0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  شب روی سنگفرش خیس نشر قطره

کتاب شب روی سنگفرش خیس نشر قطره

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره شب روی سنگفرش خیس
در نوای «خواب‌های طلایی» یک تک نور به مرکز تاریکی می‌افتد. نوشین روبه‌روی ما پشت پیانو نشسته، با نگاه دور آهنگِ می‌نوازد. وی دختر زیبای مهتابگونی است که موهای بلند مشکی نرمِ خود را با دو شانه کوچک به پشت ریخته، و ژاکت دستبافِ نخودی خوشرنگی روی دوش انداخته است که حالت گرم و زنده‌ای به سیمای متفکر او می‌دهد... کمی بعد تک نور دیگری به دهانه صحنه می‌تابد و دکتر غلامحسین مجلسی را در دایره خود نشان می‌دهد. مجلسی مردی است آهسته و میان ساله، با یک پولیور تریکوی مستعمل، یک عینک مطالعه که به سینه‌اش آویخته، کتابی که در دست دارد و موهایی که روی شقیقه‌ها سفید می‌زند. مجلسی: پاییز امسال هوا سرد بود و ما دو سالی می‌شد که در یک آپارتمان دوبلکس زندگی می‌کردیم. من بعد از بیست و پنج سال تدریس، تقریبا سه سالی بود که بازنشسته شده بودم. و بازنشستگی هر چند نوعی تعطیلات خصوصی یا دوره زندگی با خاطرات است، اما برای من روی هم کسالتبار و یکنواخت بود: در سکوت، ساعت‌ها نشستن و گوشه‌ای سیگار کشیدن، سرکشی به آکواریوم و پرورش ماهی، مطالعه متن‌های قدیمی و ضبط لغات خارجی، مقابله و اصلاحِ ترجمه‌های ادبی، یا چه می‌دانم... این یک ساله آپارتمان ما را خواهرم ـ رخساره ـ اداره می‌کرد و ما از جهت امور داخلی کلاً مشکلی نداشتیم؛ اگر چه نوشینِ من تأسف می‌خورد که چرا دمِ دست عمه رخسار نیست، و نمی‌تواند در کارهای خانه به‌اش کمک کند ـ صدای پیانویش را می‌شنوید؟ او دختر بسیار شفاف و مهربانی بود و با نگاه ملایمی که انگار توی مِه شناور است، به دور، به فضای خالی خیره می‌شد و همیشه با «خواب‌های طلایی» شروع می‌کرد. و در عین حال هوشیاری و ظرافتی داشت و حرکاتش به قدری میزان و به قاعده بود که حتی خود من گاهی فراموش می‌کردم که او فقط به یک نقطه ثابت خیره مانده؛ بدون اینکه روح یا تمرکزی در آن چشم‌های خفته و غمگین دیده بشود.(۱) این شاید از پریشانی من بود، یا اختلالی که زندگی جدید و بازنشستگی در وجود من تولید کرده بود... بله، پاییز گذشته، در یخبندان زودرس، و در آرامش نسبیِ خانه احساس می‌کردم دنیا در آستانه یک سانحه، یک تکان شدید قرار گرفته. با قطع آهنگ نمای داخلی آپارتمان به تدریج نمودار می‌شود. مجلسی کتاب را روی میز پذیرایی می‌گذارد و با تحسین برای نوشین دست می‌زند. مجلسی: محشر بود... محشر! نوشین: اوه، پدر، سر به سرم می‌گذارید. مجلسی: سر به سرت می‌گذارم؟ من به آن پنجه‌ها افتخار می‌کنم. نوشین: با دست چپ درست نمی‌توانم آکورد بگیرم. مجلسی: برای اینکه یک ماه است طرف پیانو نرفته‌ای. نوشین: نمی‌دانم چرا هر وقت این ملودی را می‌زنم، تمام خاطرات در خیال من زنده می‌شود. مجلسی: حالا چه اصراری است که همیشه این را می‌زنی؟ یک چیز دیگر بزن. کومپارسیتا... یا تولد. نوشین: ممکن است آقای گلشن خانه باشند. مجلسی: با این درهای بسته فکر می‌کنی صدا پایین برود؟ نوشین: خوب... (بلند می‌شود.) ایشان به یک چیزهایی حساسیت دارند و من هم دلم می‌خواهد رعایت‌شان را بکنم. مجلسی: تو خیلی ملاحظه می‌کنی نوشی جان. (نوشین می‌آید روی یک مبل می‌نشیند.) توی این خانه فقط یک دانه پیانو داریم که مونس توست؛ ولی حتی موقعی که دلت تنگ است، می‌بینم ملاحظه می‌کنی. نوشین: ما باید به علایق مردم احترام بگذاریم. مجلسی: پس علایق خودمان چه می‌شود؟ (سمت پنجره قدی می‌رود)... مثل جنین پاهای‌مان را کرده‌ایم توی دل‌مان، و گاهی یک دست و پایی می‌رود و می‌آید و این را می‌گوییم زندگی. دیگر توی این چهار دیواری که می‌توانیم یک دِلِنگ دِلِنگی بکنیم.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
855.۵۰ کیلوبایت
تعداد صفحات
192 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۲۴:۰۰
نویسندهاکبر رادی
ناشرنشر قطره
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۷/۰۲
قیمت ارزی
4 دلار
قیمت چاپی
28,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۸۵۵.۵۰ کیلوبایت
۱۹۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3
از 5
براساس رأی 3 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
5
0 ٪
4
66 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
33 ٪
2 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

بسیار نمادین

4

بسیار عالی

3.3
(4)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
50,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
شب روی سنگفرش خیس
اکبر رادی
نشر قطره
3.3
(4)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
50,000
تومان