نمیتوان دربارهی طنز و هزل در زبان فارسی سخن گفت و نام چند تن از ادبیان و شعرای پارسیگوی قدیم و جدید در ذهنمان نقش نبندد، مثل سعدی، سوزنی، ابوالقاسم حالت و بزرگانی دیگر. بیگمان اما نام یک شخص در صدر خواهد بود و او کسی نیست جز «عبید زاکانی». او را که به سبب نفوذ و شهرتش در موضوعات طنز به زبان شیرین فارسی گهگاه پدر طنز فارسی نامیدهاند.
این ادیب و شاعر طنزپرداز در سالهای پایانی سدهی هفتم هجری یا سالهای نخست قرن هشتم هجری قریهای نامشخص از توابع قزوین دیده به جهان گشود. درباره عبید زاکانی و شرح زندگانی او آنچنان که شایسته است، چیزی برجای نمانده، از همینرو از محل و زمان تولد و بسیاری دیگر از واقعیات دربارهی او نامطمئن سخن میگوییم.
نام کامل او «خواجه نظامالدین (یا نجمالدین) عبیدالله زاکانی» است که رتبهی رفیع اجتماعی و خانوادگیاش را هم نمایان میکند. بااینحال شهرت او با نام مختصر عبید زاکانی در تاریخ ماندگار شده است که در آثارش نیز از همین نام بهره میبرده. نیای این طنزپرداز و انتهای نامش، به خاندان زاکانیان میرسد که از اعراب طایفهی بنیخفاجه بودند. خاندان زاکان یا زاکانی مدتها قبل از تولد عبید به ایران مهاجرت کردند و در درجزین همدان مستقر شدند. سپس بهتدریج سراسر ایران پخش شدند و با حکومتهای محلی بهویژه حاکمان فارس روابط خوبی ایجاد کردند.
عبید زاکانی باید بسیار باهوش و دقیق و نکتهسنج بوده و در جوانی به شهرت رسیده باشد؛ زیرا حمدالله مستوفی که همعصر و همشهری اوست در سال ۷۳۰ (مقارن با سالهای جوانی عبید) کتاب «تاریخ گزیده» را نوشته و از وی و خاندانش سخن گفته و او را بهعنوان شخصی با فضل و دانش معرفی کرده است. همچنین احتمالاً خواجه دارای منصب حکومتی یا صدارتی بوده چون در کتب آن عصر با عنوان «صاحب معظم» از او نام بردهاند.
او در جوانی به سبب روابط خانوادگیاش، راهی شیراز میشود تا تحصیل کند. او از همین شهر به شهرت رسید و معاصر افراد مشهوری بود: از سلاطین مثل «شاه شجاع مظفری» و «سلطان اویس جلایری» و همچنین از شاعران «حافظ». (البته با توجه به اینکه عبید سالها از حافظ زودتر به دنیا آمده است و کمبود اطلاعات دربارهی آن دوره، از اینکه باهم دیدار یا مراودهای داشتهاند، یا تأثیری از هم گرفتهاند، خبری در دست نداریم.) اقامت عبید زاکانی در شیراز به نظر طولانی بوده است اما این اقامت مانع این نبوده که به سیاحت و دیدن شهرها و مناطق مختلف نپردازد. درواقع به نظر میرسد که پس از مهاجرت تحصیلی به شیراز، پایش به سفرهای بسیار باز شده است. البته این مسئله هم به دلیل کمبود اطلاعات، چندان قابلبررسی نیست ولی از آثار وی چنان که برمیآید او مدتی در کرمان و اصفهان اقامت داشته و همچنین از جزیرهی هرمز، آذربایجان، بغداد و کجاهایی دیگر بازدید کرده است. با توجه به شرایط راههای آن زمان، سختی و ناامنی، جز شجاعت و تمایل به گشتن و سیاحت در عبید زاکانی نمیتوان نتیجهی دیگری گرفت. او پس از این سفرها و اقامت طولانی در شیراز، به زادگاهش قزوین بازگشت و احتمالاً منصبی یافت. البته به جهت آنکه از خاندان بزرگی بود، مورد احترام بودن او از سوی حکومتها دور از ذهن نیست. اما بایستی در نظر یافت در میان قصاید عبید زاکانی مدح حاکمانی نیز دیده میشود. او شعرهایی در ستایش شیخ ابواسحاق، شاه شجاع و همچنین عمیدالملک وزیر سروده بود. این موضوع هم میتواند در محترم بودن او مؤثر بوده باشد.
عبید زاکانی ۷۰ یا ۸۰ سال احتمالاً در قید حیات بوده است. محققان و تذکرهنویسان مرگ او را بین سالهای ۷۶۸ تا ۷۷۲ هجری ذکر کردهاند. این مشخص نیست که دقیقاً چه سالی بدرود حیات گفته است ولی بهاحتمال بسیار بالایی او سالهای بعد از ۷۷۲ را ندیده. در مورد محل فوت وی نیز اتفاقنظر دیده نمیشود. برخی گمان میکنند او در اصفهان یا بغداد درگذشته است، اما اسنادی نشان میدهد مزارهایی برای خواجه عبید زاکانی در دزفول خوزستان و ماهان کرمان هم پیدا شده است. مرگ وی نیز مانند طول حیاتش برای ما و آیندگان دارای ابهامهای فراوانی است.
