انگار اولین کسی است که به این سئوال رسیده. اقلا من خیال میکنم که آدم، هر آدمی که به همچه گرهی بربخورد، باید از راه دل خودش به این سئوال رسیده باشد. باید این سئوال در خود آدم پیدا شود تا برایش معنا داشته باشد، نه اینکه از زبان دیگران شنیده باشد، نه اینکه از زبان دیگران شنیده باشد، یا اینکه در جایی دیگران نوشتهاش باشند. نمیدانم مطلبم را درست را میتوانم ادا کنم یا نه! ستار گفت: - اتفاقا خیلی هم درست ادا میکنی. گمانم که در این بابت خیلی سیر انفس و آفاق کردهای.»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 1.۴۰ گیگابایت |
مدت زمان | ۲۵:۰۶:۴۳ |
نویسنده | محمود دولت آبادی |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | فیدیبو |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۵/۰۸ |
قیمت ارزی | 16 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب از لحاظ ارزشهای ادبی و زبانی اگر نظیری و رقیبی هم در ادبیات فارسی داشته باشه احتمالا از آثار خود دولتآبادی خواهد بود. خیل واژگان محلی و تشریح جزئیات آداب و رسوم و عادات زندگی ایلیاتی و روستایی و دقت فراوان در ذکر جزئیات مختصات جغرافیایی و شخصیتپردازی دقیق و موشکافانه، و همه اینها در قالب نثری قرن پنجمی، این کتاب رو در شکل و شمایلی منحصر بفرد در ادبیات معاصر از آثار دیگه متمایز میکنه. اما در باب محتوای اثر جای بحث فراوانه. نویسنده تمام توان قلمش رو بکار میگیره تا از گلمحمد برای خواننده یک قهرمان ملی در ردیف ستارخوان و یعقوب لیث بسازه. به شخصیت واقعی و تاریخی گلمحمد که بسیار غبارآلود و ناشناختهست کاری ندارم اما بر اساس مجموعه اقداماتی که گلمحمد در روایت دولتآبادی انجام میده هیچ عمل قهرمانانهای دیده نمیشه. حتی قتلش هم ناجوانمردانهتر از قتل اون دو مامور بدبخت دولت نبود که در ابتدای کار به دست خود گلمحمد با دست بسته کشته شدند و اموالشون غارت شد و جنازههاشون سربهنیست شد. یا قتل حاج حسین چارگوشلی که آزارش به هیچکدوم این آدما نرسیده بود و تنها جرمش این بود که از دختر زیبایی توی خونهش نگهداری میکرد که آقایون میخواستن به زور اسلحه تصاحبش کنن. نکته دیگهای که توی این کتاب جلب توجه میکنه اینه که نویسنده جا و بیجا از زبون شخصیتهای مختلف داستان، نوک پیکان انتقاداتشو متوجه عامه مردم میکنه. بخصوص در دُرفشانیهای خان عمو برای مردم خرسف و صحبتهای شرضا تربتی با گلمحمد این قضیه بدجور توی چشم میزنه. چندبار هم گلمحمد مردم خرسف رو سرزنش میکنه که خودشون نمیخوان از یوغ بردگی آزاد بشن و به همین دلیل از ما حمایت نکردن. این به عقیده من خلاصه نود درصد تزهای روشنفکری در ایرانه. اساسا کار روشنفکر ایرانی اینه که مقادیر معتنابهی فحش و فضیحت نثار عامه مردم کنه و ملت رو از صدر تا ذیل مشتی خر و گاو بخونه و حساب خودشو از دیگران جدا کنه. من آقای دولتآبادی رو در این کتاب چنین روشنفکری دیدم. بعلاوه مبلغی حرفهای شبه فلسفی از قبیل من کیستم و من چیستم و زمان چیست و مرگ چیست و زندگی چیست که ماموریت گفتنشون عمدتا به نادعلی و ستار و گاهی هم به گلمحمد و حتی شیرو و دیگران سپرده شده. کارکرد این قبیل جملات ظاهرا فقط برای اینه که کتاب رنگ و بوی فلسفی هم داشته باشه ولو اینکه هیچ اندیشه تازهای توشون نباشه. نکته آخر که جای تاسف فراوان هم داره اینکه اگرچه واقعه گلمحمد بخشی از تاریخ معاصر ماست و هنوز ۸۰ سال هم ازش نگذشته مجموعه اسناد و مدارکی که از این واقعه بجا مونده بطرز حیرتانگیزی ناچیزه. ما در ثبت وقایع تاریخی بسیار کاهلیم. اگر چنین ماجرایی مثلا در آمریکا اتفاق میافتاد الان پوکه فشنگهایی که توی نبرد پایانی شلیک شده بود توی موزه در معرض نمایش بود. کلیدر یک اثر هنری ارزشمنده ولی از لحاظ تاریخی ابدا قابل استناد نیست و البته خود نویسنده هم دعوی تاریخنگاری نداره. توی نت تقریبا هیچ اطلاعات قابل استنادی از ماجرای گلمحمد نمیشه پیدا کرد به استثنای یک فیلم مستند خیلی خوب بنام شرق وحشی از آقای مجتبی اسماعیلزاده که زحمت کشیده و روایت گلمحمد رو از زبان بازماندگان ماجرا مثل پسر الداغی (آلاجاقی)، پسر ارباب دهنهای (بابقلی بندار)، پسر خان محمد و دختر گلمحمد نقل میکنه. اگر ایشون چنین همتی نمیکرد تا چند سال دیگه دستمون از دامن همین بازماندگان معدود و اطلاعات و روایاتشون کوتاه میشد. تماشای این فیلم رو بعد از خوندن کلیدر به شدت توصیه میکنم.
