کتاب صوتی زن همسایه نشر آوانامه

یکی از پرطرفدارترین سبک‌های رمان در سراسر جهان که خواندنش سن و سال نمی‌شناسد تریلر است. داستان‌هایی معماگونه که رازهای زیادی را در خود دارند و اگر خوب پرداخت شوند لحظاتی به هیجان‌انگیزی یک فیلم ترسناک خوب برای خواننده ایجاد می‌کنند. شاری لاپنا یکی از نویسندگانی است که در نوشتن این‌گونه رمان‌ها موفق عمل کرده است. زن همسایه داستانی از این نویسنده است که اولین‌بار نامش را سر زبان‌ها انداخت و از نامزدهای نهایی بهترین کتاب گودریدز در سال ۲۰۱۶ بود. اگر به داستان‌های هیجان‌انگیز علاقه دارید این کتاب مناسبی برای شماست.

درباره کتاب صوتی زن همسایه، اثر شاری لاپنا

کتاب «the couple next door» یک تریلر روانشناختی هیجان‌انگیز است که اولین‌بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و بلافاصله پس از انتشار در صدر لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز و ساندی بار قرار گرفت.

این داستان، داستان زوجی به نام آنه و مارکو است که زندگی عاشقانه‌ای دارند و این زندگی عاشقانه با تولد دخترشان کورا تکمیل شده است. داستان کتاب در شش ماهگی کورا آغاز می‌شود، جایی که آنه که دچار افسردگی زایمان شده همراه مارکو به خانه‌ی همسایه برای مهمانی شام می‌روند اما در همین زمان نوزاد کوچک ناپدید می‌شود، پلیس و کارآگاهان وارد ماجرا می‌شوند و سوءظن‌ها به‌سرعت به سمت والدین کودک می‌رود اما ماجرا پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. کارآگاه راسبک که این ماجرا را دنبال می‌کند احساس می‌کند این زن و شوهر جوان چیزهایی را پنهان می‌کنند اما مجبور است خیلی بیشتر بگردد تا سرنخ‌هایی جدی پیدا کند.

شاری لاپنا کتاب بسیار گیرایی نوشته است که خواننده را به پیش رفتن در داستان وادار می‌کند. او بسیاری از زوایای ذهنی شخصیت‌های داستانش را هم توصیف می‌کند و می‌توانید تضادهای جالبی را ببینید که باعث خواهند شد بیشتر از داستان لذت ببرید.

کتاب صوتی زن همسایه به‌سرعت به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شود و هنوز هم خوانندگان زیادی در سراسر جهان از آن استقبال می‌کنند. نقدها و نظرات مختلفی هم درباره‌ی این کتاب وجود دارند. بسیاری این داستان را تریلری کم‌نظیر می‌دانند و عده‌ای هم معتقدند لاپنا علی‌رغم شروع بسیار خوب و شخصیت‌پردازی‌های قدرتمند، نتوانسته است داستانش را به‌خوبی تمام کند. در سال ۲۰۲۰ یک فیلم کوتاه هم با برداشت از این کتاب و با همین عنوان ساخته شد که توجه‌های زیادی را به خود جلب کرد. شاری لاپنا یک سال پس از انتشار زن همسایه «غریبه‌ای در خانه» را به‌عنوان دنباله‌ای برای این کتاب منتشر کرد که با استقبال بسیار خوبی مواجه شد.

درباره شاری لاپنا، نویسنده کتاب صوتی زن همسایه

شاری لاپنا، نویسنده‌ی کانادایی داستان‌های جنایی جذاب متولد ۱۹۶۰ است. او پیش از آنکه در سال ۲۰۰۸ نوشتن را به‌عنوان شغل اصلی خود انتخاب کند به‌عنوان وکیل و معلم زبان انگلیسی کار می‌کرد.

اولین رمان لاپنا «چیزهایی که پرواز می‌کنند» نام دارد، او داستان بعدی‌اش را سه سال بعد و در سال ۲۰۱۱ با نام «اقتصاد شادمانی» منتشر کرد. پنج سال بعد بود که پس از انتشار کتاب زن همسایه شهرت به سراغ لاپنا آمد و در ادامه با چاپ غریبه‌ای در خانه در ۲۰۱۷ و مهمان ناخوانده در ۲۰۱۸، او به‌عنوان یکی از بهترین جنایی‌نویس‌های عصر حاضر موردتوجه قرار گرفت. یک سال بعد این نویسنده «کسی که می‌شناسیم» را نوشت که در ایران با دو ترجمه‌ی متفاوت چاپ و با استقبال علاقه‌مندان مواجه شد. آخرین کتاب لاپنا که در سال ۲۰۲۰ عرضه شده است «پایان او» نام دارد. لاپنا به‌خوبی بازی‌های ذهنی را می‌شناسد و همین آثار او را از بسیاری از نویسندگان معمایی نویس متمایز کرده است، زیرا در داستان‌های او خبری از اتفاقات عجیب و غریب، صحنه‌های ترسناک یا تصادفات هولناک نیست بلکه چیزی که خواننده را به حیرت وامی‌دارد قدرت ذهن و کاراکترهایی هستند که مشکلات روانی خود را نشان می‌دهند. شاری لاپنا همچنان در کانادا ساکن است و احتمالاً دارد به داستان بعدی‌ای که قرار است نامش را دوباره روی زبان‌ها بیندازد فکر می‌کند.

