کتاب صوتی مادر اثر نویسندهی موفق روسی ماکسیم گورکی است. داستان و طرح این کتاب از سال ۱۹۰۲ ذهن نویسنده را درگیر خود کرده بود، اما او پس از گذشت چهار سال یعنی در سال ۱۹۰۶ آن را بر روی کاغذ آورد، درست زمانی که نهضت کارگری بر پایهی تفکرات لنین تازه جان گرفته بود. کتاب پیش رو را میتوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارنرین اثر گورکی در حوزهی ادبیات مارکسیستی دانست. «برتولت برشت» نمایشنامهنویس و کارگردان مشهور آلمانی، نمایش «مادر» را با اقتباس از کتاب حاضر، در سال ۱۹۳۲ بر روی صحنه برد.
این کتاب تا پیش از انقلاب، مانند بسیاری از کتابهای پویا و سازندهی دیگر ممنوع بود و این خود بهترین انگیزه برای دستبهدست شدن، رونویس شدن در خلوت خانهها، در تشکیلات حزبی و در تشکلهای دانشجویی و دیده شدن بود.
- خلاصه کتاب:
داستان این کتاب حول محور زندگی مادری به نام «نیلوونا» میچرخد. او زندگی سخت و تاسفباری دارد، اما همچنان با امید و توانمندی بالا سعی در بهبود شرایط زندگی خود و فرزندش دارد. او همسری بداخلاق و بدمست دارد؛ مردی که کارگر است، دشنام میگوید و همسرش را کتک میزند. پس از تحمل سالها سختی برای نیلوونا، همسرش میمیرد و با گذشت زمان، نیلوونا متوجه میشود که تنها پسرش یعنی «پاول» رفتارهایی شبیه به پدرش را از خود بروز میدهد؛ مست میکند و گاهی بر سر مادرش فریاد میکشد. نیلوونا با مهر مادری و مهربانیِ ناتمام خود، پسرش را متوجه رفتار ناخوشایندش میکند و پسر به دلیل عطوفتی که مادر همواره نسبت به او دارد، دست از شرب خمر برمیدارد و پس از چندی به حزب سوسیالیسم میپیوندد. با گذشت زمان، پاول جلسات گروهی خود را داخل خانه برگزار میکند و مادرش همواره از او و دوستانش حمایت میکند و برای تکتک اعضا مادری دلسوز میشود. پس از مدتی پاول در یک درگیری سیاسی، به جرم ایجاد اغتشاش بازداشت و زندانی میشود. درست در همین زمان گرفتاری، مادر تلاشهای بیوقفهی خود را برای آزادی پسرش آغاز میکند. او سختیهای بسیاری را برای آزادیخواهی و آرمانهای پاول و دوستانش متحمل میشود.
نیلوونا زنی است که خواندن و نوشتن نمیداند، اما با این وجود قدرت و ارادهای شگرف دارد که از او مبارزی بیمثال و فداکار میسازد. شاید بتوان گفت «مادر» در این کتاب، نماد وطن، عشق، حقیقت، مهر و آزادی است که هرگز دچار شعارزدگی نمیشود و با جان و دل از شیرهی جان خود و جوانان دیگر دفاع میکند.
- تم کتاب:
این کتاب زمانی نوشته شد که جهان چشم به مبارزات زحمتکشان روس داشت. رمان مادر نمادی از ادبیات سیاسی و مقاومت، همواره در جهان مطرح است و تا زمانی که مبارزه علیه ظلم و بیدادگری در جریان است، دستبهدست خواهد شد. شاید بتوان گفت بدون این رمان، تاریخ ادبیات شوروی و همچنین بخشی از تاریخ جهان، هرگز بازگو نمیشد.
ممکن است عدهای عنوان کنند با بودن قلههای درخشانی در ادبیات روسیه و جهان همچون داستایوفسکی، چخوف، تولستوی، پوشکین و دیگران، رمان مادر رمانی سطحی، غیر ادبی و از جهت سنجش نقد ادبی معمول، رمانی کمارزش و یا حتی در حد یک اعلامیهی سیاسی باشد، اما علارغم این نکات، این کتاب به عنوان یک اثر درخشان، نشانهی تبلور احساسات و برداشتهای گورکی تحت تاثیر جنبش کارگران و دهقانان روسی در برابر ستمگریهای نظام تزاری است.
میتوان این رمان را طوری که روزگاری مرسوم بوده است، سنگ بنای نوعی جدید از ادبیات، «ادبیات کارگری» تلقی کرد که با بینش تازه و فرمی نو کوشید مرزهای تاثیر ادبیات را گشترش داده و با نفوذ در میان مردمان، رسالت ادبیات را تحقق بخشد. مادر تلاشی بود در عرصهی ادبیات کارگری و مردمی. ادبیاتی که بنا به تعریف، قرار بود مرزهای لایهی نازک روشنفکری را درنوردد و با حفظ ارزشهای ساختاری، هنری، زیباشناختی و تکنیکی، در میان مردم راه یابد و نفوذ و تاثیری کارساز به دست آورد. ادبیاتی که با طرح مسائل مردم، بتواند زیباییشناسی و حساسیتها و معیارهای ارزشی و هنری آنها را ارتقا دهد و اندیشهی آنان را برکشد. کارستانی چنان دشوار که تنها قامت مادر گورکی برازندهی آن بود.
- درباره نویسنده:
ماکسیم گورکی با نام اصلی «آلکسیس ماکسیموویچ پشکاو» در ۲۸ مارس ۱۸۶۸ در «نیژنی نووگورود» به دنیا آمد. (این شهر از سال ۱۹۳۲ به دلیل ارج نهادن به مقام گورکی، به نام او شهرت یافت و تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۱، با همین نام خوانده شد). او نویسنده و نمایشنامهنویس بزرگ روسی است که آثار ادبی متعدد و تاثیرگذاری را در کارنامهی حرفهای خود دارد. او که یکی از بنیانگذاران سبک ادبی «واقعگرایی سوسیالیستی» است، در طول عمر خود توانست برای پنج مرتبه نامزد جایزهی نوبل ادبیات شود.