ازنظریک اثر ادبی مثل همه خوانندگان شنوندگان درمقابل آقای دولت آبادی سرفرود می آورم و خوشحالم که آنرا خریدم وگوش دادم.اماازنظرمحتوا.هرگز با آقای دولت آبادی همسونیستم گل محمدمطلوم وصف میشود به ناحق قهرمان شناخته میشود درحالیکه اوقاتل است ۲مامور را که آنها نیز به نوعی از طبقه زحمتکش و بیچاره هستند فقط چون گمان بد به ناموس کرده وبرای مالیاتی که به نظرگل محمدحق او نیست می کشد.درودبه شرف عباس جان که برای آدم کشی نتوانست خودش را قانع کند کل محمد.بلافاصله عدلیه دست وپا میکند.آیا اگر دولت آبادی بجای گل محمد خانه آن دوامنیه را وصف میکرد که حالافرزندان خردسالش گرسنه سربی شام برمتکا میگذارند.وشایدهمسرش برای سیرکردن شکم فرزندانش به تن فروشی می افتاد ویا فرزندانشان به جای تحصیل مجبوربود پای دارقالی آلاجاقی بنشین .ویا نیزدخترنورسته اش به پیرمردپولداری فروخته میشد بازهم مادر چنین مردی اشک میریختیم درداستان شما پادشاه آدم بدی است و دوست داشتید ای کاش ترونافرجام نبود .ولی اگر انصاف داشته باشید یک کاغدجلوی خودمیگذاشتیدوازهر۵خدمات ایشان یکی رامینوشتید متوجه میشدید همین پادشاه .و پدرش برای ما بهداشت آوردند راه آهن آوردند.هواپیما را به کشورمان معرفی کردند ثبت احوال آوردند.و...اگربخواه چیزهایی راکه خودتان بهترازمن میدانیدبنویسم.به شما میگویم خوب برادر بدش را گفتی چرا خوبش رانمی گویی.شایدشما هم گرفتار همان قانون همه یا هیچ شده بودیدید یک نفراگرازنظرشما بداست بدمطلق است واگرخوب است خوب مطلق است حد وسط ندارد همه یاسفیدیاسیاه خاکستری وجودندارد.خان عمو زشت ترین کار ممکن را انجام میدهد و غلات رادرآب میریزدفقط به این دلیل که ما ملتی هستیم که ادبمان وایمانمان به خداوند مارا از دزدی منع میکند.اگرترسیدیم قسمتی ازآن ترس ازخداونداست و قسمتی ترس از ارباب ،به هرحال این کارخان معمولا توجیه نمی کند اینجاست که میگویم گل محمد ازعباسجان هم بی قیدتراز درمقابل کار زشت خان عمو میگوید ناراحت نباش شاید من هم اگر جای تو بودم همین کار را میکردم.ستار که تفکرنویسنده را یدک میکشد وفریادمیزند که کمونیسم یاسوسیالیسم میباشد.مگرنویسنده محترم سرنوشت چین وشوروی زمان خودش را مطالعه نکردن با هرکشور سوسیالیستی دیگر کدام یک توانستند به درد مردم محرم کشورشان بخورند که شما سنگ آنها رابه سینه میزنید.درپایان دوباره ازاینکه.نویسنده ای مثل دولت آبادی هم استانی من است به خودم افتخار میکنم
