حکیم ابوالقاسم فردوسی پسر حسن مشهور به فردوسی توسی بزرگترین شاعر حماسهسرای ملی ایران و استاد بیهمتای شعر پارسی و یکی از بزرگترین حماسهسرایان جهان در نیمه اول قرن چهارم هجری به دنیا آمد.
وی نخستین سرایندهای است که برای زنده کردن و جاودانه ساختن مفاخر ایران و ایجاد غرور ملی در دلهای پاک فرزندان این مرز و بوم به شوق و ارادت کوشیده و رنج برده است (تاریخ ادبیات ایران)
سال تولد وی با توجه به قراینی که در اشعار فردوسی به دست آمده سال ۳۲۹ هجری قمری است یعنی همان سالی که رودکی پدر شعر فارسی آدم الشعرای زبان دری در روستای بَنُج رودک سمرقند دیده از جهان فروبست (تاریخ ادبیات ایران)
مولد وی قریه باژ از قراء، ناحیه طابران (یا طبران) طوس بوده یعنی همانجا که امروز آرامگاه اوست.
وی در خانوادهای از طبقه دهقانان چشم به جهان گشود.
طبقه دهقانان، از مالکان بودند که در دوره ساسانیان (و چهار – پنج قرن اول از عهد اسلامی) در ایران زندگی میکرده و یکی از طبقات فاصل میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل میدادهاند و صاحب نوعی از «اشرافیت ارضی» بودهاند. زندگانی این مردم در کاخهایی که در اراضی خود داشتند میگذشت.
اینان در حفظ نژاد و نسب و تاریخ و رعایت آداب و رسوم ملی تعصب و سختگیری خاص میکردند و به همین مناسبت است که هر وقت در دوره اسلامی کسی را «دهقان نژاد» بدانند مقصود صحت نژاد ایرانی اوست و نیز به همین دلیل است که در متون فارسی قرون پیش از مغول «دهقان» به معنی ایرانی و مقابل «ترک» و «تازی» نیز به کار میرفت (همان)
پدر فردوسی از دهقانان و دارای رفاه و ثروت بوده است، روستای باژ از آن او بوده یا در آن زمینهای کشاورزی و باغها و ستور و دام داشته است... وی به تربیت فرزند علاقه داشته او را به مکتب فرستاده یا برای او معلم به خانه آورده است و چنین برمیآید که فردوسی مدتی از روزگار کودکی و جوانی را در تحصیل دانش گذرانده بود و علاوه بر تاریخ و ادب فارسی از ادبیات عرب و علوم دینی نیز آگاهیهایی داشته است.
او سواری و تیراندازی و برخی فنون جنگاوری را نیز میدانسته است و از همان روزگار جوانی به سرودن شعر علاقه داشته و برخی از داستانهای کهن را نیز به نظم کشیده است.
فردوسی ظاهراً در اوان قتل دقیقی (حدود ۳۶۹-۳۶۷ ق) به نظم داستانهای قدیم ایران پرداخته و از جمله «بیژن و گرازان» داستان رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، داستانهای مأخوذ از سرگذشت بهرام گور را جداگانه به نظم درآورده است.
اما تاریخ نظم این داستانها مشخص نیست.