از بدو گرویدن ایرانیان به دین مبین اسلام، سرزمین ایران یکی از مهمترین و شاید بتوان گفت مهمترین کانون تصوف و عرفان اسلامی بوده است. بسیاری از برجستهترین عرفای قرون اولیه تاریخ اسلام، ایرانی بودند؛ چه بزرگانی از خراسان مانند ابراهیم ادهم، بایزید بسطامی، خواجه عبدالله انصاری، ابوسعید و غزالیها و چه ستارگان درخشان عرفان از مکتب بغداد مانند ابوالحسن نوری، جنید و حلاج. از قرن پنجم به بعد طرق صوفیه و عرفانی تشکل یافت و مؤسسان بسیاری از آنها ایرانی بودند و یا به حوزه فرهنگ ایرانی تعلق داشتند، از عبدالقادر گیلانی و ابونجیب سهروردی و شیخ خلوتی تا معینالدین چشتی و نجمالدین کبری و بهاءالدین نقشبند. برخی از طرقی که این بزرگان تأسیس کردند مانند قادریه، کبرویه و نقشبندیه؛ هم در خودِ ایران و هم در سایر بلاد اسلامی گسترش یافت. ریشه برخی دیگر در قلمرو فرهنگی ایران بود ولی در خود ایران چندان گسترش نیافت مانند طریقت چشتیه؛ که بیشتر در شبهقاره هند اشاعه یافت و یا سهروردیه؛ که پیروانش بیشتر در عراق و شبهقاره بودند. گروههای دیگر این طرق از سرزمین ایران برخاستند و بیشتر در همین سرزمین اشاعه یافتند و استمرار داشته و دارند؛ مانند ذهبیه و صفویه. برخی از طریقتهای ایرانی بیشتر بین اهل تسنن رایج شد و برخی بین اهل تشیع و برخی هم بین هر دو. چنان که شاهد هستیم یکی از این طرق یعنی طریقت نعمتاللهیه، توسط عارفی عربتبار یعنی شاهنعمتالله ولی که به ایران مهاجرت کرده بود تأسیس شد، اما به صورت یک طریقت کاملاً ایرانی و شیعی درآمد.