کتاب جنبه های مختلفی داشت از نظر اجتماعی بسیار جذاب بود که زندگی مردمان اون دوره به تصویر کشیده شد بخصوص نحوه زندگی ارباب رعیتی و مردمانی که بیشترین کار و کمترین دستمزد رو داشتن اما با جنبه قهرمان نمایی گل محمد از اولش مشکل داشتم. کشتن دو نفر اونم زمانی که راه های زیادی از اجتناب به کشتن پیش روی گل محمد بود(ازجمله زمانی که بلقیس اصرار کرد امنیه ها رو رد کنن برن) نقطه شروع قهرمان شدن این شخصیت بود و تشکیل عدلیه و اجرای سرخود قوانین توسط گل محمد اونهم به خیال اینکه کار درست رو انجام میده به جای اینکه از یک دید منصفانه بیان بشه فقط در راستای قهرمان کردن بیشتر اون به کار رفت. از نظر من گل محمد هم به نوبه خودش ظلم کرد چون بلد نبود درستی و عدالت رو به شیوه صحیح پیاده کنه و مسلما پایان تلخی داشت.زیور که در تمام طول این کتاب کمترین توجهی بهش نشد تنها زنی بود که به کمک شوهرش رفت و براش مرد.زنی به غایت مظلوم تر از مارال که شخصیت،عزت نفس و در نهایت شوهرش رو مارال و بلقیس ازش گرفتن. همیشه میگن عدالت و درستی از خونه خود ادم شروع میشه گل محمد رفتار درستی با زیور به عنوان زنش نداشت گرچه نمیشه بابت به همسری گرفتن مارال نقدی وارد کرد چون صحبت فرهنگ ۵۰ سال قبل در میونه ولی به اعتدال هم با این دو زن رفتار نکرد در نتیجه وقتی سردار لقب گرفت هم با اعتدال رفتار نکرد. آدم یاغی نمیتونه هم با انعطاف با همه طرفها رفتار کنه و هم مورد حمایت باشه و این فرد نه با اربابان ظالم با قاطعیت رفتار کرد و نه با مردم به انصاف کافی رفتار کرد در نتیجه حمایت هیچ طرفی رو به دست نیاورد کلام اخر اینکه کتاب اگر بدور از غرض ورزی های سیاسی و برداشت های شخصی دیده بشه بسیار غنی و جالب توجهه گرچه میتونست به بعضی نکات و حال و هوای افراد کمتر بپردازه و بعضی وقایع دیگه رو بیشتر توضیح بده
حدود شش ماه با کِلیدر زندگی کردم و باید اعتراف کنم بعد از شنیدن همون جلدهای اول به این فکر میکردم که کاش به این زودیها تموم نشه. تا امروز کلیدر بهترین رمانی بوده که شنیدم. همونطور که در نظرات جلدهای پیشین هم گفتم قائل به این هستم که دولتآبادی در این رمان به شکلی جادویی یک مهندسی فوقالعاده رو در معرض نمایش گذاشته. البته منظورم این نیست که رمان دارای پیچیدگی خارقالعادهای است. نه؛ اما تونسته با در کنار هم قراردادنِ تقریبا بینقصِ جزئیات و کلیات بسیار، دو دستاورد بزرگ داشته باشه. یکی قانعکردن منطق خواننده برای پذیرفتن جهان و سیر رخدادها و شخصیتهایی که خلق کرده و دیگری به رقصدرآوردن احساسات مخاطب و کمک به همزادپنداری با شخصیتهای داستان به فراخور طبیعت هرکس. به نظرم راضیکردن هر دو نیمۀ منطق و احساس که کمتر در کنار هم قابل جمع هستن، کار بسیار دشوار و ظریفی هست که نویسنده به کمال از پس این کار براومده. درباره موسیقی سحرانگیز کیهان کلهر و نثر کمنظیر و توصیفات و سایر صنایع ادبی حرف زیاد زده شده و من که تخصصی در این باره ندارم به حظبردن از اونها بسنده میکنم. در پایان باید از فیدیبو، نشر صوتی آوانامه و رادیو گوشه و همینطور سرپرست گویندگان، آرمان سلطانزاده و گروه تولید و گویندگانش دست مریزاد بگم که با تلاش ارزشمند و فوقالعاده و تولید نسخه صوتی همشان این اثر بزرگ، لذت شنیدن این رمان رو دوچندان کردند.
