ویاچسلاو مولوف:
«قدرت نفوذ و تأثیر گورکی در ادبیات روسیه نشان میدهد که وی در ردیف نوابغ درخشانی چون پوشکین، گوگول و تولستوی قرار میگیرد. اوست که در زمان ما بهترین ادامهدهنده عقاید و روایات آنهاست.»
کتاب «ولگردان و داستانهای دیگر» مجموعهای از بهترین داستانهای کوتاه نوشتهی «ماکسیم گورکی» نویسندهی پرافتخار و مشهور روسیه است که عبارتاند از «در استپ»، «بابا آرخیپ و لنکا»، «سرود شاهین»، «یملییان پیلایی»، «خان و پسرش»، «زازوبرینا»، «ماکارچودرا»، «پیک توفان»، «بچهها»، «عجوزه ایزرگیل»، «پدر و پسر»، «عبرانی»، «ابلیس»، «خواننده» و «خواهر و برادر».
این داستانها برگرفته از دغدغههای اجتماعی «ماکسیم گورکی» هستند که با قلمی خواندنی و تأثیرگذار به نگارش درآمدهاند. او با طبقات گوناگون جامعه معاشرت داشت و با احوال و افکار عامه آشنا بود و آنها را درک میکرد و مسائل آنها را درونمایهی داستانهایش قرار میداد. او زندگی مردم را در دل داستانهایش با قلمی شیوا توصیف و تشریح کرده است که باگذشت بیش از صدسال همچنان خواندنی هستند. کتاب «ولگردان و داستانهای دیگر» دربرگیرندهی داستانهای کوتاه است و از این نظر میتواند مناسب افرادی باشد که میخواهند مطالعهی ادبیات کلاسیک روسیه را آغاز کنند. این نویسنده بیش از هراز اثر از خودش بهجا گذاشته است و این کتاب تنها میتواند شما را تشنهتر برای مطالعهی سایر آثار این نویسنده کند.
«ماکسیم گورکی» Maxim Gorky بانام اصلی «آلکسی ماکسیموویچ پِشکوف» یکی از نویسندگان شاخص ادبیات روسیه و از بنیانگذاران سبک ادبی واقعگرایی سوسیالیستی است که در تاریخ 28 مارس سال 1868 در روسیهی تزاری در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. او پدرش را در کودکی از دست داد و از آن همان زمان مشغول به کار شد. او به شعر و ادبیات علاقه داشت و سرودههای شعرای روسیه را میخواند. او در جوانی به مناطق گوناگون سفر کرد و تجربیات بسیاری کسب کرد. «ماکسیم گورکی» فعالیتهای سیاسی نیز انجام میداد و از منتقدین حکومت تزاری بود. او مدتی را در تبعید به سر برد و با «لنین» پیشوای انقلاب روسیه دیدار کرد که منجر به شکلگیری دوستی عمیقی بین آنها شد. او در زمان «استالین» هم مدتها تحت بازداشت خانگی بود و در 18 ژوئن سال 1936 براثر ذاتالریه درگذشت.
«ماکسیم گورکی» یکی از نویسندگان مشهور و تأثیرگذار ادبیات کلاسیک روسیه است، او پنج بار نامزد جایزه نوبل ادبیات شد و کتابهایش به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. او با نویسندگان موفق دیگری همچون «لئو تولستوی» و «آنتون چخوف» در ارتباط بود و «چخوف» در یکی از نامههایش به او گفته است: «داستان شما در استپ باقدرت و استعداد فوقالعادهای توصیف و بیان شده است. حتی من این آرزو را احساس کردم که چرا خود آن را ننوشتهام.»
