جک لندن را میتوان یکی از اولین نویسندگان از ملیت آمریکایی دانست که خود را سوسیالیست معرفی میکردند. سوسیالبسم به عنوان یک اندیشه، واکنشی به نظام سرمایه داری و شیوه تولید مبتنی بر مالکیت خصوصی به شمار می این نویسنده جنجال برانگیز با وجود عمر کم خود به شهرتی غیر قابل وصف دست یافت و با فروش آثار خود ثروت قابل توجهی را به دست آورد.
جک لندن به خانوادهی کارگری فقیری تعلق داشت، مادر او فلورا در 25 سالگی تصمیم گرفت تا خانوادهاش را ترک کند و زندگی مستقلی داشته باشد. نهایتا چند ماه پس از ترک خانوادهاش به سن فرانسیسکو رسید. شهری که بسیاری از جویندگان طلا به سمت آن هجوم آورده بودند تا بتوانند زندگی خود را متحول کنند. فلورا در ابتدا برای تامین هزینههای مالی خود به آموزش پیانو پرداخت و به زودی با مردی به نام ویلیام چینی آشنا شد. این آشنایی در سال 1874 به وقوع پیوست. ویلیام به ستاره شناسی علاه داشت. این دو پس از آشنایی تصمیم گرفتند تا مرکزی برای احضار روح ایجاد کنند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. گویا ویلیام باورش شده بود کارهایی که انجام میدهد، حقیقت دارد.
جک دو سال پس از این آشنایی در 12 ژانویه سال 1876 در سان فرانسیسکو به دنیا آمد، فلورا بنیه اندکی داشت و نمیتوانست از فرزندش مراقبت کند. به همین خاطر ویلیام، فرزندشان را به دایهای به نام مامی جنی سپرد. ویلیام مرد مسئولیت پذیری نبود و یک روز بدون آنکه خبری بدهد و نشانی از خود بگذارد، فلورا و جک را رها کرد. فلورا جند ماه بعد با مردی به نام جان لندن که از همسر سابق خود دو دختر داشت ازدواج کرد و همه در ـآپارتمانی کوچک ساکن شدند. فقر این خانواده سبب میشد که مادر و پدرخواندهاش کار کنند و جک توسط خواهرش الیزا که عملا نامادری او بود بزرگ شود. او خواهر ناتنیاش را بسیار دوست داشت و همواره از وی با احترام یاد میکرد.
وقتی جک لندن پنج ساله بود، این خانواده از سان فرانسیسکو به اوکلند رفتند، زیرا ناپادریاش جان مزرعهای را در حومه این شهر خریداری کرده بود به همین ترتیب جک از 5 سالگی کار در مزرعه را شروع کرد، این خانواده به مدت 3 سال در مزرعهشان زندگی کردند اما بروز یک بیماری واگیر، مرغهای مزرعه را از بین برد و آنها ترجیح دادند تا در خود شهر ساکن شوند. حضور در شهر برای جک لندن امتیازاتی نیز داشت، او بیشتر وقت خود را در کتابخانه عمومی شهر میگذراند و با خواندن کتابهای موجود در آن، سعی میکرد تا با جهان آشنایی پیدا کند.
جک لندن پس از فارغالتحصیلی به کارهای یدی مختلفی در فروشگاهها و کارخانههای اوکلند مشغول شد. حتی یک بار از مادرش مبلغی را وام کرد تا قایقی تهیه کنید تا به شکار صدف یا آنطور که میگویند دزدی صدف بپردازد و پولی به دست بیاورد. زیرا صید صدف نیازمند مجوز دولتی بود ولی او چنین مجوزی را نداشت.
همگان اعتقاد دارند که جک انسانی بااستعداد و باهوش بود او توانست در دانشگاه کالیفرنیا پذیرش بگیرد اما هم به دلیل جو خفقانآور دانشگاه و هم هزینههای بالای تحصیل نتوانست در آن دانشگاه درس بخواند و قید تحصیلات رسمی دانشگاهی را زد. زندگی جک پیچیدگیهای فراوانی را داشت. در سال 1893 و یک سال قبل از اینکه در دانشگاه کالیفرنیا پذیرفته شود کارش را از دست داد و حتی مدتی را در شهر بافلو به زندان افتاد.
او تا سال 1897 سفرهای دریایی خود را به عنوان صیاد یک کشتی بزرگ ماهی گیری شروع کرد. تجربه حضور در دریا و معاشر با ملوانان بر روی جک تاثیر فراوانی گذاشت. او پیش از آن به علت قدرت بدنی بالای خود، دست به شرارتها و شیطنتهای فراوانی میزد و بیدلیل با مردم گلاویز میشد. اما حضور در آن فضا به این عادتهای اوباشگونه جک لندن پایان داد.
جک با توجه به زندگی کارگری خود و مشاهده درد و رنج مردمان فقیر به اندیشههای سوسیالیستی علاقه بسیاری نشان میداد و مروج باور به سوسیالیسم بود. از سوی دیگر این ایدئولوژی در آمریکای اواخر قرن نوزدهم مورد پذیرش و قبول قرار نمیگرفت. ولی نوشتهها و آثار ادبی او همواره اثری از باورها و ارزشهای سوسیالیستی را در خود جای دادهاند.