در جهت اعتقادات شخصی این شاعر طناز، در آثارش قابل ردگیریاش است، اما نه اعتقادات مذهبیاش. پژوهش مشخصی در این زمینه نشده است، بااینهمه، او به احتمال زیاد همچون دیگر اعضای خاندانش پیرو مذهب اسلام سنی شاخهی شافعی بوده است. از آثارش ولی نمیتوان دریافت او چه مذهبی داشته است. زیرا بهرسم آن زمان، در بیشتر آثارش به نظم و نثر، در آغاز، در توحید و ثنای خداوندی سخن گفته و به مدح پیامبر اسلام (ص) پرداخته است. در ادامه، هم خلفای پس از پیغمبر (ص) را ستوده و هم در مدح و ثنای امام علی (ع) و ائمه اطهار سلامالله علیهم نوشتههایی دارد. این موضوع در کلیات دیوان n>عبید زاکانی بهسادگی دیده میشود.
اما به جهت اعتقادات و نگرش شخصی و اجتماعی، عبید زاکانی با دیدی دقیق، انتقادی و سرشار از طنازی، زیر و بم اطراف و جامعه و مردم زمانهاش را کنکاش میکرد. منتقد جدی رفتار و عادات جاری در زمانهی خود بود و این موضوع را بیشتر از سمت مردم میدید. با زبانی طنز و هزلآلود به شعر یا نثر، در قالب حکایت و داستان، آنچه از مفاسد و معایب میدید، بیان میکرد. گویی سعی داشت با هجو و طنازی تلنگری به جامعه و حکومتهای زمان خود بزند. بهنظر او میخواست با آنچه معقول و منقول از گزارههای صحیح و سنن خردمندانه است، در چارچوب زبانی که برگزیده پیامهایی منتقل نماید که برای زمانهی خود و بعد از آن قابل تأمل باشد.
او جور و جفا زمانهی خویش را میدید و به مدد دانش، تجربهها و دنیادیدگیاش گمان میکرد، مردم باید از سوی حاکمان و حکومت اصلاح شوند. از اینروست به نظر میرسد، حاکمان را میستود و مدح میکرد و تیغ تیز طنزش برای مردم به کار میرفت. او در مدیحههایش البته حاکمان و وزرا نصیحت میکرد و راهورسم حکومت را نشانشان میداد. البته در برخی از نوشتههایش به طور مستقیم و غیرمستقیم از حکومت و ادارهی ملک و مملکت سخن گفته است. گاهی جدی و گاهی با زبان طنز، این موضوع را پی گرفته است. در این امر، حکایات و نقضیهپردازی و هزل و هجو ابزار دست او بوده است.
خواجه عبیدالله آثار متعدد، هم به شعر و هم به نثر دارد. عمدهی آثار او در قالب هجو، هزل و طنز است. البته نوشتهها و اشعار جدی هم دارد ولی کم هستند. مثلاً اشعار جدی عبید کمتر ۳۰۰۰ بیت است. او در قالبهای مختلف شعری بیتهایی سروده است. در دیوان کلیات عبید زاکانی میتوانید غزلیات و رباعیات و مثنوی و قصائد مختلفی بیابید.
مهمترین ویژگی آثار این خواجه طناز این است که ساده و روان و مختصر است. برای فهم همگان مناسب و لذتبخش است. گاه آثار این ادیب از حدود ادب خارج میشود و از این رو بسیار معتقدند که برای طیف سنی کودک و نوجوان نامناسب خواهد بود. اما سادگی و روانی و طنز آثار زاکانی میتواند بهترین راه برای آشنایی این گروه سنی با ادبیات غنی و کهن ایرانی باشد. بهسادگی میتوان گزیدهای پاکیزه از آثار عبید زاکانی را در اختیار کودکان و نوجوانان قرار داد.
مشهورترین اثر وی موش و گربه است که قصیدهی بلندی است. او به زبان تمثیلی و طنزآلود از اتفاقاتی بین موشها و گربهها حکایتی با درونمایه سیاسی و اجتماعی میسازد او در این منظومه از ریا و تزویر و بدعهدی و عهدشکنی صحبت کرده است. از آثار منظوم دیگر این طنزپرداز میتوان به دیوان غزلیات او اشاره کرد. همچنین به مثنوی سنگتراش داستان کوتاه و جدیای از عبید زاکانی است.
آثار به نثر عبید زاکانی بیشتر و قابلتوجهترند. این آثار به عربی و فارسی نگارش شدهاند. مشهورترین آنان رسالهی دلگشا، رسالهی اخلاقالاشراف، صد پند و ریشنامه است که در قالب هجو و هزل و بیشتر با روایتهای کوتاه و حکایتهای مجمل نگارش شده است.