هربار که از دانته چیزی میخوانم، این احساس بیشتر در من قوت میگیرد، که او از خوشاقبالهای این دنیا نبوده است. انسانی علاقهمند به شهر و دیارش که از آن جا تبعیدش کنند، و سالها آرزوی بازگشت به زادگاهش را در دل داشته باشد و از روی درد بگوید: « تو هم تلخی طعم نان خارجیان و دشواری بالا و پایین رفتن از پلکانی ناآشنا را تجربه خواهی کرد. » حتی در مشهورترین تصویری که از او دیدهام گویی اخم برچهره دارد! اما انگار همین سختی کشیدنهاست که جان را پخته میکند و توان آفریدن شاهکاری را به آدمی میبخشد.
دانته آلیگیری در ۱۲۶۵ میلادی در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. وی در رشتههای کلام، دستور زبان، ادبیات، خداشناسی و فلسفه تحصیل کرد. بعدها به عضویت هیأت حاکمه فلورانس برگزیده و پس از سقوط دولت وقت از زادگاهش تبعید شد. دانته تا پایان عمر زندگی را در غربت گذراند. اگر چه تاریخ نگارش بزرگترین اثرش « کمدی الهی »، دقیقاً روشن نیست، اما میدانیم که آخرین بخش این کتاب اندکی پیش از مرگش پایان یافت.
این مجموعه کوچک برگرفته از « کمدی الهی » است.
-قسمتی از متن کتاب-