کتاب خون بر برف نشر انتشارات چترنگ

چه می‌شود اگر یک شخصیت «حمایت‌گر» آدمکشِ مزدبگیر شود؟ پرسشی که پاسخ یو نسبو به آن، یک نوآر نوردیک بسیار جذاب و خواندنی آفریده است. مردی که داستانش را با به‌رخ‌کشیدن دانسته‌های جذابش درباره‌ی بلورهای برف و انواع آن آغاز می‌کند (و این تنها دانسته‌های جذاب او نیست که تا پایان داستان از آن مستفیض می‌شویم) اما در همان پاراگراف اول می‌فهمیم، این برف به خون آغشته است؛ خونی که از سینه و گلوی مقتول بیرون پاشیده، و با گلوله‌ی راوی. پوکربازِ خوب، خوب می‌داند این‌که چهارتا آس در دستش دارد، همان‌قدر ممکن است خبر خوبی باشد، که خبری بد؛ خبری بسیار بد. پوکربازِ خوب، خوب می‌داند چه وقت باید «جا» برود و ورق‌هایش را بریزد، اگر بتواند، اگر برای اعلام باخت دیر نشده باشد. باید حواست باشد همیشه پیش از آن که وقت ملاقاتت تمام شود بگذاری و بروی و مشکل عنکبوت‌های نر این است که متوجه نمی‌شوند چقدر نزدیک شده‌اند و وقت ملاقاتشان کی تمام شده است. آدمکش‌های پولی، اگر حواسشان به نزدیک شدن پایان وقت ملاقاتشان نباشد سرنوشتی همچون عنکبوت‌های نر گریبانگیرشان می‌شود، و به همین خاطر است که آدمکش‌های پولی اساساً ترجیح می‌دهند عاشق نشوند. «خون بر برف» با شخصیت‌پردازی زنده، فضاسازی جذاب و ریتمی نفسگیر، و تمهیدها و کاشت و برداشت‌های ظریف و شگفت‌انگیزش مثال نقض این گزاره‌ی منسوخ قدیمی است که هر داستانی یا پلات و ماجرای خوب دارد و یا شخصیت‌پردازی عمیق؛ و این هنر یو نسبو است. نویسنده‌ای که شخصیت‌پردازی عمیق و چالش‌ها و البته غافلگیری‌های روان‌شناختی را با تمام ویژگی‌های ژانر جذاب نوآر به‌خوبی گرد هم آورده بی آن‌که داستان را پیش‌بینی‌پذیر کند. اگر دلتان می‌خواهد داستانی ورق‌برگردان بخوانید که ماجرا هم داشته باشد اما با بستنش احساس نکنید تمام شد، وقتتان تلف شده و صرفاً ساعتی را سرگرم بوده‌اید، «خون بر برف» گزینه‌ی خوبی است؛ نوشته‌ی یو نسبو، با ترجمه‌ی نیما م. اشرفی، نشر چترنگ.

یه جنایی-روانشناختی پرکشش با شخصیت‌پردازی درست و همچنین پایان بندی مناسب. ▫️"اولاف" برای مردی به نام "دنیل" حسابرسی میکنه. تو ادبیات کتاب، حسابرسی یعنی کلک بقیه رو کندن. بله، اولاف یه قاتله. هر اسمی که از طرف دنیل میاد رو میکشه و البته همه در دسته آدمهای کثیف و فاسد قرار میگیرن و اولاف با کشتن چنین آدمهایی مشکلی نداره، گذشته اولاف توضیح میده چرا. ماموریت جدید اولاف کشتن زن دنیل هست. اولاف طبق معمول همیشه، به زیر نظر گرفتن چند روزه "کرینا" به عنوان سوژه جدید مشغول میشه. کرینا زنی با جذابیت های بسیار برای مردانه و نظر اولاف رو هم به خودش جذب میکنه. زمانی که اولاف متوجه میشه کرینا از طرف یه غریبه در عذابه، ورق رو برمیگردونه و تصمیم جدیدی میگیره که برخلاف خواسته رئیسش دنیل هست. ▫️اینجا ما یه قاتل بی احساس نداریم، قاتلی داریم که اصول اخلاقی خودش رو داره، به زن ها اهمیت میده و این به گذشته تلخش برمیگرده، آدم باهوشیه ولی یه سری توانایی‌های معمولی دیگران، مثل نوشتن یه نامه چند خطی خوانا و قابل فهم رو نداره چون واژه‌پریشه و خیلی ویژگی‌های دیگه که اولاف رو منحصربه‌فرد میکنه. به عنوان یک انسان اولاف قابل پذیرشه، به عنوان یه قاتل هم قابل درکه و همینطور در کارش تحسین برانگیز، چون نویسنده ویژگی‌های شخصیتی و وقایع زندگی اولاف رو به درستی کنار هم چیده. ▫️من از خوندنش لذت بردم و بنظرم پایان بندیش واقعا تاثیرگذار بود. ▫️نمیدونم چقدر خشونتش زیاد بوده، ولی طبق نظرات دوستان کمی خشن بوده پس به این نکته قبل از خوندن دقت کنید. ▫️پیشنهاد میکنم نسخه صوتی رو با صدای جناب ایوب آقاخانی گوش بدید. من خیلی از اجراشون لذت بردم.

