شاید هیچ متنی بهاندازهی گاتها(گاتاها، گاهان) در اوستا، روشنکنندهی چهرهی واقعی زرتشتِ پیامآور نباشد. گاتها مقدسترین قسمت اوستا و سخن خودِ زرتشت است. بدون شک گاتها در میان متنهای منثوری جای داشتهاند که همگی از بین رفتهاند و تنها بخشهای موزون که سینه به سینه منتقل شدهاند، حفظ شده است. اما میتوان گفت گاتهایی که امروزه در دسترس ماست فرق چندانی با گاتهای گردآوری شده در روزگار ساسانیان ندارد. موبدان دورهی ساسانی با آگاهی از آنچه در طول سدههای هجوم اسکندر و جانشینان او بر نسخههای اوستا رفته بود، قطعات پراکنده را گرد آوردند و دین زرتشت را رونقی دوباره بخشیدند. با هجوم اعراب به ایران بار دیگر نسخهها و کتابها سوختند اما باز گروهی با سرسختی، آیین کهن زرتشت را نسل اندر نسل در کتابها و یادها حفظ کردند و به ما رساندند.
در اوستا پنج گات وجود دارد که برای تبرّک میان یَسنهای مختلف آمده است: اَهُنَوَد، اُشتَوَد، سِپَنتمَد، وَهوخشَتر، و وَهیشتواشت.
زرتشت در گاتها شانزده بار از خود نام میبرد و از همسر و فرزندان و دوستان و دشمنانش نیز گاه با اسم و گاه با صفت سخن میگوید. هم موعظه میکند و هم نیایش به درگاه اهورامزدا. دشمنانش را از داوری پس از مرگ میترساند و پیروانش را به پاداش در بهشت موعود، کشور جاودانی و مینوی، بشارت میدهد. حتی گاه به درگاه اهورا مزدا شِکوِه میبرد که چرا در برابر دشمنان ناتوان است. اما همواره بر آیین راستی و پاکی پای میفشارد. در حقیقت بخش بزرگی از کلام زرتشت معطوف به ستایش راستگویی و دوری از دروغ است. او قربانیکردن حیوانات را در نیایشها و آیینها محکوم میکند و مردمان را به کشاورزی و دامداری و آبادی شهر و ده فرامیخواند. شهریاران بدکردار را لعن و نفرین میکند و همگان را به ستیز با حاکمانِ زشتکار فرامیخواند.
زرتشت به زنان و مردان سفارش میکند که با خردمندی و اندیشهی روشن دین خود را برگزینند و اگرچه پایان مصیبتبارِ بدی در پندار و گفتار و کردار را یادآور میشود اما مردم را در انتخاب آیین و دین خود آزاد و مختار میداند.
همواره بین مترجمان و مفسران در معانی واژگان زرتشت اختلافنظر دیده میشود اما در کتاب پیشرو سعی شده است تا سادگی و شیوایی کلام زرتشت و شاعرانگی آن هردو مدنظر قرار بگیرند و در عین حال از دایرهی فکری و اندیشگی زرتشت نیز دور نشویم.
این کتاب، بازسرایی منتخبی از گاتها است و اتکای ما بیشتر بر ترجمهی ابراهیم پورداود و بزرگمهر کیانی در مقایسه با ترجمهی موبد رستم شهزادی و تفسیرهای نوین کوروش نیکنام بوده است.
امید که زرتشت پیامبر را فارغ از هیاهو و بهتان و وهم بشناسیم و ارج بگذاریم.