


کتاب صوتی آدمخواران
نسخه الکترونیک کتاب صوتی آدمخواران به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
نسخه نمونه کتاب صوتی آدمخواران را رایگان بشنوید
نقد و بررسی کتاب صوتی آدمخواران
حتما قبل از تهیه کتاب آدمخواران این متن را تا انتها بخوانید. اگر بدون هیچ اطلاع قبلی و پیشفرضی خواندن این کتاب را شروع کنید، بهنظرتان داستان کتاب خیالی و ساختهی ذهن نویسنده میآید اما لازم است بدانید تمامی وقایعی که در کتاب تعریف شده واقعی هستند. ژان تولی نویسندهی کتاب علاوه بر اینکه تکبهتک وقایع تاریخی آن زمان را مطالعه کرده است، خود در روستایی که تمامی اتفاقات در آن میافتدحضور پیدا میکند و داستان را از زبان نسلهای بعدی میشنود و تصویری ناب و تکان دهنده از فاجعه، برای خواننده میسازد. کتاب آدمخواران یک رئالیسم سیاه است. تصویری از مردمی که حرص و خشم خود را بر سر هموطن خود خالی میکنند. اگر روحیهای حساس دارید، این کتاب را نخوانید.
دربارهی کتاب صوتی آدمخواران
این کتاب یک داستان بلند است که تمامی اتفاقات درون آن در عرض چند ساعت رخ میدهد. تاریخ داستان برای سال ۱۸۷۰ است که کشور فرانسه تحت حکومت پادشاهی ناپلئون سوم است. او پادشاهی مریض و البته ضعیف است که تا جای ممکن از جنگ فرار میکند. در کنار این کشور، کشور پروس حضور دارد که قوی و متحد است. سرمست از تمامی پیروزسهایش قصد کشور گشایی دارد و چه جایی بهتر از فرانسهای ضعیف و شکننده. اما ماجرای کتاب به جنگ مربوط نمیشود. داستان، روایت نجیبزادهای است که برا کمک به روستایی میرود که همگی افراد روستا او و خانوادهاش را بسیار دوست دارند. روستاییان بسیار فقیرند، گرسنهاند و از سواد کافی برخوردار نیستند. اخبار درستی در دست ندارند و فقط میدانند که ارتش در جبههی جنگ درحال فروپاشی است. نجیبزادهی داستان که به دلیل معلولیت از جنگ معاف است، بسیار ناراحت و نادم است که چرا در کنار برادرانش در جبهه شمشیر نمیزند. اما مردمانی بیخرد به دلیل یک سوتفاهم و برداشت نابهجا، خشم خود را بر سر منجی خود خالی میکند و او را به فجیعترین شکل ممکن شکنجه میکنند. در جایی از کتاب آمده که مردم به او با پای چپ لگد میزند چرا که اینکار برایشان شانس میآورد.
داستان این کتاب روایت بیخردی است، ناسپاسی است و داستان مردمی است که از سر جهل تنها دلسوز و منجی خود را به عمد و به بدترین شیوه آزار میدهند. خواندن این کتاب به ما نشان میدهد که مردمان نادان و ناآگاه در هنگام خشم و ناامیدی، فقر و گرسنگی، چقدر میتوانند درندهخو و حتی وحشی باشند! این کتاب را بخوانید تا ببینید آیا قدرت روبهرو شدن با یکی از شرمآورترین و هولناکترین قسمتهای تاریخ را دارید! و این کتاب را بخوانید تا ببینید حماقت چطور میتواند از این موجود ساده روستایی به معنای واقعی کلمه یک هیولا بسازد و به راحتی از آدم به آدمخوار تبدیل شود!
دربارهی ژان تولی نویسندهی کتاب آدمخواران
ژان تولی و یا توله (Jean Teule) را قبلتر با رمان مغازهی خودکشی میشناسیم. او که نویسنده و کاریکاتورست فرانسوی است در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۵۳ چشم به جهان گشوده است. او در کنار فعالیتهای گفته شده، فیلمنامه هم مینویسد. ژان تولی تا کنون ۱۰ کتاب موفق و پرفروش داشته است و جز نویسندگان بهنام و صاحب سبک فرانسه است.