در همان سال 1897، بسیاری از مردمان آمریکا برای یافتن طلا عازم کلوندایک شدند. جک نیز به همراه شوهر خواهر خواندهاش تصمیم گرفتند تا به شمال آمریکا سفر کنند تا بتوانند طلا به دست بیاورند. این سفر برای جک بسیار الهامبخش و تاثیرگذار بود. او درسال 1900 اولین کتاب خود را که در واقع یک داستان کوتاه را به نام ادیسه شمال نام داشت، منتشر کرد. این اثر داستان جویندگان طلا بود و خیلی زود با استقباال مردم و اقبال عمومی روبرو شد. بسیاری از متقدان نظر مساعدی نسبت به این داستان داشتند و جک خیلی زود به شهرت رسید.
جک در همان سال 1900 که اولین داستانش را منتشر کرد با زنی به نام بسی مادرن آشنا شد، آن زن یک آموزگار ریاضی بود و تباری ایرلندی داشت. او بسی خیلی زود عاشق یکدیگر شدند و ازدواج کردند. آنها از این ازدواج صاحب دو دختر شدند اما رابطهشان دوام چندانی نداشت و آنها در سال 1904 از یکدیگر جدا شدند. او یک سال بعد با زنی به نام چارمین یا چارمیان ازدواج کرد و این ازدواج تا آخر عمرشان برقرار باقی ماند. تعدادی از آثار جک لندن تحت تاثیر همسرش چارمین نوشته شده است.
این اندیشمند نهایتا در 22 نوامبر سال 1916 در سن 40 سالگی بر اثر بیماری نارسایی کلیه درگذشت، برخی اعتقاد دارند که اعتیاد او به الکل موجب مرگش بود. در هر حال او در هنگام مرگ وضع مالی خوبی داشت و در سالهای آخرش عمرش با خرید املاک فراوانی در کالیفرنیا تلاش میکرد مزرعه باشکوهی را بسازد. هر چند خودش در این کار موفق نبود. اما اون مجموعه ملکها را امروزه به عنوان پارک تاریخی جک لندن میشناسند.
نوشتهها و آثار جک لندن تحت تاثیر دو سبک ادبی رئالیسم (واقع گرایی) و ناتورالیسم (طبیعتگرایی) نوشته شدهاند. در سبک رئالیسم، نمایش قایع در داستان، به همان شکلی است که در زندگی واقعی اتفاق میافتد و خبری از عناصر غیرواقعی و جادویی در داستان نیست. ناتورالیسم را نیز میتوان سبکی وابسته به رئالیسم دانست. این سبک بیشتر تحت تاثیر اندیشههای چارلز داروین شکل گرفت و نوعی از جبرگرایی در آن وجود داشت.
آوای وحش دومین اثر مهم جک لندن به حساب میآید. او این کتاب را در همان سالی که دختر دومش به دنیا آمد یعنی در سال 1902 نوشت و یک سال پس از اتمام نوشتنش منتشر شد. برخی این کتاب را مهمترین و مشهورترین اثر این نویسنده میدانند. در این کتاب داستان سگی خانگی روایت میشود که زندگی راحت خود را از دست میدهد و از محیطی بیرحم و خشن سر در میآورد. منطقه کلوندایک را که جک چند سال پیش برای یافتن طلا به آنجا رفته بود، به خاطر دارید؟ این داستان در همانجا به وقوع میپیوندد.
اثر محبوب دیگر این نویسنده زبردست، گرگ دریا نام دارد که در سال 1904 نوشته شده است. در این داستان، روشنفکری به نام هامفری وان ویدن بر اثر غرق شدن کشتی خود به اسارت گروهی از ملوانان خشمگین به سرپرستی شخصیتی به نام ولف لارسن درمیآید و با آنها به دریاهای دوردست و سرویسهای ناشناخته سفر میکند. این کتاب تحت تاثیر آرای نیچه نوشته شده است و در آن اصطلاحات دریانوردی فراوانی ( با توجه به تجربه ملوانی نویسنده)وجود دارد.
پاشنه آهنین رمانی بسیار مهم از جک لندن است که نوشتنش در سال 1908 به پایان رسید. پاشنه آهنین را میتوان نوعی مانیفست سیاسی به شمار آورد که در آن نویسنده به بیان دیدگاههای سوسیالیستی خود میپردازد. در این کتاب، نویسنده از جامعهی خیالی آمریکا در آینده سخن میگوید که در آن گروهها و کارتلهای سلطهگر مالی بر تمامی امور آمریکا و جهان مسلط شدهاند و برای دستیابی به اهداف خود به جنگ و کشتار دست میزنند. این اثر توسط تروتسکی، جورج اورل و آناتول فرانس مورد ستایش قرا رگرفته است.
در مجموع از جک لندن، بیش از 50 کتاب و داستان و صدهای مقاله سیاسی، اجتماعی و ادبی برجای مانده است.