«همسایگان درد» اثری ماندگار و پرمغز از «محمد قراگوزلو» است. این نویسنده و منتقد بزرگ در این کتاب اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را در آینهی شعر و اندیشهی پنج شاعر بزرگ، حافظ، سعدی، فرخی یزدی، نیما، شاملو، اخوان ثالث و فروغ، بررسی میکند. نویسنده این کتاب را به یاد و گرامیداشت تمام بزرگانی نوشته که همسایهی درد بودهاند، و آثارشان انگیزهای برای نگارش این کتاب شده است؛ از نلسون ماندلا گرفته تا خسرو گلسرخی، همه کسانی هستند که باید به احترام نامشان به پا خاست و کلاه از سر برداشت. کتاب همسایگان درد در سال 86 در انتشارات نگاه منتشر شده است.
در این کتاب اندیشههای اجتماعی هفت شاعر بزرگ شعر فارسی، به اعتبار جایگاه و منزلت ایشان در شعر و ادبیات ایران به اجمال بررسی شده است. هدف از نوشتن این کتاب این بوده تا در متون ادبی و شعری، اکتشافی نو در تاریخ اجتماعی ایران انجام شود. نویسنده به دلایل روشن و واضحی، این افراد را موضوع تحقیقات خود قرار داده است. سعدی به این دلیل انتخاب شده که به واسطهی چند شعر و تک بیت، به ویژه شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند» در ادبیات جهان به عنوان شاعری حقوق بشری شناخته میشود.
شعر و اندیشهی حافظ در عین این که سرشار از ارزشهای زیباییشناختی است، از هرگونه کیشپرستی آلوده به تعصب و خاماندیشی دور است. و همیشه حریم حرمت انسان آزاده را حفظ میکند و آن را گرامی میدارد. از طرفی به جرات میتوان گفت که طنازی و لطافت شعر سیاسی حافظ هم الگویی بینظیر در دنیای ادب فارسی است. فرخی یزدی شاعری و روزنامهنگاری است که تمام هزینههای زندگی و شعر خود را با رنج زیاد و تحمل سختیهای جانفرسا پرداخته است. او را میتوان نمایندهی تمام و کمال شعر سیاسی و آزادیخواه عصر مشروطهخواهی دانست.
شعر نیما با این که بیشتر درگیر طبیعت است، با سیاست و اجتماع هم گره خورده است. شاملو یگانه مرد مبارز زمان ماست که فریاد بلند آزادیخواهیاش در اشعارش شنیده میشود. مهدی اخوان ثالث شاعری سیاسی و صلحجو است که با هوشمندی توانسته خیلی از مفاهیم اجتماعی و سیاسی را در شعر قدرتمند و حماسیاش بازتاب دهد.
فروغ شاعری است که خیلی زودتر از چیزی که باید، جامعهی شعر و ادب فارسی را از وجود خود محروم کرد. او با استعداد و ذوق بینظیری که داشت میتوانست امروز دوشادوش بزرگانی مانند شاملو و نیما قد علم کند و نقاب مردانهی شعر فارسی را کنار بزند. هر چند فروغ حتی همین حالا هم از ماندگارترین چهرهای شعر فارسی است. او در شعرش بیداری و آگاهی را فریاد میزند و با جسارتِ تمام خنجر تیز کلماتش را به آبلههای عفونتکردهی جامعه فرو میکند.
در نظر نویسنده در تاریخ سرزمینی که نویسندگان و شاعران به سبب خوشآمد صاحبان قدرت، شرافت و هویت کار خود را به قیمتی ارزان میفروشند، تنها کسانی مانند عطار که هیچ وقت مدح هیچ حاکمی را نگفت، پاسدار واقعی فرهنگ و زبان این سرزمین هستند. در واقع نویسنده در این کتاب در کنار بیان پیامهای عمیق اجتماعی و سیاسی از دل شعر شاعران بزرگ تاریخ ادب فارسی، سعی کرده با این نوع نگارش، رسالتی را که همیشه برای نجات و احیای زبان فارسی درست و سالم روی دوش خود احساس میکرده، عملی کند. قرهگوزلو در این کتاب تعارف و ملاحظهکاری را به کل کنار گذاشته و با جسارتِ تمام راز محبوبیت و شهرت خیلی از شاعران کلاسیک و معاصر ایران را با ذکر نام و مستندات، فاش کرده است. او از شاعران مدحسرا و نان به نرخ روز خور، بیزار است. این نویسنده به حال تاریخ و ادب ایران که خیلی از چهرههای بزرگ را مخدوش کرده و به حاشیه رانده تاسف میخورد.
