فرمت محتوا | epub |
حجم | 861.۷۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 147 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۵۴:۰۰ |
نویسنده | بختیار علی |
مترجم | مریوان حلبچه ای |
ناشر | نشر ثالث |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۱۱/۱۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بنا به توصیهای این نمایشنامه رو شروع کردم چون میگفتن تاحدودی شبیه ۱۹۸۴ هست که البته بعد از خوندنش فهمیدم چقدر اشتباهه. من نمایشنامههایی که خوندم محدود به شکسپیر و در نوع ایرانیش محدود به پروین دختر ساسان هدایت و مرگ یزدگرد بوده ولی به جرئت میتونم بگم ۲ ستاره برای این نمایشنامه زیاد هم هست و فقط بخاطر چنتا دیالوگ خردمندانه هست که بهش این امتیاز رو دادم. نمایشنامه متاسفانه گاف و باگ داستانی داره که باعث میشه هیچجوره باورپذیر نباشه انگار داری یک پارودی از ۱۹۸۴ رو میخونی. در ادامه بخشی از داستان رو میگم ولی پایان داستان اسپویل نمیشه پس نترسید: بزرگترین گاف داستان اینه که گویا کل مردم شهر رو سازمان یکبار دستگیر کرده و این سازمان که گناهکار میسازه سالها در این شهر فعال هست ولی مصطفی که شخصیت اصلی نمایشنامه هست گویا کبک تشریف داشتن و سرشون زیر برف بوده و نمیدونستن همچین سازمانی وجود داره حتی با اینکه سازمان زن مصطفی رو هم دستگیر کرده ولی آقای سیبزمینی حتی به خودش زحمت نداده از زنش بپرسه تمام این مدت کدوم قبرستونی بودی. بخوام مقایسه بهتری داشته باشم ارجاع میدم به سریال گاتهام اونجا کمیسر گوردون وارد یک شهری شده که همه داخلش خلافکار هستن ولی بیاطلاع از وضعیت اطرافش نیست قبل از رفتن به شهر میدونه که داره کجا پا میذاره و قراره با چی روبهرو بشه. چطور گوردون که از یک شهر دیگه میاد اینا رو میدونه ولی مصطفی که سالها توی یک شهر با همچین شرایطی زندگی میکرده خبر از دور و برش نداره! در پایان فقط باید از نویسنده بخوام که بره با دقت در مورد رفع باگهای داستانی مطالعه کنه بعد دست به قلم ببره؛ به قول امروزیها: بس کن بختیارعلی!