ترجمه و انتشار کتاب زن همسایه در ایران

زن همسایه پس از شهرت زیادی که در دنیا به دست آورد به ایران هم رسید. این کتاب اولین‌بار با عنوان «زن همسایه» با ترجمه‌ی عباس زارعی منتشر شد. انتشار این کتاب را نشر آموت برعهده داشت. سال ۹۸ نیلوفر انسان، این کتاب را مجدداً به فارسی با عنوان «زوج همسایه» برگرداند و نشر خوب آن را در بازار کتاب عرضه کرد. کتاب صوتی زن همسایه با ترجمه‌ی عباس زارعی و گویندگی سحر بیرانوند را هم انتشارات آوا نامه تولید کرده است. می‌توانید این کتاب صوتی را از همین صفحه در فیدیبو دانلود کنید.

چرا باید کتاب صوتی زن همسایه را شنید؟

همه‌ی ما زمان‌هایی داریم که پشت فرمان یا در اتاق انتظار مطب می‌گذرند. زمان‌هایی را هم در آشپزخانه یا برای اتو کردن لباس‌ها و کارهای مشابهی که ذهن را چندان مشغول نمی‌کنند هستیم. شنیدن کتاب‌های صوتی بهترین گزینه برای پرکردن چنین زمان‌هایی است. داستان زن همسایه هم به دلیل کشش زیادی که دارد انتخاب خوبی برای شنیدن است. توصیفات لاپنا به‌قدری دقیق هستند که چند دقیقه بعد از شروع گوش‌دادن کتاب می‌توانید خودتان را جای آنه و مارکو که فرزندشان از آن‌ها دور شده بگذارید یا از دید کارآگاه راسبک آن‌ها را ارزیابی کنید. این کتاب را می‌توانید به تمام افرادی که به داستان‌های معمایی علاقه دارند پیشنهاد کنید.

در بخشی از کتاب صوتی زن همسایه می‌شنویم

راسبَک به خانه برمی‌گردد و جنینگز مسائل را با افسران در خیابان چک می‌کند. راسبک آنه را می‌بیند که روی کاناپه نشسته و گریه می‌کند، یک افسر پلیس زن او را در آغوش گرفته و آرام می‌کند. مارکو پیش همسرش نیست.

بوی قهوه‌ی تازه راسبک را به آشپزخانه می‌کشاند که پشت خانه‌ی باریک و دراز قرار گرفته. مشخص است که آشپزخانه به‌تازگی تعمیر شده و دکور آن جدید است. همه چیز شیک و گرانبهاست، از کابینت‌های سفید گرفته تا وسایل گرانقیمت و پیشخان‌های گرانیتی. مارکو در آشپزخانه است، کنار قهوه‌ساز ایستاده و سرش را پایین انداخته، منتظر است که قهوه آماده شود. وقتی راسبک وارد می‌شود، سرش را بالا می‌گیرد، بعد رو برمی‌گرداند، شاید از اینکه تلاش می‌کند هشیار دیده شود، خجالت‌زده است.

سکوت ملال آوری حکمفرما می‌شود. بعد مارکو بدون آنکه نگاهش را از قهوه ساز بردارد، آهسته می‌پرسد: «فکر می‌کنین چه اتفاقی برای بچه افتاده؟»

راسبک می‌گوید: «هنوز نمی‌دونم ولی بالاخره می‌فهمم.»

مارکو قهوه‌جوش را برمی‌دارد و سه تا لیوان چینی را از قهوه پر می‌کند و آنها را روی پیشخان سنگی می‌گذارد. راسبک متوجه لرزش دست مارکو موقع ریختن قهوه می‌شود. مارکو یکی از آنها را به کارآگاه تعارف می‌کند و او ضمن تشکر می‌پذیرد.

مارکو از آشپزخانه خارج می‌شود و با دو لیوان قهوه دیگر به اتاق نشیمن برمی‌گردد.

راسبک رفتنش را تماشا و خود را برای آنچه پیشِ روست، آماده می‌کند، پرونده‌های بچه ربایی همیشه دشوار هستند.

همیشه یک سیرک رسانه‌ای به راه می‌افتد و تقریباً هرگز عاقبت خوشی ندارد. راسبک می‌داند که باید به این زوج فشار بیاورد. این بخشی از کار اوست.

هر بار پرونده‌ای به او سپرده می‌شود، نمی‌داند چه چیزی در انتظارش است. با این حال بعد از حل معمای جرایم شگفت‌زده نمی‌شود. انگار ظرفیت او برای شگفت‌زده شدن خیلی بالا رفته، اما او همیشه کنجکاو است. همیشه می‌خواهد بداند.