خودشناسی ما را راهی مسیر آشتی با خودمان میکند، هویت عاطفیمان را به ما میشناساند و یاریمان میکند دریابیم که شکلگیری آن تماماً در دست ما نبوده است. در این کتاب، تفاوت عشق شرافتمندانه به خویشتن را با خودخواهی میشناسیم و احساس صحیح احترام به خود را در وجودمان میپروریم. صدای قاضی درون خود را با آگاهی از اینکه همواره حق با او نیست، تشخیص میدهیم و یاد میگیریم آن را به شیوهای ترغیبکننده و حمایتگر پرورش دهیم. در فصول ابتدایی کتاب، نویسنده به این میپردازد که اصلاً چرا باید خود را بشناسیم و با احساساتمان بهتر آشنا شویم. در ادامۀ کتاب، ابعاد مختلف روان ما بررسی میشود و راهکارهایی برای آشنایی بیشتر با این زوایا در اختیارمان قرار میگیرد. در پایان این نکتۀ مهم مطرح میشود که شاید هرگز نتوانیم به طور کامل خود را بشناسیم، اما هر چه بیشتر با خود آشنا شویم، بیشک زندگی اجتماعی بهتری را سپری خواهیم کرد. در این کتاب، نکات خودشناسی به زیبایی دستهبندی شده است و ساده بودن مطالب، ماندگاری آنها را در ذهن خواننده آسان میکند. اما بخش اصلی کتاب تمرینهایی است که به هیچ وجه نباید ساده از کنارشان گذشت. موضوعی که در خودشناسی بسیار حائز اهمیت است، آگاهی از این امر است که این فرایند تنها با مطالعه و افزایش دانستههایمان رخ نمیدهد، بلکه صورت گرفتن آن با تمرینهای عملی و وقت گذاشتن و کاوش در ژرفای درونمان محقق میشود. وجود ما همچون پیازی لایه لایه است که با برداشتن هر لایه، لایۀ زیرین آن برایمان آشکار میشود؛ لایهای که با آن آشنایی کمتر و چه بسا همواره از مواجهۀ با آن وحشت داشتهایم. اما سپس با تمرین در دسترس ما قرار میگیرد، و این انتخاب ماست که شهامت به خرج دهیم، با آن مواجه شویم و یا مثل گذشته از آن بگریزیم. آنچه باید همواره در ذهن داشته باشیم این است که نخست، مسیر خودشناسی مسیری پرچالش است و باید با شکیبایی و واقعبینی قدم در آن بنهیم، و دوم، بیگمان موهبتی که در پایان به آن دست مییابیم بیاندازه تعالیبخش و باشکوه خواهد بود. امید دارم کتاب پیشرو در انتخاب مسیری آگاهانه در زندگی خوانندۀ عزیز نقشی مفید داشته باشد و یاریاش کند با روشنبینی و شناختی صحیح از خویش به انتخابهایی خردمندانه و دوراندیشانه دست بزند.