بیشک در فلسفه ژاپن برخی عناصر فکری و عرفانی هست که شباهتهای زیادی به برخی عناصر فکری در فلسفه و عرفان جهان اسلام دارد و لذا با مطالعات تطبیقی بین فلسفه و عرفان اسلامی و فلسفه ژاپن میتوان علاوه بر وجه اشتراک زیاد بین این دو فلسفه به بینشهای تازهای دست یافت. یکی از اهداف فرعی این کتاب نیز فراهم ساختن بستری برای ورود به مطالعات تطبیقی است.
این کتاب در قالب شش فصل به بررسی مکتب کیوتو میپردازد که یگانه مکتب فلسفی ژاپن در دوره معاصر است. در فصل اول و دوم ریشههای شرقی و غربی این مکتب بررسی شده است و فصلهای بعدی به تشریح اندیشههای فلسفی نیشیدا کیتارو، نیشیتانی کیجی و تانابه هاجیمه اختصاص دارد. کلیدیترین مفهوم در فلسفه تمامی فیلسوفان مکتب کیوتو مفهوم «نیستی» است که به زبان فلسفی تشریح شده است.
فرهنگ و باغ های اصیل ژاپنی را در کیوتو، این شهر کهن و اصیلِ ژاپن می توان یافت، برایم خیلی جذاب است که بدانم در مکتبی به نام «کیوتو»، که محل تلاقیِ اندیشه ژاپنی و غربی است، چه می گذرد و چه بهره هایی از آن می توان برد، به ویژه در تلاقی اندیشه ایرانی و غربی!
امیدوارم کتاب را خوانده و پس از مطالعه دوباره نظر ثبت کنم!
دوستان را به مطالعه کتاب و گفت و گو درباره آن دعوت می کنم.