«ماکسیم گورکی» ادبیات سوسیالیست واقعگرایانه را بنا نهاد و بهواسطهی آن در میان داستانهایش زندگی مردم نیازمند و کارگر را شرح داد. او به افراد پاییندست جامعه توجه و از حقوق آنها دفاع کرد. او با چنین زاویهی دید و تجربهی کودکی سخت خودش داستانهای زیادی خلق کرد که قهرمانهای آنها در تلاش برای تغییر وضعیت اجتماعی و سیاسی هستند. تعداد زیادی از آثار این نویسنده به فارسی ترجمه شدهاند که برای مثال میتوان به «در اعماق اجتماع» با ترجمهی «عبدالحسین نوشین»، «دوران کودکی» با ترجمهی «کریم کشاورز»، «یکشب توفانی و داستانهای دیگر» با ترجمهی «رضا سيد حسينی» و «مادر» با ترجمهی «علیاصغر سروش» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
افق، پررنگ میشد و هوا بیشازپیش خفهکننده میگردید. «لنکا» به قزاقهایی برخورد که با زنها و دخترهای خود از کنار او میگذشتند، و به او توجهی نمیکردند. زیرا قطعاً به دیدن گرسنگانی که از روسیه میآمدند، عادت کرده بودند. نگاه مضطرب خویش را بهصورت های فربه آن مردم سیر افکند، و بهجانب کلیسا، که گنبدش از پشت برگهای سبز درختان میدرخشید، شتافت.
هیاهوی گلههایی را که از صحرا بازمیگشتند، شنید. عاقبت به کلیسای کوچک و وسیع، که دارای پنج گنبد آبی بود، رسید. نوکهای درختان بید از صلیبهایی، که غرق اشعه آفتاب شامگاهان بود و از خلال برگهای سبز به زر سرخ شباهت داشت، بالاتر بود. «بابا آرخیپ» را دید از فرط سنگینی خورجینی که بر پشت خم شده بود، و همچنان نزدیک میشد دست خود را سایهبان آفتاب قرار داده و در اطراف خویش در جستجو بود دنبال بابا، قزاقی با قدمهای سنگین پیش میآمد. کلاهش را تا روی ابرو فروکشیده بود و عصایی در دست داشت.
«بابا آرخیب» به «لنکا»» که در کنار نرده کلیسا منتظر او بود، نزدیک شد و گفت:
خورجین تو خالی است؟ البته! اما مال مرا نگاه کن، ببین چه آوردهام؟
آنگاه کیسه پشمین را، که بر از خوراکی بود، نالهکنان از دوش برداشت و به زمین اش افکند و گفت:
اینجا خیلی میدهند بسیار سخاوتمندند: اما تو چرا حال خندهآوری داری؟
«لنکا» در کنار پدرش، که به توده آجری تکیه داده بود و با حرص و شادی، حاصل گدایی خود را لمس میکرد، دراز کشید و بهملایمت پاسخش گفت:
سرم درد میکند...
آیا خسته شدهای؟ الآن میرویم میخوابیم. راستی اسم قزاقی که ما را به اینجا آورد چه بود؟
«آندره چرنی»
«چرنی»، درست است. بسیار خوب، میپرسیم: خانه «آندره چرنی» کجا است؟ اکنون این مرد نزدیک میشود... آری... اینجا مردم خوب و توانگری دارد. همه نان گندم میخورند. سلام ای مرد دلیر!
قزاق به آنها کاملاً نزدیک شد! و سلام بابا را آهسته جواب داد. سپس پاها را از هم باز کرد؛ و چشمهای درشت و بیحالت خود را به گداها دوخت، آهسته سرش را خاراند. «لنکا» با کنجکاوی او را مینگریست. بابا با چشمهای نیمبسته نگاهش میکرد، و منتظر گفتار او بود. قزاق همچنان خاموش بود. سرانجام نیمی از زبانش را به درآورد، و سعی کرد آن را به سبیل خود برساند. موفق شد و تمام سبیل خویش را به دهان کشید، آن را جوید و رهایش کرد. آنگاه سکوت را؛ که طاقتفرسا میشد، در هم شکست و باوقار تصنعی این کلمات را بیان کرد:
برویم، باید همراه من به پاسگاه بیایید.
کتاب «ولگردان و داستانهای دیگر» اثر «ماکسیم گورکی» را «علی کسمایی»، «کاظم انصاری»، «ماه ملک بهار» و «غ فروتن» به فارسی ترجمه کردهاند و آن را «نشر نگاه» سال 1391 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «علی کسمایی» کارگردان و پدر دوبله ایران از مترجمان این اثر است و از ترجمههای دیگر «کاظم انصاری» میتوان به «اتاق شماره ۶ و چند داستان دیگر» اثر «آنتوان چخوف» و «نفوس مرده» اثر «نيكلای گوگول» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 368 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۱۶:۰۰ |
نویسنده | ماکسیم گورکی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
متن چپچین ترجمه نایکدست و قدیمی