0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب ایوب نشر رادیو گوشه - نسخه صوتی

کتاب ایوب نشر رادیو گوشه - نسخه صوتی

کتاب صوتی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره ایوب
ایوبْ یهودی پرهیزگار و تنگدستی است که به کودکان تورات می‌آموزد. او در گریز از آمــاج بلایایی که از هر سو بر سرش باریده است، همراه همسر و دخترش به آمریکا می‌رود. اما در دنیای تازه رنج، تحمل‌ناپذیرتر از پیش بر سر او آوار می‌شود، چنان‌که ایمانش را از دست می‌دهد... یوزف روت از نویسندگان متعهد و ضدجنگ بود که پس از به قدرت رسیدن هیتلر کتاب‌هایش در آلمان ممنوع شد و از همین رو به تبعیدی خودخواسته رفت و در فقر و تنگدستی درگذشت.

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
655.۱۵ مگابایت
مدت زمان
۰۷:۵۷:۰۵
نویسندهیوزف روت
مترجممحمد اشعری
راویاطهر کلانتری
ناشررادیو گوشه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۰/۰۶/۰۳
قیمت ارزی
5.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۶۵۵.۱۵ مگابایت
۰۷:۵۷:۰۵

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.2
از 5
براساس رأی 21 مخاطب
انگیزه‌بخش 🚀 (4)
اجرای روان 🎙️ (4)
5
52 ٪
4
19 ٪
3
28 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
16 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

مندل سینگر یک یهودی روس وارسته است که باید مصائب زیادی را متحمل شود: از میان سه پسرش که کوچکترین آنهاست، منوخیم به شدت ناتوان است و نه می تواند راه برود و نه صحبت می کند. بزرگ‌ترین آنها، یوناس، به ارتش تزار اعزام می‌شود (داستان در اوایل قرن بیستم اتفاق می‌افتد). وسطی، شماریا، برای فرار از خدمت اجباری به آمریکا می گریزد. دخترش مریم با روابط فحشا با قزاق های مستقر در پادگان مجاور خانواده را رسوا می کرد. برای فرار از این رسوایی، مندل او و همسرش دبورا را به ایالات متحده می برد و منوخیم را به طرز وحشتناکی پشت سر می گذارد تا خانواده همسایه از او مراقبت کنند. مندل پس از سردرگمی اولیه اش در آمریکا (که به طرز درخشانی توصیف شده است)، ساکن می شود و زندگی برای او و خانواده اش در ایالات متحده خوب به نظر می رسد. و او حتی خبرهای خوبی از و درباره پسرانش در روسیه دارد. در غروب روزگارش (۵۹ ساله بود) برای اولین بار در زندگی اش از نگرانی رها شد. اما این کتابی است درباره ایوب قرن بیستم، و نعمتی که مندل فکر می‌کرد خدا به او عطا کرده بود، با شروع جنگ به نگرانی‌های جدیدی تبدیل شد. و سپس یک سری بلاها بر خانواده پیرمرد سرازیر می شود تا اینکه او کاملاً احساس تنهایی می کند. و پیرمرد وارسته سابق خدا را نفرین کرد و می خواست شال نمازش و دفاتر و کتاب دعایش را به آتش بسپارد. دوستان یهودی او، اگرچه به طور فزاینده‌ای در آمریکا سکولاریزه شده بودند، اما هنوز بقایایی از ایمان خود داشتند و با مندل بحث می‌کردند و داستان کتاب ایوب را بازسازی می‌کردند و به او می‌گفتند که خدا او را آزمایش می‌کند. و مندل با شور و اشتیاق نظرات آنها را کنار زد. او در جلسات دعا حضور داشت، اما از شرکت در آن امتناع کرد. او به هیچ چیز در اطرافش علاقه ای نداشت. خبر انقلاب روسیه او را بی تفاوت گذاشت. جنگ به پایان می رسد. سپس، هنگامی که او کاملاً پایین است، با شنیدن یک آهنگ خاص در یک صفحه گرامافون که از روسیه آورده شده است (خواندن نقش مهمی در زندگی مندل سینگر بازی می کند)، افسردگی او تا حدودی بهبود می یابد و این کمی قبل از &#۳۴;معجزه&#۳۴; ما رخ می دهد. باید در داستانی الهام گرفته از کتاب ایوب انتظار داشت. ممکن است زمانی قبل از آشکار شدن آن حدس بزنیم که چیست. اما صحنه واقعی مکاشفه یکی از تکان دهنده ترین نوشته هایی است که تا به حال خوانده ام. ایمان مندل احیا شد. فصل آخر او - و ما - را به امید معجزات بیشتر رها می کند. جدا از این که این یک داستان فوق العاده و دلنشین است، زیبایی بسیار زیادی در نوشته راث وجود دارد. مانند دیگر کتاب‌هایش، او در ترسیم یک تصویر کلمه‌ای از حومه شهر، آب و هوا، آواز پرندگان و صداهای دیگر فوق‌العاده است. و در اینجا او همچنین تصویری فراموش نشدنی از نیویورک را ترسیم می‌کند، به‌ویژه آن‌طور که یک ساکن روستایی آن را درک می‌کند.