من از برج سه سال چهارصد و دو این کتاب رو شروع کردم و امروز تموم شد ، آه که چه دلم تنگ و تاریک شد با تمام شدن این کتاب ، نه ماه و خورده ای با این کتاب زندگی کردم و با شادی هایشان شادی کردم و با غم هایشان من هم ناراحت شدم ، این آقای دولت آبادی عجب نویسنده قابلیست !!! تعجب میکنم چطور یک کتاب به این زیبایی نوشته شده ، و مجموعه ای که این کتاب را ، این شاهکار نوشته شده را به شاهکاری شنیدنی بدل کردن ، چطور از پس انجام آن برآمدند؟ واقعا جا دارد که به تک تک این عزیزان مدال افتخار اهدا شود ، درود بر شرفتان که چنین اثری از خود به جای گذاشتید ، من در تعجبم از دوستانی که انتقاد میکنن ، باورم نمیشود که چطور آدم میتواند به چنین شاهکاری انتقاد کند ، این شاهکار ، بی نقص بود ، درست است که در داستان ، شخصیت ها نقص هایی داشتند ، اما همین نقص هاست که این داستان را بی نقص میکند ، مگر ما در زندگی جز این هستیم که تصمیم های درست و غلط میگیریم ، اما در آخر این جوهره ی درونی این آدم است که او را به قهرمان و یا شخصیت پست این داستان بدل میکند ، به هر کسی که میخواهد تصمیم بگیرد که این اثر را بگیرد یا نه ، به قطع میگویم که از الآن بگیر و گوش جان بسپار و در داستان غرق شو و لذت ببر ❤️🌹
من تقریبا ۱۲ سال پیش کلیدر رو خوندم .با باور سیاسی ای که آقای دولت آبادی سعی میکنه در این کتاب تصویر کنه ،خوب جلوه دادن یاغی گری و بد جلوه دادن حکومت و کل دستگاه نظامی کشور بسیار مشکل دارم . دوست دارم بدونم اگه آقای دولت آبادی این کتاب رو قبل سال ۵۷ تموم میکرد آیا باز هم با این دیدگاه سیاسی داستان رو جلو میبرد یا نه . اما این واقعیت خاکستری بودن آدمها و مطلق نبودن خوبی یا بدی ما رو به سمت جذابیت گل محمد و خانواده اش میکشونه همونطوری که تو بسیاری از سریال ها و فیلمها ما با شخصیت های ضد اخلاق همراه تریم و برامون جذابترن (مثلا پروفسور در مانی هیست )این کتاب هنوز هم در فصل پایانی اشک من رو در میاره .از نکات مثبت یا منفی کتاب و داستان که بگذریم صوتی شدن این کار یک شاهکار بود . شخصیت سازی های عالی، صداهای نشسته بر شخصیت ها، اجرای روان و گیرا ،موسیقی محشر ،و در یک کلام همه چیز فوقالعاده. اما خود من اگر بخوام صداهایی که خیلی دوست داشتم رو انتخاب کنم قطعا به ترتیب بابقلی بندار،بلقیس،خان عمو وگل محمد هستند تشکر بسیار و خسته نباشید صمیمانه برای جناب سلطان زاده و گروه محترم گویندگان .
قریب به ۳۰ سال (و شاید بیشتر) بود که من قصد خواندن این رمان را داشتم و خوشبختانه اکنون بعد از آشنایی با اجرای بینظیر این اثر کم نظیر , این امر محقق شد. این رمان بیش از حد انتظار من از یک نویسنده ایرانی جذاب و گیرا بود. به نظر من شخصیتهای داستان بسیار قابل درک و فهمند و میتوان با تک تک آنها ارتباط برقرار نمود. صرف نظر از دیدگاههای سیاسی نویسنده, این اثر را باید در زمان و مکان وقوع خودش نقد کرد و از این لحاظ شاید این اثر در زمان خود شاهکاری بوده است. ترسیم بسیار دقیق وقایع و صحنه ها, شاید در نگاه اول اندکی خسته کننده بنظر میرسد, ولی در مجموع نشانه قدرت والای تخیل و بیان نویسنده است و تبدیل به نقطه قوت رمان شده است. هیچکدام از شخصیتهای داستان بطور مطلق خیر یا شر نیستند و این بیانگر دیدگاه واقع بینانه نویسنده به زندگیست. (البته بجز شخصیت بلقیس که بعنوان یک مادر بی عیب جلوه میکند). فراز یا فرود شخصیتهای داستان بطور تدریجی و قابل لمس است و یک شبه صورت نمیگیرد و عمدتا بر اساس خاستگاه خانوادگی یا جایگاه اجتماعی آنهاست. سخن کوتاه: بنظر من استاد دولت آبادی یکی از مفاخر ادبی تاریخی ماست و نامگذاری میادین و خیابانهای شهرها بنام ایشان, نه تنها تقدیر از محمود دولت آبادی, بلکه خدمت به کل ادب و فرهنگ این مرز و بوم محسوب میشود.