یونسبو نویسنده جنایی نویس نروژی است که همه او را از اثر معروفش مجموعه کارآگاهی جناییِ هری هول (harry hole) می شناسند. منتقدان کتاب هایش را همواره تحسین کرده اند و بسیاری وی را بهترین رمان نویسان ژانر پلیسی جنایی و نوآور حال حاضر می دانند. تا حالا کتاب جنایی خوانده اید که شخصیت اول داستان حسابرس یا همان قاتل باشد؟آن هم قاتل از نوع کتاب خوان؟!حتی به نتیجه برسید که او یک قاتل خوش قلب است! اولاف یوهانسن قاتلی بی رحم است که از سوی صاحب کارش مامور می شود که همسر رئیس خود را به قتل برساند، اما او نیز مانند سایر آدم ها نقطه ضعفی دارد او نمی تواند زن ها را بکشد و او بین ماموریتی که باید انجام بدهد وجدان خود می ماند.آیا اولاف می تواند این ماموریت را به پایان برساند؟ خون بر برف را می توان جزء سینمایی ترین آثار یونسبو دانست،زیرا توصیف های او از کنش ها و شخصیت ها ،یادآور فیلم های گنگستری دهه های سی و چهل و ملودرام های اجتماعی جنایی است. در این رمان کوتاه شما همراه با اولاف به گذشته او و احساسات و ضعف ها و انگیزه های او پی می برید. این کتاب کوتاه را می توانید در یک روز و حتی چند ساعت بخوانید ،و با خواندن آن پر از هیجان و غافلگیری شوید . اگر به خواندن رمان های جنایی علاقه دارید ، آن هم از زبان یک قاتل خوش قلب ،کتاب خون بر برف می تواند گزینه خوبی برای شما باشد.

شبیه این بود که لنیِ خداحافظ گاری کوپر قاتل مزدور شده باشه. اولاف همون لحن و سادگی تو تعریف کردن ماجرا و همون دید معصومانه رو به عشق داره. و مثل لنی اصرار داره که چیزی سرش نمیشه ولی با وجود بیماری واژه پریشی مدام کتاب می خونه. اولاف دوست داره قصه بگه و تو این کتاب قصه ی خودش رو براتون می گه. اون طور که خودش دوست داره. کتابی نیست که هر روز شبیهش رو بخونید. پیشنهادش می کنم.

سینمایی ترین اثری که اخیرا خوندم....میتونستم تصاویر و مثل سکانس هایی از فیلم های هیچکاک ببینم،نقش اولاف رو دادم به پل نیومن و ماریا رو به اینگرید برگمن...میخوندم و کیف میکردم درست مثل لذت نابی که از تماشای سینما هیچکاک دارید....

چقدر خوب شد که این کتاب را خواندم . نمیدانم این حس را چگونه تعریف کنم اما حس بسیار خوبی است . مثل فضای داستان سرد و غمگین و عاشقانه... بی نظیر بود.

کتاب خوبی است وترجمه خوبی دارد. خواندن کتاب مثل دیدن یک فیلم نوار کلاسیک که پیرنگ کمرنگ عشقی آن درآخر برکلیت اثر جنایی میچربداست. من نسخه کاغذی کتاب را خواندم.

من این کتاب رو یه روزه خوندم، کشش زیادی داره واسه اینکه بدونی بعدش چی میشه. جذاب و غافلگیر کننده. من که لذت بردم، توصیه میکنم بخونیدش.

من نهایت تا ۱۰۰ صفحه به کتاب شانس میدم که جذاب باشه ولی برای من نبود برعکس کتاب ادم برفیش انتظار نداشتم این مدلی باشه

جذاب اما نوآر و تلخ. سرانجام ناامید کننده از انسان خیانت دیده که در خیابان و سرما یخ می زند. دلسرد کننده به زندگی انسانی.