3
اجرای روان 🎙️
تلخ ☕️

مندل سینگر با آن‌که مردی ساده‌زیست و فقیر بود، همچنان عضوی پیدا از جامعه‌ی روسیه بود که همسایه‌ها او را احترام می‌گذاشتند. او در آسمان تاریک روسیه‌ی تزاری، باز هم یک ستاره بود؛ هرچند ستاره‌ای کم‌فروغ. پس از آن‌که منوخیم، جغد شوم داستان زاده شد، زندگی خانواده‌ی مندل رو به افول نهاد: «از زمان تولد منوخیم، شب در قلبش لانه کرده بود و غم در همه‌ی شادی‌هایش وجود داشت.» دبورا در بستر از او کناره گزید، یونس سرباز شد، شمریه فراری شد و مریم با مرد قزاقی رابطه آغاز کرد. مندل به این امید که آمریکا مرهم است، عامل تیره‌روزی‌شان، منوخیم را در روسیه جا گذاشت، تا زندگی آرام گذشته را این بار در محیطی جدید از نو آغاز کنند. اما همیشه بالاتر از سیاهی رنگی هست! مندل در روسیه می‌توانست امیدوار باشد که یونس مفقودالأثرشده همچنان زنده است، اما در آمریکا شمریه قطعاً مرده بود. دست مندل، نه‌فقط در بستر، که در همه‌جا از تن دبورا کوتاه شد. مریم نیز نه در روسیه، که در آمریکا رسوا شد و عقلش را باخت. مندل فهمید که «بدی‌ها ناگهان می‌آیند و خوبی‌ها آهسته می‌خرامند» و خدا در برابر این بدی‌ها مطلقا ساکت است. اما همیشه بالاتر از سیاهی رنگی هست! «مستر سینگر» محترم، پدر ارجمند سام، رفته‌رفته به «مندل» ترش‌رو و کوژپشتی بدل می‌شود که چون سگی دلار بو می‌کشد. اما این پایان داستان نیست و هنوز نغمه‌ی پرنده‌ی امید به گوش می‌رسد. چنین مقدر بوده است تا هم‌زمان که درخت مندل می‌خشکد، نهال کج و مردنی منوخیم بارور شود، تا مندل به زیر سایه‌اش بیاساید. در آخر، شعری از امیلی دیکنسون، به‌ترجمه‌ی سعید سعیدپور: «میوهٔ ممنوع را مزه‌ای‌ست که باغ‌های مشروع را به سُخره می‌گیرد. چه لذیذ لمیده است در پوسته، دانه‌ای که وظیفه‌اش فروبسته!» از تفسیر اثر که بگذریم، اولین کتابی بود که از یوزف روت خواندم. نکته‌‌ی مثبت کتاب، توصیف‌های پرقدرت و بی‌نظیر نویسنده بود؛ از توان او در توصیف‌ها و جان‌بخشی‌های بی‌بدیلش جا خوردم. با این حال، داستان به‌نظرم تکراری آمد؛ عنوان دینی کتاب، تأثر نویسنده از داستان ایوب پیامبر، شفا یافتن منوخیم و محقق شدن پیش‌بینی کشیش راجع به او، ایوب را درخور یکی از قسمت‌های سریال «کلید اسرار» کرده است. گویش گوینده نیز دلنشین بود و داستان را جذاب‌تر از آن‌چه بود می‌کرد.

5

در نیمه ی دوم داستان، مندل سینگر می خواهد پیش منوخیم برگردد با اینکه این خودش بود که اصرار داشت منوخیم در روسیه بماند. در جای دیگر مندل سینگر امیدوار است منوخیم با معجزه ای ناگهان خوب شود (خیال خام!). این تناقض در تصمیم گیری مندل سینگر خیلی منطقی و انسانی است. اینجا شخصیت پردازی دچار گسست نشده. دلیلش آن است که مندل سینگر وجود منوخیم را انکار می کند؛ منوخیم مثل هر درد یا نقص قدیمی و جاودانه ای است که همیشه با صاحبش می ماند. سعی می کنی انکارش کنی اما ته دلت می دانی تو با داشتن این نقص شناخته می شوی، با این درد است که تو «تو» می شوی.

5
انگیزه‌بخش 🚀
آرامش‌بخش 🌱
اجرای روان 🎙️

کتاب را دوست داشتم داستانی ساده درباره آدم های معمولی، خوشی های محدود و ناخوشی های بسیار.. با اینکه هیچ فراز خاصی در کتاب نبود اصلا خسته کننده نبود. اجرا خوب و متناسب با متن بود. طبق معمول کتاب دارای مضامین الهیاتی است و البته ضدجنگ.

3
انگیزه‌بخش 🚀
تلخ ☕️
گیرا 🧲

کتاب دو قسمت دارد ، یکی قسمت اول که به نظرم یک سرو گردن از قسمت دوم برتر و هیجان انگیزتر است ، پایان کتاب را دوست نداشتم یعنی با باور آدم یکم متفاوت هست ، یکم تخیلی میشه با این حال کتاب را دوست داشتم

3
انگیزه‌بخش 🚀
اجرای روان 🎙️
آموزنده 🦉

داستان قشنگ و زیباست فاصله گرفتن از سنتها آسیب فرهنگی مهاجرت رو بخوبی در داستان گنجانیده و درست نور امید از جایی برای ایوب طلوع می کنه که فکرشو نمی کرد.

3

بدک نبود، حال و هوای زندگی رو قشنگ به تصویر کشیده بود هرچند که داستان فراز و فرود چندانی نداشت

5

گیرا با خوانشی عالی، اصلا انتظار این حجم از قشنگی و سادگی رو نداشتم، پایان جالبی داشت

4

داستانی فلسفی و امیدبخش. اگرچه فضای تلخی داشت اما خوب تموم شد. راوی مثل همیشه،عالی

4

صدای گوینده بسیار مناسب هست در خوانش این کتاب. لذت بردم از این کتاب

نمایش 6 نقد دیگر
4.1
(27)
انگیزه‌بخش 🚀 (4)
٪40
145,000
87,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
ایوب
ایوب
رمان مردی معمولی

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
ایوب
یوزف روت
رادیو گوشه
4.1
(27)
انگیزه‌بخش 🚀 (4)
٪40
145,000
87,000
تومان