دربارهي ترجمهی کتاب صوتی آدمخواران
کتاب آدمخواران در سال ۲۰۰۹ نوشته شد و احسان کرم ویسی آن را در سال ۹۸ به زبان فارسی و انتشارات چشمه آن را منتشر کردند. به دلیل استقبال زیاد از کتاب، رمان آدمخواران در سال ۱۴۰۰ به چاپ دوم رسید. از دیگر کتابهای ترجمه شده به دست احسان کرم ویسی، میتوان به گرگ بد قصه، شرلک هولمز و فاجعهی کشتی تایتانیک، مغازهی خودکشی و ... نام برد. در سال ۱۴۰۰، انتشارات صوتی رادیو گوشه، نسخهی صوتی این کتاب را با صدای بهرنگ علوی روانهی بازار کرد.
فهرست کاب صوتی آدمخواران
عمارت برتانی، ۱۰ دقیقه
در راه جشن، ۱۴ دقیقه
ورود به اوتفای، ۲۲ دقیقه
حصارک سنگی، ۱۵ دقیقه
درخت گیلاس کهنسال، ۱۵ دقیقه
دم خانهی والی ، ۱۲ دقیقه
دکان آهنگری، ۱۲ دقیقه
طویله، ۸ دقیقه
خیابان اصلی، ۱۶ دقیقه
قهوهخانهي مونیه، ۹ دقیقه
بازار غلات، ۶ دقیقه
ارابهی تاجر پشم دونزو، ۵ دقیقه
دلیجان مرسیه، ۶ دقیقه
فرغون، ۶ دقیقه
روزخانهی خشم شده، ۱۶ دقیقه
روز بعد، ۱۶ دقیقه
محاکمه، ۱۴ دقیقه
رای دادگاه، ۳ دقیقه
اعدام، ۱۰دقیقه
مردابهای نیزون ۶ دقیقه
کتاب صوتی آدمخواران مناسب چه کسانی است؟
برای هرکسی که به کتابهای داستانی علاقه دارد خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنیم. البته که رمان آدمخوارن یک داستان زادهی ذهن نویسنده نیست و بر اساس واقعهای حقیقی نوشته شده است. تاکید میکنیم که فاجعهی رخ داده در کتاب برای کسانی که روحیهی حساسی داردند ممکن است آزار دهنده باشد.
در بخشی از کتاب صوتی آدمخواران میشنویم؛
مزیر، بوئیسون وکامپو جوان آمدند به بقیه کمک کنند و آلن را گوشهای از بستر رودخانه پرت کردند. پس از چن ماه گرمای شدید، آب رودخانه بخار شده بود. آلن بر روی زمین زرد و ترک خورده به پشت افتاده بود و سرش به یک سو چرخیده بود. هنوز آرام نفس میکشید. «هورا! نفس میکشد! نمرده! قرار است زنده بسوزانیمش!». آلن به مرگی سریع و راحت میاندیشید یا حداقل آرزویش را داشت. صدای دوست دوران کودکیش را شنید. شامپر حالا آهنگری آهن دل شده بود که تل هیزم برای مراسم اعدام او برپا میکرد. آلن خیلی خوب میشناختش. چه طور دوست قدیمیش آنقدر غریبه شده بود؟
«بیشترچوب بیاورید؛ بروید چرخ گاری و درخت مو و حصارها را بکنید! هرچه چوب است جمع کنیدا»
شامبر کمی کاه روی سینهی رفيق قدیمش ریخت. پای چپ آلن تکان میخورد. دلش میخواست فرار کند. ولی آنقدر چوب و شاخههای شاه بلوط و تل هیزم روی سینهاش ريخته بودند که نمیتوانست تکان بخورد. انگشتانش را برحجم سنگین چوبها فشار داد ولی شامبر پرید روی تل هیزمها. «چوبها باید به هم بچسبد تا مغزیُخت شود!» مردم فضاهای خالی را با شاخ وبرگ درختان پُر میکردند. شامبّر روی چوبها ایستاده بود و عین اردک تاتیتاتی میکرد. داد میزد: «زنده باد امپراتور. زنده باد ملکه و شاهزادهی کوچک شان!» بعضی از کشاورزان و تجاری که گاو و اسب معامله میکردند و از هیچ چیز خبر نداشتند، توجهشان به پایین دریاچه جلب شد. از دیدن تل هیزمی که روی یک نفر انداخته شده بود هاج و واج مانده بودند.
«یک پروسی را گرفته اند و میخواهند بسوزانندش! جنگ به اوتفای کشیده شده!»
نظرات کاربران درباره کتاب صوتی آدمخواران