آنچه که منطق علم و معرفت درباره جهان اثبات کرده است، این است که جهان را با همه اجزا و پدیدهها و روابط و دگرگونیهایش بشناسید، ولی خود به شکل جزئی از آنها درنیایید. تو الکترون نیستی، ولی باید الکترون را بشناسی، تو گیاه نیستی، ولی باید گیاه را بشناسی. بدین ترتیب منطق علم و معرفت، ما را به شناخت جهان و ایجاد دگرگونی در اجزا و پدیدهها و روابط آن توصیه مینماید، نه اینکه ما را جزئی از آن قرار بدهد. هر علم و معرفتی که بخواهد از انگور برگردد و غوره شود، و از شیره بخواهد که برای انگور شدن به عقب برگردد و به اندیشه جهانساز آدمی دستور صادر کند که به سوی همان شیرهای برگردد که از انگور تحولیافته از غوره، به وجود آمده اعصاب و سلولهای مغز را تقویت نموده است، این علم و معرفت نیست، بلکه جهل کشنده علم و معرفت است.