اصلا کتاب صوتی دوست نداشتم و گوش نمی دادم. کتاب صوتی برام حوصله سربر و یکنواخت بود و حواسم ازش پرت میشد، امااا... همسرم تو خونه جلد ۱ رو گوش میداد، خیلی خوشم اومد، خریدمش ۱۱۶ ساعت با این کتاب زندگی کردم و فقط محو این کتاب بودم و از همه جا همه چیز فارغ شده بودم، تقریبا جلد ۱۰ رو بی وقفه گوش دادم. چقدر داستان زیبا بود، صداهای صداپیشهها، موسیقی و اصوات متن و قطعات بی نظیر استاد کلهر این شاهکار رو تبدیل به چیزی فراتر از شاهکار کرد. چقد جالبه ما همون مردم ۷۰ سال پیش داستان کلیدریم با همون فرهنگ و ترس و دورویی و چاپلوسی و منفعت طلبی و ...، فقط جای شتر و اسب سوار موتور و ماشینیم، همون رعیت ها هستیم که به جای کار روی زمین اربابی در شرکت ها و کسب و کارهای اربابی زندگی رو سر میکنیم، ما فقط در تکنولوژی به روز شدیم ولی در خیلی چیزها حتی از اون زمان هسم عقب تر رفتیم، حتما گوش کنید
و پایان کلیدر ... ۵ ماه تمام ، زندگی با خاندان میشکالی و آمد و شد در بیابان های خراسان ، دمی در سبزوار و گاهی در قلعه چمن و ... این کتاب یکی از بزرگترین هدیه های من به خودم بود ، و با آن با بلقیس مادر خون دل خوردم ، با مارال عاشق اما غاصب حرص خوردم ، با بیگ محمد وفادار و دلاور به قراول ایستادم و با خان عموی شجاع غریدم و با گل محمد سردار غم مردم خوردم . این کتاب گوهریست در ادبیات غنی فارسی ، الماسی است در بیان بی عدالتی ها و ستم هایی که همواره بر مردم روا داشته شده است ، این کتاب شناسنامه ی مردم مصیبت زده ایران است و نکوهش سکوت مظلومان و مصیبت دیدگان است . اگر هنوز کلیدر را گوش ندادید یا نخواندید خوش بحالتان ، ولی وای که اگر هرگز نخوانیدش ... پایان کلیدر ۱۴۰۲/۰۵/۳۰
کتاب فوق العاده گیرا و زیبا و اثری درخشان از جناب آقای دولت آبادی،شخصیت انسان ها و درگیری ها و خاکستری بودن و درستی نادرستی تصمیم ها و رفتارها ی تک تک شخصیت ها با قلم روان و زیبای ایشان و شبه جملات ایشان وصف شده و انگار اثر با اینکه روایتگربرهه ای از تاریخ سالهای دیگری از این سرزمین است اما گیر و گره های روانشناسی و اجتماعی و سیاسی ای که الان ما،جامعه ی امروز ما و حتی دنیای سیاست با آن درگیر است در آن به چشم می خورد و نویسنده سالها پیش از آنها آگاه بوده و در مورد آن قلم فرسایی کرده و شخصیت ستار در تمام طول داستان برای من حکم خود جناب محمود دولت آبادی را داشت که به عنوان امضا و یا ناظر و راوی داستان چشم و گوش بود رویدادها را می دید و می نوشت و در شخصیت ها کنجکاو بود و بعد از کنجکاوی در مورد زندگینامه ایشان گویاایشان در برهه ای از زندگی کفاشی می کرده و عقاید توده داشته و در اخر در کتاب در راه عشق از عقایدش دست می کشد ؟؟؟ در نهایت این کتاب با این اجرای فوق العاده ی خلق یه اثر هنری بی نظیر بود و در نهایت دو صدایی شدن و تغییر صدا و روایت با صدای ....مغزم 🌈🌈🌈🌈🌈🔥💥