رسمالخط و لحن نویسنده در نگارش این کتاب، با سایر آثارش متفاوت است. او خود در مقدمهی این کتاب این مساله را یادآوری کرده است. او حتی نکاتی را که به خوانش آسانتر کتاب و درک نگارش خاص برخی کلمات کمک میکند را هم آورده است. اما مخاطبی که صبوری کند و پابهپای نویسنده پیش برود، پاداشش محتوای غنی و آموزندهی این کتاب است.
قراگوزلو در سال 1338 متولد شده است. او در جوانی مدتی سردبیر هفتهنامهی داخلی کانون پرورش فکری کودکان بوده و طی این مدت دو کتاب مصور به نامهای «مار هفت سر» و «دریا کجاست» برای خردسالان منتشر کرده است. او از اندیشمندان مطرحی است که در کنار نظریهپردازیهای سیاسی، به اوضاع ادب و فرهنگ ایران هم تسلط زیادی دارد و از این منظر توانسته آثار ناب متعددی به جامعهی ادب و سیاست ایران ارائه کند. «تاریخ تلخ»، «چنین گفت بامداد خسته»، «صاحب شناسنامه»، «امکان فروپاشی سرمایهداری» و «فکر دموکراسی سیاسی» از آثار مطرح این نویسنده و روشنگر معاصر است.
اینک به روزگار ما هم -دریغ و درد که- داوری مردم و ناقدان بر پاشنهی همان درِ پانزده سدهی پیش میچرخد. نقد شعر و شاعری و نفی شاعران به سبب باور فردی و عقیدهی شخصیِ دیگرسان. نقد ایدئولوژیکِ شعر. برتری شعرِ ایدئولوژیک. چنان که پرچم شعارهای مایاکوفسکی و فوتوریستهای انقلابی را در زمانهی زمام داری بلشویکها، فراتر از شعرهای عاشقانهی پوشکین و لرمانتوف بر میافرازد. و شعر غنایی و سرشار از زیبایی طالب و صائب و بیدل را تا آن سوی مرزهای ایران -دربار گورکانیان هند- پرتاب میکند تا همهی صندلیها برای جلوس مرثیهسرایی خالی شود و تمام راهها به قصدِ ترکتازیِ امثالِ محتشم بازگردد. از دریچهی چنین باوری هنر -و شعر و موسیقی و رقص در مقام هنر ناب- همسان انسان، مستخدم ایدئولوژی است. در حوزهی چنین گفتمانی ایدئولوژی، ایدئولوژی است. سیاسی یا مذهبی فرقی نمیکند. قامت این ایدئولوژی چندان فربه است که از مارکسیسم، لنینیسم و هرگونه رئالیسم سوسیالیستی تا بنیادگرایانهترین نوع قرائت دینی را میپوشاند و هضم میکند.
در مقابلِ خواجو، اما دو رند فرزانه و فرهيخته صف کشیدهاند. یکی حافظ که شاعری است تمام عیار و دیگری عبید، که اگر چه دستی در کار شعر دارد اما طنزگوی نابغهای است که تاریخ شعر و ادبیات فارسی همچون او نشانی ندارد. حافظ در دربار شاه شیخ ابواسحاق اینجو جایی و مکانی داشته است. نه فقط به این خاطر که ابواسحاق حاکم شیراز بوده است که اگر چنین بود میباید به دربار حاکم دیگری چون مبارزالدین محمد نیز -که دست کم چهار سال حاکم شیراز بوده است- راه می یافت. حضور حافظ در کنار ابواسحاق و به عبارت دیگر جاودانه شدن یک امیر محلی توسط شاعری جهانی؛ به طور مشخص به روحیهی شادخوار و طبع ملایم امیر و مستوفی مدبراش حاجی قوام مربوط میشود و دقيقا به همین سبب است که حافظ در چند غزل سوگواره -که در شعر فارسی بیمانند است- به عزای قتل ابواسحاق مینشیند
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۲۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 375 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۰:۰۰ |
نویسنده | محمد قراگوزلو |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 10,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اسمش جالب بود :)