این داستان حکایت زندگی و سرگذشت ماهی سیاه کوچولویی است که خسته از تکراری بیهوده که دیگرانِ قصه، بر آن نام زندگی نهادهاند، راه دریا را پیش میگیرد و تمامی طول جویبار را از پی هدفش طی میکند، همراه با اتفاقات و گرفتاریهایی که در طول سفر برایش پیش میآید. از ماجرای حمله همسایگان به او برای اینکه معتقدند حرفهای گنده گنده میزند و بچههای دیگر را از راه به در میبرد، و مخالفت مادرش برای تصمیمی که اتخاذ کرده و حکایت درسآموزیهای مارمولک دانا که او را از خطرات راه آگاه میکند و در حد توان به او راهکارهایی برای نجات نشان میدهد تا حیلهگریهای خرچنگ، و خطرات مرغ ماهیخوار، که دشمن درجه یک او و ماهیهای دیگر است. قصه قهرمان محور است. شخصیت اصلی و قهرمان آن، ماهی سیاه کوچولو است، تمامی شخصیتهای دیگر تنها برای رسیدن قهرمان قصه به هدفش، طراحی شدهاند. قهرمانی پرتلاش، متفکر، باهوش و تسلیم ناپذیر که یک تنه، در برابر تمامی مخالفان خود، بر سر عقیدهای که به درستی آن ایمان دارد، حتی اگر مادرش باشد، میایستد. اما برای همنوعان خود آن جا که بییاورند و کمک میطلبند، همچون ماهی ریزی که در شکم ماهیخوار است، جان خود را فدا میکند. ماهی سیاه کوچولو از زاویه دیگری ترانهای است برای اندوهزدایی و پالایش روح برای مخاطب است. بدین گونه که تکتک عناصر داستانی همان چیزی است که در زندگی همه آدمیان وجود دارد؛ اما به شکلی روایت میشود که نکتهای فراتر از تجربه زندگی شکل بگیرد. زخمی که بر دل ماهی سیاه کوچولو وارد میشود به مراتب بزرگتر از زخمی است که بر دل شازده کوچولو و بعضا جملات شعاریاش وارد شدهاست. ماهی سیاه کوچولو جسارت را به کودکان آموزش میدهد و از سویی نبوغ این ماهی بهطور شگفتانگیزی در پهنای این داستان موج برمیدارد و با شنای این کوچولو در عرض رودخانهای که انتظارش میکشد به تکامل میرسد. مطالعه این داستان نه تنها برای کودکان مفید است؛ بلکه کودک درون بزرگسالان را فعال میکند و میتواند دلیلی برای رجوع به گذشته و مهربانی در آینده باشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 41.۱۱ مگابایت |
مدت زمان | ۴۴:۵۴ |
نویسنده | صمد بهرنگی |
راوی | مهسا عرفانی |
راوی دوم |